احمد بن محمد جریری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُرَیری، ابومحمد احمد بن محمد،
صوفی و
فقیه اواخر
قرن سوم و اوایل قرن چهارم است.
نام او را، به غلط، جَریری و حریری نیز ضبط کردهاند
که با توجه به انتساب او به
جُرَیر بن عبّاد ، از
قبیله بکر بن وائل، ضبط صحیح همان جُرَیری است
به نوشته
مدرس تبریزی،
وی به جُرَیر منسوب است که نام دو مکان است، یکی در نزدیکی
مکه و دیگری در نزدیکی
بصره .
جریری از صوفیان بزرگ طبقه
جنیدِ بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) بود و جنید او را به دستگیری از مریدان خود مأمور کرد.
وی اصول معارف صوفیه را به خوبی میدانست، در علوم
عصر خویش صاحبنظر، در
فقه پیشوا و
مفتی ، و در
طریقت
استاد بود.
به نوشته انصاری،
ابوالحسن خَیرالنَّسّاج (متوفی ۳۲۲) و خبّاز بغدادی (قرن سوم و چهارم) هم از استادان جریری بودند.
به گفته قشیری
وی صحبت سهلِ تستری (متوفی ۲۷۳ یا ۲۸۳) را نیز دریافته بود.
عدهای از بزرگان صوفیه به صحبت جریری نایل شدهاند، از جمله
محمد بن خفیف شیرازی (متوفی ۳۷۱)،
علی بن بندار، ابوالحسن صیرفی (متوفی ۳۵۹)، غانم بن
سعد بغدادی، ابوالعباس دینوری (متوفی ۳۴۰)، جعفر خُلدی (متوفی ۳۴۸)، ابوالحسن
بوشَنْجی/
فوشنجی (متوفی ۳۴۸) و
ابومحمد راسبی (متوفی ۳۶۷).
در سلسله مشایخ
ابوسعید ابوالخیر و
خواجهعبداللّه انصاری و
ابوعلی فارمَدی ، نام جریری نیز، در واسطه
اسناد خرقه ایشان به جنید، ذکر شده است.
تاریخ
وفات جریری را ۳۱۱، احتمالاً در واقعه حمله
قرمطیان به حجّاج
و نیز ۳۱۲ و ۳۱۴
ضبط کردهاند.
از جریری تنها
حکایتهایی در منابع صوفیه نقل شده است که بر اساس آنها میتوان کم و بیش به احوال و طریق سلوک وی پی برد.
جریری، همچون دیگر مریدان جنید، عارف اهل زهد و
شریعت بود و معتقد بود کسی که وسایط و فروع شریعت را بزرگ بدارد، به شهود اصول
طریقت نایل میگردد.
به گفته جریری، دوام
ایمان و پایداشت
دین و صلاح تن، در اکتفاء (انصراف از غیرخدا)، اتقاء (پرهیز از مناهی) و احتماء (مراقبت در غذا و خوراک) است
او تصوف را گونهای قهر میدانست که با
صلح و تسلیم حاصل نمیشود.
در باب مقام غیبت و حضور، جریری، مانند حارث محاسبی (متوفی ۲۴۳) و جنید و
محمد بن خفیف شیرازی ، حضور را مقدّم بر غیبت و هدف و فایده غیبت از خود را حضور در پیشگاه حق و غیبت بیحضور را
جنون و غفلت میدانست.
سکوت وی در باره
حلاج (متوفی ۲۰۹)، نشان دهنده موضع اعتدالی وی، همانند جنید، است.
بر این اساس، وی ضمن رد نظر کسانی که
بایزید بسطامی (متوفی ۲۶۱ یا ۲۶۴) را سید عارفان میدانستند،
ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۷۷) را واجد این مقام دانسته است.
این ترجیح، مبین رویکرد متشرعانه و اعتدالی او در تصوف است.
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابنجوزی، صفه الصفوه، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعهجی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۳) ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۶، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴) احمد بن عبداللّه ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۵) عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۷) محمد بن احمد ذهبی، المشتبه فیالرجال: اسمائهم و انسابهم، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۲.
(۸) محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۹) سمعانی، الانساب.
(۱۰) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۱) احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، ۱۱: تذکرة المشایخ، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۳) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۴) محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۱۸.
(۱۵) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن محمد جریری»، شماره۴۶۳۳.