• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اختلال اضطراب فراگیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اختلال اضطراب فراگیر، یکی از مباحث مطرح در آسیب‌شناسی روانی در روانشناسی بوده و به معنای نوعی اختلال است که فرد در موقعیت‌های زیادی که معمول مردم به راحتی آنها را حل و فصل می‌کنند، دچار اضطراب شده و برخلاف حمله وحشت‌زدگی که ناگهانی و حاد است، اضطراب فراگیر مزمن بوده و می‌تواند به‌طور مستمر ادامه داشته باشد، به‌طوری که عناصر اضطراب کم و بیش به‌ طور مداوم حضور داشته باشند. در این مقاله بعد از بیان ویژگی‌ها و میزان شیوع این اختلال به بررسی برخی مفاهیم مهم و مؤثر در بحث پرداخته و در نهایت به بحث درمان این اختلال اشاره می‌کنیم.



اکثر ما در روبرو شدن با موقعیت‌های تهدیدآمیز یا فشارزا، احساس اضطراب و تنش می‌کنیم. این‌گونه احساسات، واکنش‌های بهنجاری در برابر فشار روانی هستند. اضطراب، تنها زمانی نابهنجار محسوب می‌شود که در برابر موقعیت‌هایی رخ دهد که اکثر مردم به راحتی آنها را حل و فصل می‌کنند.
[۱] اتکینسون، ریتا و دیگران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۱۹۵، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ هشتم.
ممکن است این اضطراب، اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شود.


برخلاف حمله وحشت‌زدگی که ناگهانی و حاد است، اضطراب فراگیر مزمن بوده و می‌تواند به‌طور مستمر ادامه داشته باشد، به‌طوری که عناصر اضطراب کم و بیش به‌طور مداوم حضور داشته باشند. مقیاس DSM- IV (Diagnostic and statistical manual) برای تشخیص اختلال اضطراب فراگیر، یک دوره شش‌ماهه را که طی آن اغلب روزها مملو از نگرانی و اضطراب شدید هستند، لازم می‌داند.

از نظر هیجانی، فرد احساس می‌کند که نگران و تنیده، گوش به زنگ و همواره بدخلق است. از نظر شناختی فرد انتظار چیز وحشتناکی را دارد ولی نمی‌داند آن چیست. از نظر جسمانی، فرد واکنش اضطراری ملایم و مزمنی را تجربه می‌کند: عرق می‌کند، قلبش به تپش می‌افتد، معده‌اش معمولا ناراحت است، احساس سرما می‌کند، منگ است و دستانش معمولا مرطوبند. از نظر رفتاری، او همیشه آماده گریختن یا مخفی شدن است.
[۲] روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۷۰، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ساوالان، ۱۳۷۹، چاپ اول.


علاوه بر این موارد، چنین فردی دائما نگران انواع مشکلات احتمالی است و تمرکز فکر و تصمیم‌گیری برایش دشوار است، وقتی هم سرانجام تصمیمی می‌گیرد، این خود نگرانی بیشتری می‌آفریند. این نوع اضطراب به این دلیل اضطراب فراگیر نامیده می‌شود که با محرک یا رویداد به‌خصوصی فراخوانده نمی‌شود، بلکه در موقعیت‌های گوناگونی رخ می‌دهد. به نظر می‌رسد که این‌گونه اضطراب کمتر وابسته رویدادهای برونی است و بیشتر در احساسات و تعارض‌های درونی شخص ریشه دارد.
[۳] اتکینسون، ریتا و دیگران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۱۹۵، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ هشتم.



اختلال اضطراب فراگیر بیماری نسبتا شایعی است. این اختلال در میان زنان تقریبا دو برابر بیشتر از مردان شایع است. با اینکه اختلال اضطراب فراگیر شایع است، اغلب افراد مبتلا به آن به رغم سطح بالای نگرانی و درک سلامتی پایین، سعی می‌کنند عملکرد خوبی داشته باشند و در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال وحشت‌زدگی یا افسردگی اساسی که غالبا ناتوان‌کننده‌تر هستند، کمتر احتمال دارد که برای درمان روان‌شناختی به کلینیک‌ها مراجعه کنند.
اما افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اغلب با شکایت‌های جسمانی به مطب دکترها مراجعه می‌کنند و معروف هستند به اینکه از مراقبت‌های بهداشتی بیش از حد استفاده می‌کنند.
[۴] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۴، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



