احمد بن علی بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ
اِخْشید، ابوبکر
احمد بن علی بن مَعْجور (۲۷۰-۳۲۶ق/۸۸۳ - ۹۳۸م)، متکلم، فقیه و مفسّر و یکی از رؤسای
معتزله بود.
برخی وی را ابن
اَخشاد ، ابن اخشیاذ
و ابن اخشاذ
نیز نامیدهاند، احتمالاً او را از آن جهت بدین نامها خواندهاند که وی در محلهای در بغداد به نام سوق العَطَش در کوچهای معروف به درب الاحشاد منزل داشته است.
پدر او یکی از والیان
معتضد و
مکتفی بود.
نام نیای او را «بَنغَجور» نیز ضبط کردهاند.
از زادگاه و چگونگی تحصیل ابن
اخشید در دوران کودکی آگاهی دقیقی در دست نیست، فقط این را میدانیم که وی برای مدتی طولانی از دانشِ
ابوعبدالله محمد بن عمر صَیْمَری بهره گفت.
او مردی پرهیزگار و گویندهای
فصیح و همواره در راه تعلیم و تأمین معاش شاگردانش کوشا بود و از ملکی که داشت فقط به اندازه قوتش برمیگرفت و بقیه را در راه علم خرج میکرد.
او علاوه بر
کلام ،
فقه و تفسیر به
علم حدیث نیز آگاه بود و از
ابومسلم کجّی ،
موسی بن اسحاق انصاری ،
فضل بن حباب جمحی و طبقه آنان حدیث نقل میکرد و در آثارش به
روایات آنان استناد میجست.
وی در فقه پیرو
مذهب شافعی و در کلام پایهگذار طریقه خاصی از معتزله بود که به «
اخشیدیه» معروف شد. او و کعبی و
ابوهاشم جبّائی از بزرگترین رهبران
معتزله زمان خود به شمار میرفتند.
به نقل از مرزبانی آمده است که ابوبکر (ابن
اخشید) و
ابوالحسن بن مُنجم از آخرین رؤسای
علم کلام بودهاند که او ایشان را درک کرده است و متکلمان
بغداد و گروه بیشماری از مردم از محضر ایشان استفاده میکردهاند.
از جمله شاگردان و یاران وی میتوان
علی بن عیسی نحوی معروف به ابن رُمّانی
اخشیدی،
ابوعمران موسی بن ربّاح ،
ابوعمر احمد بن محمد بن حفص خلاّل بصری، ابوعبدالله حبشی و ابوالحسن انصاری را نام برد
ابن
اخشید معتقد بود که
توبه چیزی جز ندامت از ارتکاب
گناه نیست، اگر چه گناهکار قصد ترک آن عمل را نداشته باشد.
او حیات را جسم رقیقی میدانست که در اعضای
انسان جریان دارد.
ابن
اخشید و پیروانش صدور
معجزه از
امامان (ع) را برخلاف دیگر معتزلیان روا میدانستند.
او با عقاید کلامی ابوهاشم جبائی و پیروانش سخت مخالف بود،
تا آنجا که فخر رازی
میگوید: «وی وپیروانش ابوهاشمجبائیواتباعش راتکفیرمینمودند».
کتابهای منسوب به ابن
اخشید اینهاست: ۱. الاجماع؛ اختصار التفسیر للطبری؛ ۳. اختصار کتاب ابی
علی فی النفی و الاثبات؛ ۴. المبتدی؛ ۵. المعونةفی الاصول که ناتمام مانده بود؛ ۶. نظم القرآن؛ ۷. النقض
علی الخالدی فی الارجاء که ضمن آن عقاید فرقه مرجئه را رد کرده است؛ ۸. نقل القرآن.
در حال حاضر اثری از این کتب در دست نیست.
(۱) ابن حجر،
احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
(۲) ابن حزم،
علی، الفصل، قاهره، ۱۳۴۷ق/۱۹۲۸م.
(۳) ابن مرتضی،
احمد، طبقات المعتزلة، به کوشش دیوالدویلتسر، بیروت، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۴) ابن مرتضی، المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، به کوشش
محمد جواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۵) ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۶) خطیب بغدادی،
احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق، ۱۹۳۰م.
(۷) ذهبی،
محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شُعَیب ارنؤوط و ابراهیم الزیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۸) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
(۹) طوسی،
محمد، تمهید الاصول فی علم الکلام، به کوشش عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۰) عبّادی،
محمد، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش گوستاو یتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
(۱۱) فخررازی،
محمد، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، به کوشش
علی سامی النشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
(۱۲) قاضی عبدالجبار و دیگران، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، به کوشش فؤاد سید، تونس، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۴م.
(۱۳) مفید،
محمد، اوائل المقالات، به کوشش واعظ چرندابی، تبریز ۱۳۶۳ق/۱۹۴۴م.
(۱۴) یاقوت، ادبا.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن اخشید»، ج۲،ص۸۶۸.