احمد بن اسحاق اشعری (مقالهدوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمد بن اسحاق قمی از افراد مورد
اعتماد امام جواد (علیهالسلام)،
امام هادی (علیهالسلام)، و
امام عسکری (علیهالسّلام) میباشد که واسطه بین مردم منطقه خود با این سه
امام بزرگوار بود. و از وکلای
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میباشد.
احمد بن اسحاق قمی، بزرگ
شیعیان قم و از اصحاب
امام جواد،
هادی و
عسکری علیهمالسّلام بود.
زمان امام عسکری علیهالسّلام به دیدن حضرت صاحب الزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) شرفیاب شد او از وکلای حضرت عسکری (علیهالسّلام) و
حضرت مهدی (علیهالسّلام) بود.
در خاندان
امامت از شان و مرتبۀ والایی نیز برخوردار بود. احمد بن اسحاق گوید: بر امام عسکری علیهالسّلام وارد شدم و خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق! خدای سبحانه و تعالی از زمان
آدم (علیهالسّلام) زمین را خالی از
حجت نگذاشته است و تا
روز قیامت نیز از حجت خالی نخواهد گذاشت. به واسطۀ او بلا را از اهل زمین دفع میکند و
باران میفرستد و برکات زمین را بیرون میآورد. پرسیدم: ای
فرزند رسول خدا !
امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل
خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانهاش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید. پس فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای سبحانه و تعالی و حجتهای او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمینمودم. او هم
نام و هم
کنیه رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) است، کسی است که زمین را پر از
عدل و داد میکند؛ همچنان که پر از
ظلم و جور شده باشد. ای احمد بن اسحاق! مثل او در این
امت، مثل
خضر و
ذوالقرنین است، او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمییابد، مگر کسی که خدای سبحانه و تعالی او را در
اعتقاد به
امامت ثابت بدارد و در
دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
پرسیدم: ای مولای من! آیا نشانهای هست که قلبم بدان آرام گیرد؟ آن کودک به
زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: انا بقیة الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثرا بعد عین یا احمد بن اسحاق؛ من بقیت الله در زمین خدا هستم و منتقم از دشمنان اویم، ای احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوی نشانه مکن.
شاد و خرم بیرون آمدم و فردای آن روز نزد امام عسکری (علیهالسّلام) بازگشتم و گفتم: ای فرزند رسول خدا! شادی من به واسطۀ منتی که بر من نهادید، بسیار است. بفرمایید آن سنتی که از خضر و ذو القرنین دارد چیست؟ فرمود: ای احمد!
غیبت طولانی. گفتم: ای فرزند رسول خدا! آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟ فرمود: ای و ربی حتی یرجع عن هذا الامر اکثر القائلین به فلا یبقی الا من اخذ الله عهده بولایتنا و کتب فی قلبه الایمان و ایده بروح منه یا احمد بن اسحاق هذا امر من امر الله و سر من سر الله و غیب من غیب الله فخذ ما آتیتک و اکتمه و کن من الشاکرین تکن غدا فی علیین:
به خدا
سوگند! چنین است. تا به اندازهای که بیشتر معتقدان به او بازگردند و باقی نماند، مگر کسی که خدای سبحانه و تعالی
عهد و
پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحی از جانب خود مؤید کرده باشد. ای احمد بن اسحاق! این امری از
امر الهی و رازی از رازهای خداوند و غیبی از
غیب پروردگار است. آنچه به تو دادم، بگیر و پنهان کن و از سپاسگزاران باش، تا فردا با ما در علیین باشی.
از قرائن و شواهد دلالت کننده بر موقعیت ممتاز احمدبن اسحاق قمی نزد امام عسکری (علیهالسلام) آن است که، امام عسکری (علیهالسلام) پس از
ولادت فرزند گرامیاش، حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، طی نامهای به احمدبن اسحاق بشارت این ولادت را به وی ابلاغ کرده و علت این خبررسانی را وجاهت و شأن احمدبن اسحاق در نزد خود میداند.
برای احمدبن اسحاق قمی چند
کتاب ذکر شده است: کتاب علل الصوم (یا علل الصلاة)
و کتاب مسائل رجال، دربارۀ اصحاب امام هادی (علیهالسلام).
درباره تاریخ وفات احمدبن اسحاق دو نوع
روایت متعارض وجود دارد.
بنابر روایت
شیخ صدوق از
سعدبن عبدالله اشعری، احمدبن اسحاق در عصر امام عسکری (علیهالسلام) پس از ملاقات با آن حضرت در
سامراء، هنگام بازگشت به سوی
قم در سه فرسخی
حلوان (سر پل ذهاب امروزی) رحلت میکند و در همانجا پس از آنکه
کافور، خادم
امام عسکری (علیهالسلام)، به
خرق عادت حضور یافته و بدنش را
تغسیل و
تکفین مینماید؛ توسط
سعدبن عبدالله و دیگر همراهان مدفون میشود! این اتفاق در حالی میافتد که در این ملاقات، هنگامی که احمدبن اسحاق برای خداحافظی به نزد امام عسکری (علیهالسلام) میرود و
دعا میکند که این ملاقات آخرین ملاقاتش با آن جناب نباشد،
اشک در چشمان آن حضرت حلقه زده، وی را از مرگش در
آینده نزدیک آگاه میسازد. احمدبن اسحاق با شنیدن این
خبر بیهوش میشود و پس از به هوش آمدن از حضرت کفنی طلب میکند و آن حضرت نیز ضمن
وعده آن، سیزده درهم برای نیازهایش به وی عطا مینماید.
این روایت در تعارض با چند روایت دیگر است که حکایت از بقای احمدبن اسحاق تا برههای پس از شروع عصر
غیبت صغری دارند.
ازجمله روایات متعارض با روایت یادشده، روایت
کلینی، از
عبد الله بن جعفر حمیری است. وی گوید: پس از
شهادت امام عسکری (علیهالسلام)، سالی به قصد انجام
حج حرکت کرده و در مدینة السلام (
بغداد) بر احمدبن اسحاق وارد شدم و ابوعمرو (
عثمان بن سعید) را نزد وی دیدم. پس با اشاره احمدبن اسحاق به من، برای
سؤال از ابوعمرو درباره جانشین امام عسکری گفتم: این شیخ (و اشاره به احمدبن اسحاق کردم) که نزد ما مورد
اعتماد و گفتهاش مقبول است، درباره تو برای ما چنین و چنان
حدیث کرده (و حدیث یادشده در مورد تمجید امامین عسکریین (علیهماالسلام) از عمری را ذکر مینماید) و اکنون تو کسی هستی که تردیدی در
صدق سخنت نیست. تو را به
حق خداوند و آن دو امامی که تو را
توثیق کردند
قسم، آیا فرزند ابی محمد (امام عسکری) را که صاحب الزمان است، دیدهای؟ پس أبو عمرو گریست و گفت: به شرط آنکه تا من زندهام به کسی این سخن را بازگو نکنی! آری، من او را دیدهام ... .
رجال
سند این روایت (که وفات احمد را در زمان امام عسکری میدانند) بعضی مهمل و بعضی مجهولاند.
بهعلاوه واسطه بین شیخ صدوق و
سعدبن عبدالله اشعری در همه کتابهای صدوق، تنها پدر صدوق یا استادش
ابن ولید است؛ درحالیکه در این روایت، بین شیخ صدوق و
سعدبن عبدالله پنج واسطه ذکر شده است.
وکلای مهدی (علیهالسلام)،
نواب خاص،
نیابت خاص.
فرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۷، برگرفته از مقاله «احمد بن اسحاق قمی».