اختلال اضطراب فراگیر، اغلب همراه با اختلال‌های اضطرابی دیگر و اختلال خلقی مانند اختلال وحشت‌زدگی، فوبی اجتماعی، فوبی خاص و PTSD (استرس پس از سانحه) است. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر علاوه بر آنکه به شدت مضطرب هستند، به صورت خفیف یا متوسط افسرده نیز هستند که با توجه به نگرش آنها نسبت به جهان، عجیب نیست.


با اینکه شواهد برای عوامل ژنتیکی در اختلال اضطراب فراگیر مبهم هستند، اما به نظر می‌رسد که احتمال نسبتا کمی برای توارث‌پذیری وجود دارد. بزرگترین و جدیدترین تحقیق درباره دوقلوها، توارث‌پذیری اختلال اضطراب فراگیر را تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد برآورد می‌کنند.
[۵] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
[۶] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۹، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



رویدادهای ناخوشایند کنترل‌ناپذیر و پیش‌بینی‌ناپذیر خیلی بیشتر از رویدادهای ناخوشایند کنترل‌پذیر و پیش‌بینی‌پذیر استرس‌زا هستند. بنابراین مورد اول ترس و اضطراب بیشتری را ایجاد می‌کند. بر عکس، تجربه کردن جنبه‌های کنترل‌پذیر زندگی، فرد را در برابر مبتلا شدن به اضطراب فراگیر، ایمن می‌سازد. این باعث شده که پژوهشگران فرض کنند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ممکن است رویدادهای مهم زندگی خود را به صورت پیش‌بینی‌ناپذیر – کنترل‌ناپذیر تجربه کرده باشند.

برای مثال، داشتن مدیر یا همسری که خلق بد پیش‌بینی‌ناپذیری دارد یا به دلایل ظاهرا پیش‌پاافتاده‌ای از کوره در می‌رود ممکن است فرد را در حالت اضطراب مزمن نگهدارد. شواهد نشان می‌دهد افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر خیلی کمتر از افراد گواه غیرمضطرب، بلاتکلیفی و عدم اطمینان را تجربه می‌کنند. بدین معنی که آنها از اینکه نمی‌توانند آینده را پیش‌بینی کنند خیلی ناراحت هستند. به علاوه، شاید مقداری از بلاتکلیفی و عدم اطمینان آنها ناشی از عدم وجود علایم مطمئن در محیط آنها باشد.

اگر کسی عمدتا عوامل استرس‌زای قابل پیش‌بینی را تجربه کند با توجه به این علایم می‌تواند پیش‌بینی کند چه موقعی اتفاق بدی روی خواهد داد. در این صورت این فرد وقتی که آن علامت وجود ندارد احساس ایمنی می‌کند. اما اگر فرد دیگری عوامل استرس‌زای پیش‌بینی‌ناپذیر یا بدون علامت زیادی را تجربه کرده باشد، مثلا رئیس یا پدر در روزهای تصادفی هفته، بد خلق و بسیار عیب‌جوست، برای اینکه پیش‌بینی کند چه موقعی برای احساس امنیت مناسب است، علایم نخواهد داشت و این عدم اطمینان ممکن است به اضطراب مزمن منجر شود. بنابراین، فقدان علایم ایمن ممکن است توضیح دهد که چرا افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر همواره برای تهدیدهای احتمالی احساس تنش می‌کنند و گوش‌ به‌ زنگ هستند.
[۷] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۵، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نه تنها افکار ترسناک مکرر دارند، بلکه همچنین اطلاعات تهدیدکننده را به صورت جهت‌دار پردازش می‌کنند. تحقیقات متعددی نشان داده‌اند افرادی که کلا مضطرب هستند، وقتی که هم نشانه‌های تهدیدآمیز و هم غیرتهدیدآمیز وجود دارند، به صورت ترجیحی توجه خود را به سمت نشانه‌های تهدیدآمیز معطوف می‌کنند.

