ادبیات قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبارت «ادبیات
قرآن » گرچه در نگاه نخست، عبارتی آشنا و آشکار مینماید، پس از تأمّل درباره مفهوم آن، آشکار میشود که بدون ابهام و پیچیدگی نیست. برای روشن شدن این عبارت، نخست باید مفهوم «ادبیات» روشن شود.
واژه «ادبیات»، جمع «ادبیة» است و ادبیه، خود مؤنّث «ادبی»،
اسم منسوب (صفت نسبی) «ادب» بهمعنای چیزی است که با ادب سر و کار، و با آن پیوند دارد. مؤنّث آوردن «ادبیه» نیز گویا ازاینرو است که این واژه، کوتاه شده و جانشین ترکیبهایی چون «علوم ادبیه» یا «فنون ادبیه» است.
با این همه، در فارسی، «ادبیات» بهصورت جمع «ادب» و «ادبی» بهکار میرود. درست مانند «غزلیات» که گرچه در اصل، جمع «غزلیه»، و «غزلیه»، صفت موصوفی محذوف مثلاً «قطعه غزلیه» است، ولی در فارسی جمع «غزل» شمرده میشود. نیز مانند «رباعیات»، «تجربیات»، «ریاضیات» که در فارسی جمع رباعی، تجربه، و ریاضی بهشمار میآیند.
اکنون به عبارت «ادبیات
قرآن» بازگردیم؛ عبارتی که چندان آشکار و شیوا نیز نمینماید؛ امّا به هر روی میتواند بیانگر چند معنا باشد:
اگر واژه «ادبیات» را در این ترکیب بهمعنای متداول آن بگیریم، عبارت «ادبیات»
قرآن روی هم این معانی را بر خواهد تافت:
ادبیاتی که بر محور
قرآن میچرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته است. از این دیدگاه، همه متون ادبی و بلاغی
قرآن محور چون دلائل الاعجاز
جرجانی ، معانی
القرآن فرّاء، مجازات
القرآن سید رضی ، الاعجاز البیانی بنت الشاطی، التصویر الفنی
سید قطب و بسیاری دیگر، از مصادیق ادبیات
قرآن خواهند بود. و در جای خود آشکار شده که یکی از برجستهترین ویژگی
های قرآن کریم، ساختار هنری این
کتاب شگفت است و یکی از آشکارترین جلوه
های اعجاز آن، اعجاز هنری، ادبی و بلاغی بهشمار میرود.
اعجاز ادبی هنری
قرآن، چنان برجسته است که برخی از
قرآن پژوهان اعجاز
قرآن را به همین جلوه و جنبه ویژه ساختهاند؛ ویژگی برجسته و ممتازی که از همان آغازه
های نزول،
ذهن و ذوق دوست و دشمن را جذب و جلب کرده و از همان روزگاران، کسانی را به بحث و بررسی و پژوهش و پیجویی واداشته بود بحث و بررسیهایی که پیامد آن، پیریزی و گسترش دانش بلاغت و نیز
دانش صرف و
نحو و دیگر دانش
های زبانی در عربی و فرهنگ اسلامی بود. آری، دانش
بلاغت که در فرهنگ عربی اسلامی رشد و روایی بسیار داشته، و بررسی
های فراوانی درباره آن انجام گرفته و
کتاب
های بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه و همه از
قرآن و برکت این
کتاب بزرگ، و پیامد پژوهشها و بررسیهایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری
قرآن مجید انجام گرفته است؛ برای نمونه، پژوهش پُرُوپَیمان شیخ عبدالقاهر جرجانی با نام دلائلالاعجاز همانگونه که از نامش پیدا است، در پیآشکار سازی و بازنمایی «دلائل» یعنی راز و رمزهای اعجاز بلاغی و
بیانی قرآن است. او در این
کتاب برجسته، با ژرفنگری شگفتانگیزی همه شیوهها، ساختارها و اسلوب
های گوناگون نحوی،
بیانی و بلاغی را کاویده، و برتری
قرآن را در این شیوهها نشان داده است. همو در
کتاب الرسالة الشافیة فی اعجاز
القرآن و نیز در
کتاب پربار اسرارالبلاغه، کوشش
های ثمربخش دیگری را سامان داده است؛ البتّه پیش و پس از او کسان بسیار دیگری نیز در همین راه بلند گام
های استواری برداشته، و کارهای بزرگی کردهاند. برای نمونه،
جاحظ در نظم
القرآن که سوگمندانه تاراج روزگار و رویدادها شده و بهدست ما نرسیده است. باقلانی در اعجاز
القرآن،
فخر رازی در نهایةالایجاز فی درایة الاعجاز،
ابنابیالاصیبع در بدیع
القرآن، حمزه علوی در الطراز
سیوطی در بخشهایی از الاتقان فی علوم
القرآن، زمخشری در جای جای تفسیر پربار و نکتهآموز خویش الکشّاف
... و سرانجام در روزگار ما، با بهرهگیری از دیدگاه
های نو بلاغت و نقد ادبی، مصطفی صادق رافعی در اعجازالقرآن،
عایشه بنت الشاطی در الاعجاز البیانی و التفسیر البیانی، سید قطب در التصویر الفنی فی
القرآن و....
