ارث خواهر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میّتی که تنها یک
خواهر دارد، وی
نصف ترکه را به جهت فرض،
ارث میبرد.
سهم الارث یگانه خواهر مادری او در صورت فقدان
پدر و
مادر و
فرزند میت یک ششم اموال میت است.
... وان کان رجل یورث کلــلة او امراة وله اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس.... (منظور از خواهر و برادر در
آیه ، این است که آنان از طرف مادر با میت، خواهر و برادر باشند؛ و گرنه ممکن است میت، خواهر و برادر
پدری یا
پدر ـ مادری داشته باشد که در این صورت سهم ارث آنان با این صورت فرق دارد. برداشتها، براساس روایتی از
امام صادق علیهالسّلام است)
سهم الارث دو خواهر (
پدری یا
پدر ـ مادری) او در صورت فقدان
پدر و فرزند
میت دو سوم از اموال میت است.
یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلــلة ان امرؤا هلک لیس له ولد وله اخت فلها نصف ما ترک وهو یرثهآ ان لم یکن لها ولد فان کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک...
سهم الارث یگانه خواهر (
پدری یا
پدر ـ مادری) در صورت نبود
پدر و مادر و فرزند برای میت نصف ترکه است.
یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلــلة ان امرؤا هلک لیس له ولد وله اخت فلها نصف ما ترک وهو یرثهآ ان لم یکن لها ولد فان کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک وان کانوا اخوة رجالا ونسآء فللذکر مثل حظ الانثیین یبین الله لکم ان تضلوا والله بکل شیء علیم.
سهم الارث دو
خواهر میت مساوی است.
یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلــلة ان امرؤا هلک لیس له ولد وله اخت فلها نصف ما ترک وهو یرثهآ ان لم یکن لها ولد فان کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک وان کانوا اخوة رجالا ونسآء فللذکر مثل حظ الانثیین یبین الله لکم ان تضلوا والله بکل شیء علیم (چنان چه بین دو خواهر تفاوتی بود، آن را بیان میکرد)
سهم ارث خواهران مادری در صورت نبود
پدر، مادر و
فرزند برای میت مساوی است.
... وان کان رجل یورث کلــلة او امراة وله اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکآء فی الثلث من بعد وصیة یوصی بهآ او دین غیر مضآر وصیة من الله والله علیم حلیم.
سهم خواهران
پدری و مادری یا
پدری میت، نصف سهم
ارث برادر است.
یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلــلة ان امرؤا هلک لیس له ولد وله اخت فلها نصف ما ترک وهو یرثهآ ان لم یکن لها ولد فان کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک وان کانوا اخوة رجالا ونسآء فللذکر مثل حظ الانثیین یبین الله لکم ان تضلوا والله بکل شیء علیم.
موجبات ارث، نسب است و سبب، که نسب، سه مرتبه دارد: اول:
پدر و مادر و فرزندان؛ اگرچه پایین بروند. و دوم: اجداد و جدهها؛ اگرچه بالا بروند و برادرها و خواهرها و اولاد آنها؛ اگرچه پایین بروند. سوم: عموها و عمهها و داییها و خالهها؛ اگرچه بالا بروند و اولاد آنها؛ اگرچه پایین بروند؛ به شرط آنکه این عناوین عرفاً بر آنها صدق کند. و سبب دو قسم است: «
زوجیت» و «ولاء». و ولاء سه مرتبه دارد: «ولاء عتق» سپس «ولاء ضمان جریره» سپس «ولاء امامت».
وارث، یا با «فرض» ارث میبرد یا با «
قرابت»، و مقصود از «فرض»، همان سهم مقدر و کسر معینشدهای است که خدای متعال آن را در کتاب کریمش نام برده است و فروض شش تا میباشد و صاحبان این فرضها سیزده (گروه) هستند....
اول: نصف است... و برای
خواهر یگانه
پدر و مادری یا
پدری است در صورتی که برادر این چنینی با او نباشد....
چهارم: ثلث (یک سوم) است... و برای برادر و خواهر مادری است در صورتی که متعدد باشند.
پنجم: دو ثلث است... و برای دو خواهر - و بیشتر -
پدر و مادری است در صورتی که برادر
پدر و مادری نباشد، یا دو خواهر - و بیشتر -
پدری است در صورتی که برادر
پدری نباشد.
