اخلاق جنسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اخلاق
جنسی قسمتی از
اخلاق به معنی عام است. شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با
غریزه جنسی بستگی دارد.
حیاء زن از
مرد ،
غیرت ناموسی
مرد ،
عفاف و وفاداری
زن نسبت به شوهر،
ستر عورت ، ستر بدن زن از غیر محارم، منع
زنا ، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی، منع
ازدواج با محارم، منع نزدیکی با زن در ایام عادت، منع نشر صور قبیحه، تقدس یا پلیدی تجرد، جزء
اخلاق و عادات
جنسی بشمار میروند. اخلاق
جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است.
امروز بحثی مطرح است که بشر در زمینه اخلاق
جنسی چه راهی را بایست پیش بگیرد که به سرمنزل
سعادت نائل آید؟ آیا اخلاق
جنسی قدیم را باید حفظ کرد و یا باید آنرا در هم ریخت و اخلاق نوین جایگزین آن ساخت.
ویل دورانت، با اینکه ریشه اخلاق را نه
طبیعت ، بلکه پیش آمدهائی که احیانا تلخ و ناگوار و ظالمانه بوده است میداند مدعی است که این اخلاق هر چند معایبی دارد اما چون مظهر انتخاب اصلح در مسیر تکامل است بهتر این است حفظ شود.
فروید و اتباع وی عقیده دیگری دارند، مدعی هستند که اخلاق کهن را در امور
جنسی باید واژگون کرد و اخلاق جدیدی را جایگزین آن نمود. به عقیده فروید و اتباع وی، اخلاق
جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته آمده است.
برتراند راسل نیز در اخلاق نوینی که پیشنهاد میکند همین مطلب را اساس قرار میدهد. او به عقیده خود در زمینه اخلاق
جنسی از منطقی دفاع میکند که در آن احساساتی از قبیل احساس شرم، احساس
عفاف و
تقوا ،
غیرت (
حسادت از نظر او) و هیچ گونه احساس دیگری از این گونه که وی و امثال او آنها را تابو " میخوانند وجود نداشته باشد. معانی و مفاهیمی از قبیل زشتی، بدی، رسوائی در آن راه نیابد، فقط متکی به عقل و تفکر بوده باشد. محدودیت
جنسی را فقط آنقدر میپذیرد که در مورد ممنوعیتهای غذائی قابل پذیرش است. وی در کتاب " جهانی که من میشناسم " در فصل مربوط به اخلاق تابو در پاسخ پرسشی که از وی میشود به اینکه: " آیا هیچ گونه پند و اندرزی برای کسانی که بخواهند درباره امور
جنسی خط مشی درست و عاقلانه ای در پیش گیرند دارید؟ " میگوید: ".. بالاخره لازم است که مسئله اخلاق
جنسی را هم مانند سایر مسائل مورد بررسی قرار دهیم. اگر از انجام عملی زیانی متوجه دیگران نشود دلیلی نداریم که ارتکاب آنرا محکوم کنیم".
اشکال در پاسخ پرسش دیگر به اینکه: " بنا به عقیده شما باید هتک عصمت را محکوم ساخت ولی شما اعمال منافی عفت معمولی را چنانچه خسارتی بار نیاورد محکوم نمیکنید؟ " میگوید: " بله همین طور است، ازاله (از بین بردن) عصمت (
بکارت ) یک تجاوز جسمی در میان افراد است، اما اگر با مسائل اعمال منافی عفت مواجه شدیم آنوقت باید موقعیت را در نظر گرفت و ملاحظه کرد در چنین موقعیت حساس دلائلی برای ابراز مخالفت وجود دارد یا نه؟ "
طرفداران اخلاق
جنسی نوین نظرات خود را بر سه اصل مبتنی کردهاند:
۱-
آزادی هر کسی تا آنجا که مخل به
آزادی دیگران نباشد باید محفوظ بماند.
۲-
سعادت بشر در گرو پرورش تمام استعدادهائی است که در وجود وی نهاده شده است،
خودپرستی و بیماریهای ناشی از آن مربوط به آشفتگی غرائز است. آشفتگی
غرائز از آنجا ناشی میشود که میان غرائز تبعیض شود، بعضی ارضاء و اشباع و بعضی دیگر همچنان ارضاء نشده باقی بمانند. به این ترتیب برای اینکه
انسان به سعادت زندگی نائل آید باید تمام استعدادهای او را متساویا پرورش و توسعه داد.
۳- رغبت بشر به یک چیز در اثر اقناع و اشباع کاهش مییابد و در اثر امساک و منع، فزونی میگیرد برای اینکه بشر را از توجه دائم به
امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنیم یگانه راه صحیح آن است که هر گونه قید و ممنوعیتی را از جلو پایش برداریم و به او
آزادی بدهیم. شرارتها و
کینهها و انتقامها همه ناشی از اخلاق خشن
جنسی است.
باید توجه داشته باشید که همه مواد اصلاحی در اخلاق نوین
جنسی غرب برمحور شکستن قیود کهن و رفع منعها و محدودیتهای قانونی گذشته میچرخد. اولین موضوعی که مورد توجه قرار گرفته است کامیابی
آزادانه زنان و مردان از معاشرتهای لذت بخش
جنسی است و به عبارت دیگر
آزادی عشق است. میگویند
زن و
مرد نه تنها قبل از
ازدواج باید از معاشرتهای لذت بخش
آزادانه جنسی بهره مند باشند، بلکه ازدواج نیز نباید مانعی در این راه بشمار آید، زیرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی اطمینان پدر است به پدری خود نسبت به فرزندی که از زن معینی بدنیا میآید. این اطمینان را با بکار بستن داروهای ضد آبستنی که مخصوصا پیشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است میتوان بدست آورد. بنابراین هر یک از زن و مرد میتوانند علاوه بر همسر قانونی، عشاق و معشوقههای فراوانی داشته باشند. زن مکلف است که در حین آمیزش با عشاق خود از داروی ضد آبستنی استفاده کند و مانع پیدایش فرزند او گردد، ولی هر گاه تصمیم گرفت که صاحب فرزند گردد الزاما باید از همسر قانونی خود استفاده کند.
کمونیسم جنسی " تنها از آن نظر قابل عمل نیست که رابطه نسلی را میان پدران و فرزندان قطع میکند. بشر از اعتماد نسلی نمیتواند صرف نظر کند. هر پدری میخواهد فرزند خود را بشناسد و هر فرزندی میخواهد بداند از کدام پدر پیدا شده است. فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی همین است و بس، اختصاص
جنسی را به همین اندازه باید محدود کرد و با تأمین رابطه نسلی به وسیله فوق موجبی برای تحدید بیشتر وجود ندارد.
اخلاق
جنسی در اسلام و جهان غرب، ص ۳۲-۱۹.
سایت کتابخانه طهور