اختیار جنیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنیان موجوداتی هستند که
در شرایط عادی دیده نمیشوند. طبق
آیات قرآن و
ادله شرعی، آنان دارای
اختیار و
اراده بوده و مانند
انسان دارای
تکلیف هستند.
بر اساس اشاره برخی
آیات قرآن،
جنیان،
مکلف و
مختار در عقیده میباشند.
وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیـطین الانس والجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون. «اینچنین
در برابر هر پیامبری، دشمنی از
شیاطین انس و
جن قرار دادیم آنها بطور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بی اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می گفتند و اگر پروردگارت می خواست، چنین نمی کردند (و می توانست جلو آنها را بگیرد ولی اجبار سودی ندارد.) بنا بر این، آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار.»
ویوم یحشرهم جمیعـا یـمعشر الجن قد استکثرتم من الانس وقال اولیاؤهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض وبلغنا اجلنا الذی اجلت لنا قال النار مثوکم... «
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (می گوید:) ای جمعیت شیاطین و
جن! شما افراد زیادی از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها می گویند: «پروردگارا! هر یک از ما دو گروه (پیشوایان و پیروان گمراه) از دیگری استفاده کردیم (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسیدیم و آنها بر ما
حکومت کردند) و به اجلی که برای ما مقرر داشته بودی رسیدیم.» (خداوند) می گوید: «
آتش جایگاه شماست جاودانه
در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد»
پروردگار تو
حکیم و داناست.»
(بازخواست جن
در قیامت، برخورداری آنان را از
اختیار حکایت میکند.)
یـمعشر الجن والانس الم یاتکم رسل منکم یقصون علیکم ءایـتی وینذرونکم لقاء یومکم هـذا قالوا شهدنا علی انفسنا... وشهدوا علی انفسهم انهم کانوا کـفرین. «(
در آن روز به آنها می گوید:) ای گروه
جن و
انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که
آیات مرا برایتان بازگو می کردند، و شما را از ملاقات چنین روزی
بیم میدادند؟! آنها می گویند: «بر ضد خودمان گواهی می دهیم (آری،) ما بد کردیم)» و زندگی (پر زرق و برق)
دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود
گواهی می دهند که
کافر بودند!»
قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن والانس فی النار کلما دخلت امة لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها جمیعـا قالت اخرهم لاولـهم ربنا هـؤلاء اضلونا فـاتهم عذابـا ضعفـا من النار قال لکل ضعف ولـکن لا تعلمون• وقالت اولـهم لاخرهم فما کان لکم علینا من فضل فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون. «(خداوند به آنها) می گوید: «
در صف گروههای مشابه خود از جن و انس
در آتش وارد شوید!» هر
زمان که گروهی وارد می شوند، گروه دیگر را
لعن می کنند تا همگی با
ذلت در آن قرار گیرند. (
در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود می گویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند پس
کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفری برای گمراهیشان، و کیفری بخاطر گمراه ساختن ما.)» می فرماید: «برای هر کدام (از شما)
عذاب مضاعف است ولی نمی دانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتی بر اغوای مردم نداشتند.) • و پیشوایان آنها به پیروان خود می گویند: «شما امتیازی بر ما نداشتید پس بچشید عذاب (الهی) را
در برابر آنچه انجام می دادید.»
واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه... «به یاد آرید زمانی را که به
فرشتگان گفتیم: «برای
آدم سجده کنید!» آنها همگی
سجده کردند جز
ابلیس- که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید،
در حالی که آنها
دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای
اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران.»
در این جمله برای بار دوم ماجرای میان خدا و ابلیس را یاد آوری می کند. آن زمان که به
ملائکه دستور داد تا بر آدم
پدر آنان،
سجده کنند، همه
سجده کردند مگر ابلیس که از جن بود پس از امر پروردگارش تمرد کرد.
و معنای آن این است که: به یاد آر این واقعه را تا برای مردم روشن شود که ابلیس- که از جن بود- و همچنین ذریه او
دشمنان ایشانند و خیر ایشان را نمی خواهند، پس سزاوار نیست که فریب او را که لذات مادی دنیا و
شهوات، و نیز اعراض از یاد
خدا را برای ایشان
زینت می دهد بخورند. و نیز سزاوار نیست که او را اطاعت کنند، و به سوی باطلی که او دعوتشان می کند قدم نهند.
ولو شئنا لاتینا کل نفس هدها ولـکن حق القول منی لاملان جهنم من الجنة والناس اجمعین. «و اگر می خواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را (از روی
اجبار بدهیم) می دادیم ولی (من آنها را آزاد گذارده ام و) سخن و وعده ام حق است که
دوزخ را (از افراد بی ایمان و گنهکار) از جن و انس همگی پر کنم.»
ایمانی که از طریق اجبار و الزام ما تحقق یابد ارزش چندانی ندارد، اراده ما بر این تعلق گرفته است که نوع
انسان را به این افتخار نائل کنیم که "مختار" باشد، و راه تکامل را با پای خویش بسپرد.
لذا
در پایان
آیه می فرماید: "من آنها را آزاد گذاردم ولی مقرر کرده ام که دوزخ را از انسانهای بی ایمان و گنهکار از جن و انس همگی پر کنم" (و لکن حق القول منی لاملان جهنم من الجنة و الناس اجمعین).
آری آنها با سوء اختیار خود این راه را طی کردهاند و مستحق مجازاتند، و ما هم
اراده قاطع داریم بر اینکه دوزخ را از آنان پر کنیم.