ششم: سدس (یک ششم) است... و برای برادر یا خواهر مادری است در صورتی که از طرف مادر، متعدد نباشند.
از آنچه که ذکر شد ظاهر میشود که... طبقه اول و دوم بعضی از آنها اصلًا فرضی ندارند مانند پسر و برادر
پدر و مادری یا
پدری و بعضی از آنها مطلقا دارای فرض میباشند مانند مادر و بعضی از آنها در بعضی از حالات - نه در همه حالات - صاحب فرض میباشند مانند
پدر که با وجود فرزند میّت، دارای فرض است و در صورتی که میت فرزندی نداشته باشد صاحب فرض نمیباشد و همچنین است یک خواهر و دو خواهر
پدری و
پدر و مادری، پس اینها فرض دارند در صورتی که مردی
با اینها نباشد و اگر مردی باشد دارای فرض نمیباشند.
از آنچه که ذکر شد معلوم گشت که کسی که دارای فرض میباشد بر دو قسم است: اول کسی است که فقط یک فرض دارد و فرض این شخص به تبدّل احوال، کم و زیاد نمیشود مانند
پدر که در صورت وجود فرزند، صاحب فرض است و آن فقط سدس است مطلقا. و همچنین است یک دختر و دو دختر و بیشتر در صورتی که پسر نباشد. و همچنین است یک خواهر و دو خواهر
پدری یا
پدر و مادری در صورتی که برادر نباشد؛ زیرا فرض اینها نصف یا دو ثلث است مطلقا و اینها اگر چه در بعضی از حالات - نه همه حالات - صاحب فرض میباشند، اما فرض اینها به تغیّر حالات نه کم میشود و نه زیاد. و گاهی کسی است که در هر حالی دارای فرض است که به تبدّل احوال، تغییر پیدا نمیکند. و این مانند برادر مادری یا خواهر مادری است که در صورت یکی بودن فرض او سدس است و در صورت تعدّد، ثلث است که در هیچ یک از حالات کم و زیاد نمیشود. دوم کسی است که فرضش با تبدّل احوال تغییر پیدا میکند مانند مادر؛ زیرا گاهی فرض او ثلث و گاهی دیگر سدس است. وهمچنین است زوجین؛ زیرا با نبودن فرزند نصف و ربع است و با بودن او ربع و ثمن میباشد.
فروض ششگانه با ملاحظه اجتماع آنها با صورتهایی که از آن متصور میشود سی و شش صورت میشود که از ضرب شش در شش به دست میآید و اگر صورتهای تکراری که پانزده صورت است، ساقط شود بیست و یک صورت باقی میماند.
صورتهای گذشته غیر تکراری بعضی از آنها اجتماعشان صحیح است و بعضی از آنها ولو به جهت بطلان
عول اجتماعشان ممتنع میباشد؛ پس ممتنعهای آنها هشت است، و آنها اجتماع نصف با دو ثلث، و ربع با مثل خودش و با ثمن، و ثمن با مثل خودش و با ثلث، و دو ثلث با مثل خودشان، و ثلث با مثل خودش و با سدس است. و صورتهای صحیح، بقیه آنها میباشد؛ زیرا نصف با مثل خودش مانند زوج و یک خواهر
پدری یا
پدر و مادری و با ربع مانند یک دختر و زوج و با ثمن مانند یک دختر با زوجه و با ثلث مانند زوج و مادر با نبود حاجب و با سدس مانند زوج و یکی از کلاله مادر جمع میشود؛ پس نصف با فرضهای ششگانه جمع میشود مگر یک فرض که به جهت عول باطل است و دو خواهر اگر با زوج با هم باشند به قرابت - نه به فرض - ارث میبرند و نقص بر آنها وارد میشود. و ربع با دو ثلث مانند زوج و دو دختر و با ثلث مانند زوجه و چند نفر از کلاله مادر و با سدس مانند زوجه و یک نفر از کلاله مادر جمع میشود. و ثمن با دو ثلث مانند زوجه و دو دختر و با سدس مانند زوجه و یکی از
پدر و مادر با وجود فرزند جمع میشود. و دو ثلث با ثلث مانند دو خواهر
پدری و بیشتر و
اخوه مادری و با سدس مانند دو دختر و یکی از
پدر و مادر جمع میشود. و سدس با مثل خودش مانند
پدر و مادر با وجود فرزند جمع میشود.