حقیقت باطنی
قرآنی که «امّ
الکتاب»
خوانده شده، در ساختاری زبانی و
بیانی و در قاب و قالب الفاظ و عبارات، تنزّل و تمثّل یافته و بهدست ما رسیده است. به دیگر سخن، آنچه با نام
قرآن در دسترس ما قرار دارد، از مقوله سخن است. از سوی دیگر، مباحث سخن و عرصه
الفاظ و عبارات، یکی از برترین و بارورترین عرصه
های تجلّی «هنر» است و آدمی از کهنترین روزگارانی که سخن را شناخته و با آن سر و کار داشته، تا امروز، بیشترین دستاوردهای هنری خویش را در همین عرصه، عرضه کرده است. از سوم سو،
قرآن، سخن
خداوند است و چون کار خداوند از هر گونهاش «هنر» بهشمار میرود، آن هم
هنر ناب و نو و برین و بشکوه و دسترسناپذیر، ناگزیر سخنان او یعنی
قرآن نیز از هر سوی و روی، ازجمله از دیدگاه ساخت و بافت و پرداختِ زبانی، ادبی و بلاغی نیز هنرمندانه خواهد بود. آن هم در پایه و مایهای دستنیافتنی و تقلیدناپذیر یعنی
معجزه ، همان که در کنار دیگر جلوهها و جنبه
های اعجازی
قرآن، اعجاز
بیانی، بلاغی و هنری خوانده شده است. این اعجاز
بیانیبلاغی، اضلاع و ابعاد و سویهها و رویه
های گوناگون، فراوان و شاید شمارهناپذیری دارد که پارهای از آنها در پژوهش
های پیشگفته، شناسایی و بازنمایی شده، و پارهای دیگر همچنان در پرده راز پنهان ماندهاند و باید در پژوهش
های آینده به آنها پرداخته، و تا حدّ امکان بازنمایی شود. باری، حاصل این پژوهشها که همه برمحور
قرآن میچرخیدهاند، ادبیاتی کلان و گسترده و در عین حال رو به گسترش بیشتری را پدید آوردهاند که میتوان آن را ادبیات
قرآن یا
قرآنی نامید.
از سویی، «ادبیات
قرآن محور»، جز معنای یادشده، این معنا را نیز خواهد پذیرفت:متونی که ساخت و پرداخت، و رنگ و رویی ادبی دارند یا در قاب و قالبی ادبی سامان یافتهاند و در عین حال با
قرآن سرو کار دارند. از این دیدگاه، همه تفاسیر منظوم و منثوری که رنگ هنری و ادبی دارند (برای نمونه، تفسیر کشفالاسرار میبدی، التفسیرالبیانی بنتالشاطی، تفسیر منظوم صفی علیشاه و بسیاری دیگر) همه از مصادیق ادبیات
قرآن خواهند بود.
شیوهها و اسلوبها و مسائل و مقولات ادبی بهکار رفته در
قرآن ، به سخن دیگر بررسی
قرآن از دیدگاه ادبی، هنری و بلاغی. این معنا که میدانی گسترده دارد، زیرگروه
های بسیاری را فرا میگیرد که هر یک از آنها میتواند مدخلی جداگانه داشته باشد یا از آن، تحت مدخل دیگر بحث شود که در جای خود خواهند آمد؛ برای نمونه:سبکشناسی، هندسه واژگانی، و نظم
قرآن، پیوند میان آیه
های یک سوره، پیوند میان سورهها با یکدیگر، تشبیهات و تصویرات
قرآن، مجاز و کنایه و استعاره در
قرآن، حقیقت و مجاز در
قرآن، شیوهها و اسلوب
بیانی قرآن، ایجاز و اطناب در
قرآن، تکرار در
قرآن، آرایه
های بدیعی
قرآن، سجع
های قرآن،
شعر گونگی
قرآن، نغمه حروف و
موسیقی کلمات در
قرآن، آوامعنایی در
قرآن، سیما معنایی در
قرآن، ترادف در
قرآن، چگونگی انتخاب واژهها در
قرآن، زبان
قرآن، لایه
های معنایی در
قرآن، چینش واژگان
قرآن، هنجار شکنی
های زبانی در
قرآن و....
