احمد بن محلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن محلی، ابوالعباس
احمد فقیه و
صوفی معروف
مراکشی در قرن دهم و یازدهم هجری/ شانزدهم و هفدهم میلادی میباشد.
او در سجلماسه مراکش به
دنیا آمد. پدرش به
قضا اشتغال داشت و خود وی پس از آموزشهای مقدماتی، در حدود ۹۸۰ ق/ ۱۵۷۲ برای کسب دانش به
فاس رفت و مدت چهار یا پنج سال در آنجا اقامت گزید. سپس بر اثر حوادثی که پیش آمد آنجا را ترک گفت و به بادیه رفت و پس از استقرار آرامش دیگر بار به فاس برگشت.
ابن محلی در ابتدا صرفا به
فقه راغب بود و در فاس از ابوالقاسم قاضی،
ابوالعباس احمد قدومی،
محمد بن عبدالله تلمسانی،
ابن مجیر،
ابومحمد شقرون تلمسانی و در
مصر نزد استادانی چون سنهوری، لقانی، طنانی و طه و دیگران دانش آموخت. در سفر بادیه تحت تاثیر و آموزش بعضی از شیوخ متصوفه زمان خود قرار گرفت و رغبتی به
تصوف پیدا کرد و مدت هجده سال مصاحب
محمد بن مبارک رعری بود و در سلک
اهل طریقت در آمد. از آن پس مردم دسته دسته به زیارتش میرفتند، آوازه شهرتش در بلاد مختلف پیچید و پیروانش رو به فزونی نهاد.
ابن محلی چون خود را مورد قبول مردم یافت به سوی جنوب
مغرب رفت و مردم دعوت او را برای پاکسازی از مفاسد و بدعتها پذیرفتند. دیری نپایید که وی مدعی شد همان «
مهدی موعود» است. آنگاه به عنوان دعوت مردم به
جهاد، نامههایی به رؤسای قبایل و بزرگان شهر نوشت و آنان را به
امر معروف ترغیب کرد.
چون از اقدام و سوء رفتار ابن منصور دارالعرائش با
مسلمانان و واگذاری آن سرزمین به
کفار (اسپانیاییها) آگاه شد، رو به سجلماسه گذاشت و مردم را به یک جنگ مقدس و مبارزه برای سقوط زیدان بن
احمد سعدی (فرمانروای مراکش) برانگیخت. نماینده زیدان در سجلماسه به مقابله او شتافت، ولی با وجود برتری عدهاش، شکست خورد. ابن محلی در حدود ۱۰۱۸ ق/ ۱۶۰۹
حکومت خود را اعلام کرد، سپس خزاین سلطنتی را بین مردم تقسیم نمود و نفوذ خود را گسترش داد.
از این هنگام ابن محلی
عبادت و صوفیگری را یکباره به بوته فراموشی سپرد و درگیر مبارزه شد. زیدان برای دفع او به عالم و صوفی دیگری به نام یحیی بن عبدالله که در میان مریدان و پیروانش نفوذ کلام داشت و دستورهایش بی چون و چرا اجرا میشد، متوسل گردید و از او کمک خواست. یحیی درخواست زیدان را پذیرفت و برای جنگ با ابن محلی حرکت کرد. نبرد در دو منزلی مراکش در گرفت.
در این نبرد تیری به ابن محلی اصابت کرد و کشته شد (۷ رمضان ۱۰۲۲ ق/ ۱۲ اکتبر ۱۶۱۳) و سر او و چند تن دیگر از یاران و بزرگان لشکرش در دروازه مراکش به دار آویخته شد و دوازده سال در آنجا ماند، تا آنکه آن را در مقبره ابوالعباس بستی در نزدیکی
مسجد جامع
دفن کردند. ابن محلی به زعم یارانش نمرده بلکه غیب شده است. به گفته
سید محمد مرتضی زبیدی حسینی او در این حادثه نمرد، بلکه از آنجا گریخت و مدتی زنده بود تا این که در ۱۰۳۱ ق/ ۱۶۲۲ در حوالی سوس اقصی کشته شد.
از آثار اوست: اصلیت الخریب فی قطع بعلوم العفریت؛ که عذراء الوسائل و هودج الرسائل فی مرج الارج و نفحه الفرج الی ساده مصر و قاده العصر نیز نام دارد؛ منجنیق الصخوری الرد علی اهل الفجور؛ مهارس رؤوس الجهله المبتدعه و مدارس النکوس السفله المنخدعه.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «ابن مَحَلّی، ابوالعباس احمد».