احمد بن یحیی بن فضل الله عمری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«شهاب الدین ابوالعباس احمد بن یحیی بن فضل الله عجلی بن دعجان قرشی عدوی عمری»، مورخ، جغرافی نگار، ادیب
شافعی مذهب و از دیوانیان عصر ممالیک
مصر میباشد که نسبش به
عمر بن خطاب میرسد.
وی در ۳
شوال سال ۷۰۰ ق/ ۱۱ ژوئن ۱۳۰۱ م در
دمشق زاده شد و نخست در همانجا و سپس در
حجاز و
مصر به تحصیل پرداخت.
وی مقدمات علوم را ابتدا از شیخ کمال الدین ابن قاضی، سپس از شمس الدین ابن مسلم،
فقه را از قاضی القضاة شهاب الدین ابن المجد عبدالله آموخت. احکام صغری را از شیخ تقی الدین
ابن تیمیه، عروض و ادبیات را از علامه شهاب الدین صایغ و علاءالدین وداغی، معانی و بیان را از علامه شهاب الدین محمود فرا گرفت و شماری از دیوانها و کتب ادبی را نیز پیش او خواند و
لغت و
نحو را نزد شیخ اثیر الدین آموخت.
در ۷۲۹ ق پدرش محیی الدین یحیی که در
دمشق کاتب سر بود، از سوی سلطان وقت ملک ناصر، به مصر احضار شد و به
قاهره رفت و منصب کتابت سر مصر را به عهده گرفت. او که به همراه پدر به این شهر رفته بود، وی را در اداره امور یاری میکرد و معاون و نایب او به شمار میرفت.
در واقع کتابت سر اسما با پدر، ولی عملا با او بود. وی بر اثر سرپیچی از دستور سلطان در مورد نوشتن القابی برای یکی از سران و به سبب خشونت در گفتار خود با سلطان، از چشم وی افتاد و از مقام خود برکنار گشت؛ پدرش نزد سلطان تقاضای
بخشش فرزند را کرد. سلطان نیز او را به شام فرستاد و در ۷۳۸ ق برادرش علاءالدین علی را به جای او به مباشرت محیی الدین برگزید.
محیی الدین در
رمضان ۷۳۸/ آوریل ۱۳۳۸ در قاهره وفات یافت. علاءالدین علی مستقلا به جانشینی پدر به ریاست دارالانشاء قاهره منصوب شد. طولی نکشید که احمد بر اثر شکایات مکرری که از وی میشد، بار دیگر مورد خشم سلطان قرار گرفته و از دارالانشاء
دمشق معزول گردید و در ۱۴
شعبان ۷۳۹ ق/ ۲۵ فوریه ۱۳۳۹ م، به زندان افتاد.
در ۷۴۰ ق، بعد از ۷ ماه و ۱۸ روز از زندان
قلعة الجبل آزاد شد و اندکی بعد، بار دیگر به ریاست دارالانشاء دمشق منصوب گشت و تا ۷۴۳ ق در همین سمت باقی بود.
در این سال از سمت خود معزول شد و به جای او برادرش بدرالدین محمد به کتابت سر دمشق منصوب گردید. احمد به
شفاعت علاء الدین علی مورد
عفو قرار گرفته، از مجازات مصون ماند و به دمشق بازگشت و تا هنگام مرگ از مشاغل دیوانی برکنار ماند. در این مدت، به تالیف و تصنیف پرداخت و احتمالا آثار عمده وی، ثمره اوقات فراغت سالهای آخر عمرش بوده است.
وی در نویسندگی و مسائل مربوط به سیاست و کشورداری، از دیگر اعضای خانواده خویش که در مشاغل دیوانی حکومت ممالیک، شهرت یافته بودند، برتر بود، ولی با همه این برتری، نتوانست در حد پدر و برادرانش، در کار خود توفیق حاصل کند. چنین استنباط میشود که این عدم موفقیت، به سبب سرسختی و شدت عمل و صراحت لهجهاش بود که موجبات عدم رضایت سلطان و دشمنی کسانی را که با وی در تماس بودند، فراهم میساخت.
او در انشاء، ترسل، نظم و نثر برجسته بود، در سرودن شعر نیز ید طولایی داشت؛ اشعار تکلف آمیز او را نویسندگان دوره ممالیک بسیار میستودند، ولی نثرش برتر از نظمش بود و خطی زیبا داشت.
وی در ۷
ذیحجه ۷۴۹ ق/ ۲۸ فوریه ۱۳۴۹ م، در سن پنجاه سالگی، در دمشق درگذشت و او را نزدیک قبر پدر و برادرش بدرالدین محمد، در صالحیه دفن کردند.
با وجود چنین عمر کوتاهی، او از سرآمد دانشمندان عصر خود بوده است و مهمترین اثر او با عنوان «
مسالک الابصار فی ممالک الامصار»، از کثرت دانش وی حکایت میکند. دراین باره، میتوان بدین نکته اشاره کرد که
ابن خلدون (۸۰۸- ۷۳۲ ق) در تالیف کتاب تاریخ خود به نام «
العبر»، از اثر وی استفاده بسیار کرده است. وی در عصر
مغول میزیسته و در کتاب خود در چند موضع و با تفصیل، از خاندان چنگیزخان صحبت کرده است.
۱-
التعریف بالمصطلح الشریف.
۲-
مسالک الابصار و ممالک الامصار.
۳- ممالک عباد الصلیب.
۴- دمعة الباکی.
۵- الشتویات.
۶- مختصر قلائد العقیان.
۷- النبذة الکافیة فی معرفة الکتابة و القافیة.
۸- یقظة الساهر و وثبة الخاطر.
نرم افزار جامع طب، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.