ادبیات یعنی متون منظوم و منثوری که از
قرآن اثر پذیرفته و در ساخت و پرداخت همه یا بخشهایی از خود، بهگونهای از
قرآن مایه گرفتهاند؛ خواه به شیوه اثرپذیری واژگانی مانند بیت
های زیر که واژگان «جنةالمأوی»
و «کرامالکاتبین»
در آنها از
قرآن گرفته شده است:
نوشتهاند بر ایوان جنة المأوی _ که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد _ حسابش با کرامالکاتبین است
اقتباس از
آیه ۵ دهر در این بیت ناصر خسرو:
چه خطر دارد این پلید نبیذ _ عند کاس مزاجها کافور
مانند بیت
های زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه۱۶۹
آل عمران «ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَموتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون». آنان که در طریق
خدا کشته میشوند_هرگز گمان مدار که نابود و مردهاند
بل زندهاند زنده جاوید و جملگی _ گوی شرف ز عرصه آفاق بردهاند
نقد وجود بر کف دستان و باخلوص _ جان عزیز خویش به جانان سپردهاند
بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان _ رزق بقا خورند بدان سان که خوردهاند
خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است _ مهمانش اولیا و شهیدان شمردهاند.
یا اثرپذیری الهامی بنیادی، مانند این بیت مثنوی:
هر که را در جان خدا بنهد محک _ مر یقین را بازداند او ز شک
که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه
قرآنی است:«اِن تَتَّقوا اللّهَ یجعَل لَکم فُرقانًا».
یا اثرپذیری تلمیحی اشاری، مانند این بیت مثنوی:
بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید _ تا خطاب ارجعی را بشنوید
که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه «یاَیتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه_ اِرجِعی اِلی رَبِّک راضِیةً»
است.
مانند بیت
های زیر از مثنوی:
«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است _ که مده غیر مرا این ملک و دست
تو مکن با غیر من این لطف و جود _ این حسد را ماند امّا آن نبود
نکته «لا ینبغی» میخوان به جان _ سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان
بلکه اندر ملک دید او صد خطر _ مو به مو ملک جهان بُد بیم سر
بیم سر با بیم سِر با بیم دین _ امتحانی نیست ما را مثل این
پس سلیمان همّتی باید که او _ بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو
که تأویل این آیه
قرآن از زبان حضرتسلیمان هستند که دعا کرد و گفت:
«رَبِّ اغفِر لی وهَب لی مُلکًا لاینبَغی لاَِحَد مِن بَعدی».
یا اثرپذیری تطبیقی؛ مانند این بیت
های مولانا:
جنبشی اندک بکن همچون جنین _ تا ببخشندت حواس نور بین
وز جهان چون رحم بیرون شوی _ از زمین در عرصه «واسع» شوی
آنکه «ارض الله واسع» گفتهاند _ عرصهای دان کاولیا در رفتهاند
دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ _ نخلتر آنجا نگردد خشک شاخ
که عبارت
قرآنی «اَرضُ اللّهِ وسِعَةً»
را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه میبرند، تطبیق داده است.
در این معنا بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیات
قرآن جای خواهند گرفت و مدخل
های متعدّدی را پدید خواهند آورد؛ مدخلهایی چون
قرآن و
ادب عربی ،
قرآن و ادب فارسی، سنایی و
قرآن، مولانا و
قرآن، ناصر خسرو و
قرآن، سعدی و
قرآن، حافظ و
قرآن، ادبیات معاصر و
قرآن، زبان فارسی و
قرآن و....
د. ادبیاتی که در خدمت
قرآن و متعهّد به آن است و میکوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه و... ، آموزه
های قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آنها مایه گیرد و به آنها متعهّد و سرسپرده باشد و در
تبلیغ و گسترش آنها بکوشد.
اگر ادبیات را بهمعنای دوم یعنی برابر با منابع و مآخذ و
کتابشناسی بگیریم، همه
کتابهایی که درباره
قرآن و مسائل و مقولات
قرآنی نوشته شدهاند، همه تفسیرها، همه
کتاب
های علوم قرآن ، همه
کتاب
های تاریخ
قرآن، همه
کتاب
های قرائات و همه مقالاتی که در این مقولهها نوشته شدهاند، از مصادیق ادبیات
قرآن خواهند بود.
(۱)آینده.
(۲)الاعجاز البیانی
للقرآن.
(۳)تاج العروس من جواهر القاموس.
(۴)تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.
(۵)دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
(۶)دیوان، حافظ.
(۷)دیوان، ناصرخسرو.
(۸)غلط ننویسیم.
(۹)فرهنگ فارسی.
(۱۰)لسانالعرب.
(۱۱)لغتنامه.
(۱۲)المعجمالوسیط.
(۱۳)مفرد و جمع.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ادبیات قرآن».