اجل جامعه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله
آیات مرتبط با
اجل جامعه معرفی میشوند.
جامعه داراى اجل مسمّى (تعيين شده) و تغييرناپذير:
۱. «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
اى هر
قوم و جمعيّتى، زمان و اجل معيّنى است؛ و هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مىكنند، و نه بر آن پيشى مىگيرند.» در
روایات، «اجل مسمی» به اجل غیر قابل تغییر
تفسیر شده است. .
۲. «... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
... براى هر
قومى، اجلى معين است؛ هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، و فرمان
مجازات يا مرگشان صادر شود، نه ساعتى تأخير مىكنند، و نه پيشى مىگيرند.»
۳. «مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمىگيرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد.»
۴. «وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا؛
اين شهرها و آباديهايى است كه ما آنها را هنگامى كه ستم كردند هلاك نموديم؛ و براى هلاكتشان موعدى قرار داديم. آنها را با چشم مىبينند، ولى
عبرت نمىگيرند.»
۵. «أَفَلَمْ
يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى • وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى؛
آيا براى
هدایت آنان كافى نيست كه بسيارى از
اقوام پيشين را كه
طغیان و
فساد كردند هلاك نموديم، در حالى كه اينها در مسكنهاى ويران شده آنان راه مىروند؟! به يقين در اين امر، نشانههاى روشنى براى
خردمندان است. و اگر سنّت و تقدير پروردگارت و اجل مقرّر آنها نبود، مجازات الهى دامان آنان را مىگرفت!»
۶. «مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
هيچ امّتى بر اجل حتمى خود پيشى نمىگيرد، و از آن تأخير نيز نمىكند.»
۷. «... كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ ... • وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ ...؛
... و آنچه مشركان را به آن دعوت مىكنيد (توحيد) بر آنها گران است. خداوند هر كس را بخواهد برمىگزيند ... آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد؛ و اين تفرقهجويى بخاطر انحراف از حق بود؛ و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى زنده و آزاد باشند، در ميان آنها
داوری مىشد (و به
کیفر خود مىرسيدند)....»
جامعه دارای
اجل معلق و قابل تغییر:
«أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ
قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ ... • قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَكٌّ ... يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ...؛
آيا خبر كسانى كهپيش از شما بودند، به شما نرسيده؟!
قوم نوح و
عاد و
ثمود و كسانى كه پس از ايشان بودند؛ همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست ... پيامبران آنها گفتند: آيا در خدا
شک و ترديدى است ... او شما را
دعوت مىكند تا گناهانتان را بيامرزد، و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد....»
از کلمه «یؤخرکم الی اجل مسمی» استفاده میشود که در مقابل «
اجل مسمی» اجل دیگری نیز هست که قابل تغییر میباشد.
پایان و سرآمد عمر جامعه، خارج از اختیار آنان و ناتوان از تقديم و تأخير انداختن اجل تعيين شده خود:
۱. «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
اى هر
قوم و جمعيّتى، زمان و اجل معيّنى است؛ و هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مىكنند، و نه بر آن پيشى مىگيرند.»
۲. «... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
... براى هر
قومى، اجلى معين است؛ هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، و فرمان مجازات يا مرگشان صادر شود، نه ساعتى تأخير مىكنند، و نه پيشى مىگيرند.»
۳. «وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ • مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم جز اينكه اجل معيّن و زمان تغييرناپذيرى داشتند. هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمىگيرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد.»
۴. «أَفَلَمْ
يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى • وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى؛
آيا براى هدايت آنان كافى نيست كه بسيارى از
اقوام پيشين را كه طغيان و فساد كردند هلاك نموديم، در حالى كه اينها در مسكنهاى ويران شده آنان راه مىروند؟! به يقين در اين امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است. و اگر سنّت و تقدير پروردگارت و اجل مقرّر آنها نبود، مجازات الهى دامان آنان را مىگرفت!»
۵. «مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
هيچ امّتى بر اجل حتمى خود پيشى نمىگيرد، و از آن تأخير نيز نمىكند.»
عدم تقدیم و تاخیر اجل جامعه، سنت حاکم بر آنان:
۱. «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
اى هر
قوم و جمعيّتى، زمان و اجل معيّنى است؛ و هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مىكنند، و نه بر آن پيشى مىگيرند.»
۲. «... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛
... براى هر
قومى، اجلى معين است؛ هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، و فرمان مجازات يا مرگشان صادر شود، نه ساعتى تأخير مىكنند، و نه پيشى مىگيرند.»
۳. «وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ • مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم جز اينكه اجل معيّن و زمان تغييرناپذيرى داشتند. هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمىگيرد؛ و از آن عقب نخواهد افتاد.»
۴. «وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا؛
اين شهرها و آباديهايى است كه ما آنها را هنگامى كه ستم كردند هلاك نموديم؛ و براى هلاكتشان موعدى قرار داديم. آنها را با چشم مىبينند، ولى عبرت نمىگيرند.»
۵. «مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ؛
هيچ امّتى بر اجل حتمى خود پيشى نمىگيرد، و از آن تأخير نيز نمىكند.»
۶. «... وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ ...؛
... و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى زنده و آزاد باشند، در ميان آنها داورى مىشد (و به كيفر خود مىرسيدند)....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۲۷۲، برگرفته از مقاله «اجل جامعه».