احمد الهیبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمد الهیبه معروف به ماءالعینین، از رهبران
مجاهد مراکش در
قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی است.
وی در ۱۲۹۳ یا ۱۲۹۴ یا ۱۲۹۴
ق/ ۱۸۷۷ در جنوب مراکش به
دنیا آمد. پدرش محمد مصطفی ماءالعینین از فقها و محدثان برجسته عصر بود و به گفته برخی، نسبت او به
امام حسن مجتبی علیهالسّلام میرسید.
احمد نزد پدرش درس خواند و پس از
مرگ وی در ۱۳۲۸
ق/ ۱۹۱۰ در تزنیت به گردآوری، تدریس و تربیت مریدان و شاگردان پدرش پرداخت و تدریجا بر نفوذ دینیش افزوده شد. بسیاری از مردم به ویژه از سرزمین موریتانی، به درجات مختلف تحت اطاعت و نفوذ معنوی او و سه برادر دیگرش از شیوخ کنته قرار داشتند. این شیوخ، رهبری
طریقت قادریه را که به وسیله عالم بزرگ و صالح، سیدی المختار الکنتی در آن ناحیه گسترش و تحول یافته بود، بر عهده داشتند.
در اواخر قرن نوزدهم، کشور فرانسه برای بررسی زمینههای استعماری خود در شمال
افریقا، یکی از شرق شناسان معروفش به نام «کوپولانی» را که به
زبان عربی و گویشهای محلی و تاریخ تمدن اسلامی آگاهی کامل داشت به موریتانی – که جزو خاک مراکش محسوب میشد- اعزام کرد. وی پس از مطالعه و بررسی کامل، پیشنهاد نمود که کشوری با نام موریتانی غربی، تحت نفوذ فرانسه ایجاد شود تا پایگاهی برای اشغال سرزمینهای مجاور باشد. او در ۱۹۰۲ با رئیس قبایل طرازره قرار دادی بست که بر اساس آن، قلمرو او را تحت الحمایه فرانسه قرار میداد.
کوپولانی توانست با برادران احمد الهیبه به توافقهایی دست یابد، اما شیخ احمد ماءالعینین، که ریاست طایفه قادریه فاضلیه، منسوب به پدرش شیخ محمدالفاضلی را بر عهده داشت و مقر او در سمارا واقع در ناحیه ساقیه الحمراء بود به مقاصد استعماری فرانسویان پی برد.
شیخ احمد که نفوذ او تا انتهای صحرای شمالی و مرزهای و حتی در داخل مراکش گسترده بود رهبری مبارزه با استعمار فرانسه را به دست گرفت و بر ضد آنان اعلام
جهاد کرد و نامههایی به سلطان عبدالعزیز، سلطان
مغرب فرستاد و خود نیروهایش را برای مبارزه با فرانسویان در اختیار او قرار داد و همچنین نامههایی برای دیگر رهبران دینی و سیاسی نوشت و همة آنان را به
قیام بر ضد استعمارگران فراخواند.
سلطان عبدالعزیز با وجود شخصیت ضعیفی که داشت بر اثر نفوذ عمیق ماءالعینین در مراکش، ناگزیر شد لشکری به فرماندهی مولای ادریس برای کمک به او بفرستد.
از این هنگام ماءالعینین و پسرش شیخ حیان مبارزه مسلحانه خود را با نیروهای فرانسوی که زیر فرمان فریرجان بودند، آغاز کردند و تلفات سنگینی بر آنان وارد ساختند و در ۱۹۰۵ کوپولانی را که نماینده و پایه گذار
استعمار فرانسه در موریتانی بود، کشتند. اما در ۱۹۰۶ که کنفرانس استعماری اروپاییان در جزیره خضراء تشکیل گردید و قاره آفریقا میان اروپاییان تقسیم شد، دولت فرانسه با اطمینان خاطر بیشتر، سپاه بزرگ و مجهزی تحت اختیار ویلیام پونتی فرماندار کل فرانسه در آفریقای غربی قرار داد. عملیات جنگی این سپاه که تحت فرماندهی کلنل گورو فرمانده نظامی فرانسه در موریتانی بود و همچنین سستی و خیانت بعضی از رؤسای قبایل محلی، اندک اندک از شدت عملیات مجاهدان کاست.
شیخ ماءالعینین که تصور میکرد تغییر سلطان مغرب، به آزادی موریتانی از چنگال استعمارگران کمک خواهد کرد یا مخالفان سلطان به همکاری پرداخت و سرانجام مولای عبدالعزیز از سلطنت برکنار شد و برادرش مولای عبدالحفیظ به جای او نشست، اما او هم که پیش از سلطنت از اعلا کلمه
اسلام و بیرون راندن بیگانگان سخن میگفت، پس از به تخت نشستن، از این هدف کناره گرفت و به همکاری با اشغالگران فرانسوی پرداخت.
شیخ ماءالعینین که دیگر از سلطان مراکش نومید شده بود یک ماه پس از آن ناگزیر خود را سلطان خواند (جمادی الآخر
۱۳۳۰ ق/ مه ۱۹۱۲) و به مراکش روی آورد. چون به جنوب مراکش وارد شد، بسیاری از قبایل به وی پیوستند و او را به همراه آنان به
فاس (پایتخت) لشکر کشید.
به فرمان احمد الهیبه عدهای از افسران و صاحب منصبان فرانسوی، همراه با کنسول فرانسه گرفتار و زندانی شدند. لذا نیروهای فرانسوی بر آن شدند تا پیش از وارد شدن آسیبی به اسیران، آنان را برهانند. از اینرو در ۲۰
رمضان ۱۳۳۰ ق/ ۴ سپتامبر همان سال، سرهنگ مانژن با سپاهی به مراکش تاخت و نیروهای احمد الهیبه را که در آستانه فتح فاس بودند شکست داد و سه روز بعد با استقبال پرشور
یهودیان و سکوت اکثریت
مسلمان شهر، به فاس وارد شد. احمد الهیبه پس از این شکست، پایگاههای خود را در مراکش از دست داد، با این همه بدون آنکه عنوان «خلیفة سلطان» را بر خود نهد، هشت ماه بر سوس فرمان راند،
اما در جمادی الآخر ۱۳۳۱ق/ مه ۱۹۱۳ به دست نیروهای حکومت شریفان، از این ناحیه نیز رانده شد ولی تا پایان عمر همچنان با سربلندی زندگی کرد و سرانجام در تزنیت در ۱۳۳۷
ق/ ۱۹۱۹ درگذشت.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «احمد الهِیْبَه».