با توجه به آنچه
در بالا گفتیم و با توجه به صدها آیه
قرآن که انسان را موجودی مختار و صاحب اراده، و
مکلف به تکالیف و مسئول
در برابر اعمال خویش، و قابل هدایت بوسیله
پیامبران و
تهذیب نفس و خودسازی، می داند، هر گونه
توهم دائر بر اینکه آیه فوق دلیل بر
جبر است- آن چنان که
فخر رازی و امثال او پنداشته اند- منتفی می شود.
ممکن است جمله قاطع و کوبنده فوق اشاره به این باشد که مبادا تصور کنید، رحمانیت و رحیمیت خداوند، مانع از
مجازات مجرمان آلوده و ستمگر است، مبادا به آیات
رحمت مغرور شوید و خود را از مجازات الهی معاف بشمرید که رحمت او جایی دارد و
غضب او جایی.
او مسلما- مخصوصا با توجه به لام قسم
در جمله "لاملان" و نون تاکید
در آخر آن- به این وعده خود وفا خواهد کرد، و دوزخ را از این
دوزخیان پر می کند، که اگر نکند بر خلاف
حکمت است.
ولسلیمـن الریح... ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزغ منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر. «و برای
سلیمان باد را مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک
ماه را می پیمود و
عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه مس (مذاب) را برای او روان ساختیم و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را عذاب آتش سوزان می چشانیم.»
"جن" چنان که از نامش نیز پیداست موجودی است مستور از
حس، دارای
عقل و
قدرت و چنان که از آیات
قرآن استفاده می شود مکلف به تکالیف الهی است.
درباره "جن" افسانه ها و داستانهای خرافی بسیار ساخته اند، ولی اگر این خرافات را حذف کنیم اصل وجود آن و صفات ویژه ای که
در قرآن برای جن آمده است مطلبی است که هرگز با
علم و عقل مخالف نیست.
جمعی از
مفسران گفته اند منظور از عذاب السعیر
در اینجا مجازات
روز قیامت است،
در حالی که ظاهر آیه نظر به مجازات متخلفین
در دنیا داشته، از آیات "
سوره ص" نیز به خوبی استفاده می شود که خداوند گروهی از شیاطین را
در اختیار او قرار داده بود که برای او کارهای عمرانی مهمی انجام می دادند، و هر گاه تخلف می کردند آنها را به زنجیر می افکند" و الشیاطین کل بناء و غواص و آخرین مقرنین فی الاصفاد"
واذ صرفنا الیک نفرا من الجن یستمعون القرءان فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین• یـقومنا اجیبوا داعی الله وءامنوا به یغفر لکم من ذنوبکم ویجرکم من عذاب الیم• ومن لا یجب داعی الله فلیس بمعجز فی الارض ولیس له من دونه اولیاء اولـئک فی ضلـل مبین. «(به یاد آور) هنگامی که گروهی از جن را به سوی تو متوجه ساختیم که
قرآن را بشنوند وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید!» و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند. • .... • ای
قوم ما! دعوت کننده الهی را اجابت کنید و به او
ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد! •و هر کس به دعوت کننده الهی پاسخ نگوید، هرگز نمی تواند از چنگال
عذاب الهی در زمین فرار کند، و غیر از خدا یار و یاوری برای او نیست چنین کسانی
در گمراهی آشکارند!»
قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرءانـا عجبـا• وانا لما سمعنا الهدی ءامنا به فمن یؤمن بربه فلا یخاف بخسـا ولا رهقـا• وانا منا المسلمون ومنا القـسطون فمن اسلم فاولـئک تحروا رشدا. «بگو: به من
وحی شده است که جمعی از جن به سخنانم
گوش فرا داده اند، سپس گفتهاند: «ما
قرآن عجیبی شنیده ایم. • ..... • و اینکه ما هنگامی که
هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان می ترسد و نه از ظلم! • و اینکه گروهی از ما
مسلمان و گروهی ظالمند هر کس
اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است.»
مشیت خداوند به مختار بودن
جنیان تعلق گرفته است.
وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیـطین الانس والجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون. «اینچنین
در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم آنها بطور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بی اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می گفتند و اگر پروردگارت می خواست، چنین نمی کردند (و می توانست جلو آنها را بگیرد ولی اجبار سودی ندارد.) بنا بر این، آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار.»
اشتباه نشود "اگر
خداوند میخواست میتوانست به اجبار جلو همه آنها را بگیرد" تا هیچ
شیطان و شیطان صفتی نتواند
در راه
پیامبران و دعوت آنها کوچکترین سنگی بیندازد (و لو شاء ربک ما فعلوه).
ولی خداوند این کار را نکرد، زیرا می خواست مردم آزاد باشند تا میدانی برای
آزمایش و تکامل و پرورش آنها وجود داشته باشد،
در حالی که اجبار و سلب آزادی با این هدف نمی ساخت، به علاوه وجود این گونه دشمنان سرسخت و لجوج (اگر چه اعمالشان به خواست و اراده خودشان بوده) نه تنها ضرری برای
مؤمنان راستین ندارد، بلکه به طور غیر مستقیم به تکامل آنها کمک می کند، چون همواره تکاملها
در تضادها است، و وجود یک
دشمن نیرومند
در بسیج نیروهای انسان و تقویت اراده ها مؤثر است.
"و لو شاء ربک ما فعلوه" این جمله اشاره می کند به اینکه
حکم و
مشیت الهی عمومی و جاری و نافذ است و چنان که آیات بدون مشیت و خواست خدا کمترین اثری
در ایمان مردم ندارد هم چنان
دشمنی شیاطین با
انبیا و سخنان فریبنده که به همدیگر
وحی می کنند اگر اثر می کند به اذن خدا است و اگر خدا می خواست وحی نمی ردند و با انبیا دشمن نمی بودند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۴۴۵، برگرفته از مقاله «اختیار جنیان». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۵۳۱، برگرفته از مقاله «اختیار جنیان».