انساب، سه طبقه میباشند:
اولی:
پدر و مادر - بدون واسطه - و اولاد اگرچه پایین بروند؛ الاقرب فالاقرب.
اولاد اولاد، اگرچه پایین بروند، در تقسیم نمودن ارث با
پدر و مادر و منع آنها از سهم بیشتر به سهم کمتر و منع غیر آنان از اقارب، جای خود اولاد میباشند؛ خواه
پدر و مادر
میت موجود باشند یا نه. و هر بطنی بر بطن متاخر مقدم میباشد.
هر یک از آنان سهم کسی را که به وسیله او با میت
قرابت دارد ارث میبرد؛ پس فرزند دختر - مرد باشد یا زن - سهم مادرش را ارث میبرد و سهم او در صورت منفرد بودن یا بودن
پدر و مادر، نصف است و به عنوان رد هم به او داده میشود؛ اگرچه مرد باشد، همان طور که به مادرش در صورتی که بود، به عنوان رد هم داده میشد. و فرزند پسر - مرد باشد یا زن - سهم پدرش را ارث میبرد؛ پس اگر فقط او باشد تمام مال، مال او است. و اگر با او صاحب فریضهای باشد آنچه که از حصههای فریضه زیاد بیاید مال او میباشد.
طبقه دوم:
اخوه (برادر و خواهر) و اولاد آنها - که به «
کلاله» نامیده میشوند - و اجداد به طور مطلق، میباشند و هیچ یک از اینها در صورت وجود یک نفر از طبقه سابق، ارث نمیبرد.
اولاد
اخوه در حکم اولاد اولاد میباشند در اینکه با وجود یکی از
اخوه پدری یا مادری ولو اینکه دختر باشد، اولاد
اخوه ارث نمیبرند ولو اینکه از
پدر و مادر باشند.
ارث کسی را که به واسطه او قرابت پیدا میکنند میبرند؛ پس اگر یکی از
اخوه مادری وارثی را به جا بگذارد، مال به عنوان فرض و رد، در صورتی که یکی باشد مال او میباشد و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی تقسیم میشود. و اگر از یکی از
اخوه پدری وارثی به جا مانده باشد، مال در صورت انفراد مال او است و در صورت تعدد بین آنها تقسیم میشود که مرد دو برابر زن ارث میبرد. و اگر اولاد از
اخوه متعدد، مادری باشند، پس چارهای نیست از فرض حیات واسطهها و تقسیم مساوی بین آنان، سپس سهم هر یک بین اولادشان به طور مساوی تقسیم میشود. و اگر اولاد از دو خواهر - یا بیشتر - ابوینی یا
پدری در صورت نبود ابوینی باشند مانند فرض سابق است، لیکن مرد دو برابر زن ارث میبرد. و اگر اولاد از پسران ابوینی یا
پدری یا از پسر و دختر ابوینی یا
پدری باشند، چارهای از فرض زنده بودن واسطهها و تقسیم بین آنها به طوری که مرد دو برابر زن ارث ببرد نیست، سپس سهم هر یک از آنان بین اولادشان تقسیم شود، که مرد دو برابر زن ارث میبرد.
طبقه سوم: اعمام (عمو و عمه) و اخوال (دایی و خاله) است. و با وجود یک نفر از طبقه قبلی هیچ یک از اینها ارث نمیبرند.
اگر وارث میت به عمومه (عمو و عمه)
پدر و مادری یا
پدری منحصر باشد، ترکه مال آنها میباشد و در صورت اختلاف جنس، مرد دو برابر زن ارث میبرد.
اولاد عمومه و خئوله در صورتی که خود آنها و کسانی که در درجه آنها قرار دارند نباشند، جای آنها میباشند و کسی که اقرب است اگرچه سببش یکی باشد، بر ابعد اگرچه قرابتش به دو سبب باشد، مقدم است، مگر در یک مورد که پیش از این گذشت. و اولاد عمومه و خئوله، ارث کسی را که به سبب او قرابت پیدا میکنند میبرند.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۷۵، برگرفته از مقاله «ارث خواهر». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی