• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احمد بن عمر بازأشهب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





احمد بن عمر بازأشهب (حدود ۲۵۰-۳۰۶ق) از نوادگان سریج بن یونس مروزی و از برجسته‌ترین فقیهان شافعی قرن سوم و چهارم هجری قمری بود که در فقه، حدیث و کلام مهارت داشت. وی در بغداد به ترویج مذهب شافعی پرداخت و با سران گروه ظاهریه مناظراتی داشت و سرانجام در سال ۳۰۶ هجری قمری در بغداد درگذشت.



ابوالعباس احمد بن عمر بن سریج بغدادی بازاشهب سریجی معروف به ابن سریج، از نوادگان سریج بن یونس مروزی، زاهد و محدث نامی بود.
تاریخ دقیق ولادت ابوالعباس ذکر نشده؛ ولی در بسیاری از منابع آمده به هنگام وفات، ۵۷ سال داشت که با توجه به این مطلب و سال درگذشت وی، ولادتش را می‌توان حدود سال ۲۵۰ هجری تخمین زد.


ابن سریج حدیث را نزد محدثان معروفی همچون حسن بن محمد بن صباح زعفرانی، علی بن اشکاب، ابوداوود سجستانی و عباس بن محمد دوری فراگرفت. و فقه را از ابوالقاسم عثمان بن بشار انماطی آموخت.


از میان شاگردان و راویان ابن سریج می‌توان به افرادی مانند ابوالقاسم طبرانی و ابواحمد غطریفی اشاره کرد.


ابن سریج برجسته‌ترین و عالم‌ترین فقیه شافعی و ترویج کننده این مذهب در زمان خویش بوده و گفته شده فقه و مذهب شافعی در بغداد به واسطه وی انتشار یافت.
او گرچه در فقه شهرت یافت، اما در حدیث و کلام نیز مهارت بسزایی داشت.
ذهبی او را فقیه عراقیین دانسته است.
ابن سریج اهل مناظره نیز بوده و با افرادی از سران گروه ظاهریه که در آن زمان در بغداد آوازه‌ای داشتند به مناظره و پرسش و پاسخ برخاسته است؛ برای نمونه مناظره وی با ابوالعباس داوود ظاهری و پسرش محمد بن داوود ظاهری که در همه آنها پیروزمندانه ظاهر شده، بیانگر مهارت و چیره دستی وی در مسائل فقهی و کلامی است که در برخی منابع به آنها اشاره شده است.
ابوعلی تنوخی در گزارشی که دراین باره دارد به یکی از مناظره‌های وی با محمد بن داوود در حضور قاضی القضات بغداد، ابوعمر محمد بن یوسف ازدی اشاره کرده است.
در برخی از منابع آمده است ابن سریج مدتی در شیراز عهده دار کرسی قضاوت بود و داوری مرافعات مردم آن سامان را بر عهده داشت.
او در شعر نیز دستی داشت یافعی اشعار او را ستوده و نیکو توصیف کرده است.


رجال نویسان اهل سنّت بیش از ۴۰۰ اثر و تصنیف به ابن سریج نسبت داده‌اند
[۱۵] اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۳۱۶.
که بیشتر آنها از میان رفته و به شماری از آنها در منابع اشاره شده است که عبارت‌اند از:
الودائع لمنصوص الشرائع فی احکام مجردة عن الادلّه، التقریب بین المزنی والشافعی، جواب القاشانی فی الاسئله، الخصال فی الفروع، الردّ علی عیسی بن ابان، الردّ علی محمد بن الحسن، الغنیة فی الفروع، الفروق فی الفروع، العین و الدین، مختصر فی الفقه، الاقسام و الخصال، کتابچه‌ای که در آن ابن سریج پاسخ‌هایی درباره اصول دین داده است.
[۱۷] مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۷۷.
الردّ علی ابن داوود فی القیاس، الردّ علی ابن داوود فی مسائل اعترض بها الشافعی.


ابن سریج سرانجام در ۲۵ جمادی الاول سال ۳۰۶ هجری در بغداد از دنیا رفت و در حجره‌ای در بازارچه غالب در بخش غربی بغداد به خاک سپرده شد و مقبره او زیارتگاه مردم شد. الندیم سال درگذشت او را ۳۰۵ هجری نوشته است. (دیگر منابع:
[۲۹] ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۱۶۸.
[۳۳] حسینی، ابوبکر بن هدایة‌الله، طبقات الشافعیه، ص۴۱.
[۳۵] ذهبی، محمد بن احمد، المشتبه فی الرجال، ج۲، ص۳۵۵.
[۴۰] جمعی از دانشمندان، فرهنگ زندگی نامه‌ها، ج۱، ص۴۶۹.
)


۱. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان، ج۲، ص۱۸۴.    
۲. نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص۲۵۲.    
۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۱۵.    
۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۳، ص۱۲۲.    
۵. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۱.    
۶. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۴.    
۷. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۰۱.    
۸. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۲.    
۹. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۶۳.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۰۱.    
۱۱. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۴۳.    
۱۲. تنوخی، محمد بن علی، نشوارالمحاضره، ج۸، ص۱۸۶.    
۱۳. شیرازی، ابراهیم بن علی، طبقات الفقها، ص۱۰۹.    
۱۴. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان، ج۲، ص۱۷۲.    
۱۵. اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۳۱۶.
۱۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۵۷.    
۱۷. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۷۷.
۱۸. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۲۳.    
۱۹. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۱۷۱.    
۲۰. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۳، ص۱۸۳.    
۲۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۶۳.    
۲۲. ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۴، ص۲۷۶.    
۲۳. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۶.    
۲۴. دارقطنی، علی بن عمر، المؤتلف والمختلف، ج۳، ص۱۲۷۳.    
۲۵. ابوالفداء، اسماعیل بن علی، المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۶۹.    
۲۶. ابن الوردی، عمر بن مظفر، تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۲۴۷.    
۲۷. ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۲۳.    
۲۸. ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۱، ص۴۵۰.    
۲۹. ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۱۶۸.
۳۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۱۱، ص۱۴۷.    
۳۱. ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة، ج۳، ص۱۹۴.    
۳۲. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۴، ص۲۹.    
۳۳. حسینی، ابوبکر بن هدایة‌الله، طبقات الشافعیه، ص۴۱.
۳۴. عبادی، محمد، طبقات الشافعیه، ص۱۱۵.    
۳۵. ذهبی، محمد بن احمد، المشتبه فی الرجال، ج۲، ص۳۵۵.
۳۶. قیسی، محمد بن عبدالله، توضیح المشتبه، ج۵، ص۷۲.    
۳۷. ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه بتوضیح المشتبه، ج۲، ص۷۷۹.    
۳۸. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۱، ص۱۸۵.    
۳۹. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۲، ص۳۱.    
۴۰. جمعی از دانشمندان، فرهنگ زندگی نامه‌ها، ج۱، ص۴۶۹.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بازاشهب»، ج۲، ص۷۷.






جعبه ابزار