افرادی که مضطرب نیستند، سوگیری متضاد نشان می‌دهند. به علاوه، این گوش‌به‌زنگی توجه برای نشانه‌های تهدیدآمیز، در همان مرحله اولیه پردازش اطلاعات روی می‌دهد، حتی قبل از اینکه اطلاعات وارد آگاهی هشیار فرد شده باشد. اگر کسی از قبل مضطرب باشد، تمرکز توجه او به صورت خودکار روی نشانه‌های تهدیدآمیز در محیط، اضطراب را حفظ کرده یا حتی آن را وخیم‌تر می‌کند. به علاوه، شواهد اخیر قویا از این عقیده حمایت می‌کنند که این نوع سوگیری توجه در اضطراب نیز نقش علیتی دارد. افرادی که کلا مضطرب هستند بیشتر از افرادی که مضطرب نیستند احتمال دارد که فکر کنند رویدادهای بد در آینده اتفاق می‌افتند و بیشتر گرایش دارند اطلاعات مبهم را به صورت تهدیدآمیز تعبیر کنند.
[۸] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



درباره اختلال اضطراب فراگیر دو نوع درمان مورد آزمایش قرار گرفته است.

۸.۱ - داروهای ضداضطراب

شواهد دارویی محکم است، داروهای ضداضطراب تا زمانی که مصرف دارو ادامه دارد، نشانه‌های اضطراب را آشکارا کاهش می‌دهند. با این حال، چون پس از توقف مصرف دارو، برگشت بیماری محتمل است و از آنجایی که این داروها تا‌ اندازه‌ای پتانسیل اعتیاد دارند، داروهای ضداضطراب درمان ایده‌آلی نیستند. دارویی به نام باسپیرون (buspirone) مؤثرتر به نظر می‌رسد و اعتیادآور نیست. با این حال ممکن است چند هفته طول بکشد تا نتایج آن معلوم شوند. چند طبقه از داروهای ضدافسردگی نیز در درمان اختلال اضطراب فراگیر مفید واقع می‌شوند و به نظر می‌رسد که آنها بر نشانه‌های روان‌شناختی بیشتر از داروهای ضداضطراب تاثیر دارند.
[۹] روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۷۱، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ساوالان، ۱۳۷۹، چاپ اول.


۸.۲ - شیوه‌های شناختی – رفتاری

درمان شناختی – رفتاری، برای اختلال اضطراب فراگیر نیز پس از اینکه پژوهشگران بالینی روش‌های آن را اصلاح کردند، به‌طور فزاینده‌ای مؤثر واقع می‌شود. این درمان معمولا ترکیبی از روش‌های رفتاری مانند آموزش آرمیدگی عضلانی و روش‌های بازسازی شناختی با هدف کاهش دادن شناخت‌های تحریف‌شده و سوگیری‌های پردازش اطلاعات مرتبط با اختلال اضطراب فراگیر و کاهش دادن فاجعه‌آمیز رویدادهای جزئی را شامل می‌شود. در آغاز به نظر می‌رسید که درمان کردن اختلال اضطراب فراگیر از همه اختلال‌های اضطرابی دیگر سخت‌تر است و هنوز هم تا‌ اندازه‌ای چنین است. با این حال، پیشرفت‌هایی صورت گرفته‌اند و بررسی کمّی ۱۳ تحقیق کنترل‌شده نشان داد که روش‌های درمان شناختی – رفتاری تغییرات زیادی را در اغلب نشانه‌ها به بار می‌آورند.
[۱۰] باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۵۱، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



۱. اتکینسون، ریتا و دیگران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۱۹۵، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ هشتم.
۲. روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۷۰، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ساوالان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳. اتکینسون، ریتا و دیگران، زمینه روان‌شناسی، ج۲، ص۱۹۵، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۸، چاپ هشتم.
۴. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۴، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۵. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۶. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۹، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۷. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۵، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۸. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.
۹. روزنهان، دیوید و سلیگمن، مارتین، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۷۱، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ساوالان، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۰. باچر، جیمز و دیگران، آسیب‌شناسی روانی، ج۱، ص۳۵۱، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، ۱۳۸۷، چاپ اول.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اختلال اضطراب فراگیر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۶/۰۱.    







جعبه ابزار