احمد بن علی نسائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ابو عبد الرحمن، احمد
بن علی بن شعیب نسائی»، محدث معروف و مؤلف یکی از
صحاح سته اهل سنت، در سال ۲۱۴ یا ۲۱۵ ق، در شهر نساء به
دنیا آمد.
در خصوص دوران کودکی وی اطلاعات چندانی در دست نیست. منابع تاریخی به مسافرتهای وی به شهرهایی چون
خراسان،
حجاز،
عراق، جزیره،
شام و
مصر به منظور کسب دانش و استماع
حدیث اشاره کردهاند.
زرکلی مینویسد: «وی به شهرهای زیادی سفر کرد و سرانجام در مصر ساکن شد. پس از اینکه
مشایخ مصر بر او
حسد ورزیدند، به رمله از شهرهای
فلسطین رفت.»
از جمله اساتید وی که از آنها نقل
روایت کرده میتوان به «
قتیبة بن سعید»، «
اسحاق بن ابراهیم بن حبیب»، «
ابراهیم بن یعقوب»، «
عیسی بن حماد»، «
اسحاق بن راهویه»، «
سلیمان بن اشعث»، «
اسحاق بن شاهین»، «
ابراهیم بن سعید»، «
ابوداوود سجستانی» و... اشاره کرد.
عده زیادی نیز ازمحضر وی کسب
علم کردهاند و به نقل روایات پرداختهاند که از جمله آنها میتوان به «
ابوالقاسم طبرانی»، «
احمد بن عمیر»، «
ابوالمیمون بن راشد»، «
ابوسعید العرابی» و «
ابوجعفر الطحاوی» اشاره کرد.
«
السنن الکبری» سنن نسائی بعد از صحیحین (
صحیح بخاری و
صحیح مسلم)، به عنوان سومین کتاب حدیثی مهم و مورد توجه
اهل سنت محسوب میشود.
از
حاکم نیشابوری نقل شده است: «چندین بار از ابوالحسن
دارقطنی شنیدم که میگفت: ابو عبدالرحمن نسائی، بر هرکس دیگری به
علم حدیث و به
جرح و تعدیل روات، در زمان خودش تقدم دارد.».
کتاب السنن نسائی، در واقع تلخیصی از کتاب حجیم «السنن الکبری» که خودش تالیف کرده، میباشد. وی، ابتدا کتابی حجیم در
حدیث تصنیف کرد تحت عنوان «السنن الکبری»، سپس کتاب را به امیر
حله اهدا کرد. امیر حله از او پرسید: آیا تمام احادیث کتابت صحیح میباشد؟ گفت: نه. پس حاکم او را امر کرد که تنها احادیث صحیح را در کتابی دیگر بیاورد، لذا نسائی احادیثی از «السنن الکبری» برگزید و نام آن را «المجتبی» گذاشت و همین «
المجتبی» یکی ار کتب شش گانه اهل سنت است که به «السنن» یا «السنن الکبری» مشهور است.
از دیگر آثار نسائی میتوان به کتاب «
خصائص» اشاره کرد که در فضائل
حضرت علی و
اهلبیت او نوشته شده است.
«
مناسک حج»، «
الضعفاء و المتروکین»، «
مسند علی»، «
مسند مالک»، «
فضائل الصحابة» و «
عمل الیوم و اللیلة» از جمله دیگر آثار او به شمار میرود.
درسال وفات نسائی، بین منابع، چندان اختلافی به چشم نمیخورد و عموما سال وفات او را سال ۳۰۳ ق، نوشتهاند.
ماه وفات او را برخی ماه
شعبان و برخی ماه
صفر همین سال نوشتهاند.
در باب علت وفات او در منابع آمده است: «وی به خاطر
محبت به
حضرت علی علیهالسّلام جان خویش را از دست داد، چرا که وقتی از
مصر به
شام رفت، از او در باره برتری
معاویه بر
علی علیهالسّلام پرسیدند؛ بنا به قولی، گفت: «الا ترضی راسا براس حتی یتفضل؟» و بنا به قول دیگری گفت: فضیلتی برای او نمیدانم. لذا با مشت و لگد به جان او افتادند و او را از
مسجد بیرون انداختند. وقتی
مرگ خویش را احساس کرد، گفت مرا به
مکه ببرید، پس او را به مکه بردند و در آنجا فوت کرد.
سیوطی، پس از نقل قول اول مینویسد: «از او در خصوص روایاتش در باب فضائل معاویه پرسیدند، گفت: من فضیلتی برای او نمیدانم، الا این سخن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که فرمود: «لا اشبع الله بطنه»؛
خدا شکمش را سیر نکند. لذا اهل شام، او را سخت کتک زدند و وی را از مسجد بیرون انداختند. وی به رمله رفت و در آنجا مرد.»
سیوطی مینویسد: «و بنا به نقل
دارقطنی پس از این ماجرا، درخواست کرد او را به مکه ببرند و در مکه فوت کرد.»
نرم افزار جامع طب، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.