اجابت دعای اصحاب کهف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنگامی که
اصحاب کهف دعا میکنند که خدایا! به لطف خاص خود رحمتی به ما عطا فرما و بر ما وسیله رشد و
هدایت کامل را مهیا ساز، خداوند میفرماید: "بر گوشهای آنان پرده بیهوشی زدیم...".
بر گوش آنان پرده زدن،
کنایه از خواب بوده و در واقع با همین حالت دعای آنان به اجابت رسیده و نجات یافتند و بر همان هدایتی که از جانب
حق داشتند، پابرجا ماندند.
هنگامی که خواب بر
اصحاب کهف مسلط شد، دعایشان به
اجابت رسید:
•• «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى
الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»؛
«زمانى را به خاطر بياور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز!».
کلمه (اوی) از (اوی) است که به معنای برگشتن است، البته نه هر برگشتنی؛ بلکه برگشتن
انسان و یا حیوان به محل اقامت و زندگیاش تا در آنجا دوباره
استقرار یابد؛ و کلمه (فتیة) جمع سماعی (فتی) است، و (فتی) به معنای جوان است، و این کلمه خالی از شائبه
مدح نیست و تقریبا منظور از آن، جوان خوب میباشد.
کلمه (هییء) از ماده تهیه و آماده کردن است. بیضاوی گفته است که اصل تهیه هر چیزی پدید آوردن هیات آن است. و کلمه (رشد) - به فتحه را و شین - و همچنین کلمه (رشد) - به ضمه را و سکون شین - راه یافتن به سوی مطلوب است. [راغب اصفهانی|راغب]] گفته: (رشد) و (رشد) در مقابل (غی) است که در جای کلمه هدایت
استعمال میشود.
مقصود از (رحمت) و (رشد) در دعای
اصحاب کهف: (ربنا اتنا من لدنک رحمة و هیی لنا من امرنا رشدا)
و جمله (فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة) تفریع دعای ایشان است بر بازگشتن ایشان، گویا وقتی ناتوانی و بیچارگی خود را دیدند مضطر به این شدند که از درگاه
خدا مسئلت نمایند، و این تفریع را کلمه (من لدنک) تأیید میکند؛ زیرا اگر دستشان از هر چارهای قطع نشده باشد، و یأس و نومیدی از هر طرف احاطهشان نکرده باشد، رحمتی را که درخواست کردند مقید به قید (لدنک) نمیکردند؛ بلکه میگفتند آتنا رحمة - خدایا به ما رحمتی فرست (همچنان که دیگران میگویند:) ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و یا میگویند: (ربنا و آتنا ما وعدتنا علی رسلک) پس مراد از
رحمت سؤال شده، تأیید الهی بوده در جایی که مؤیدی غیر او نیست.
ممکن هم هست مراد از رحمت سؤال شده از ناحیه پروردگار پارهای مواهب و نعمتهای مختص به خدا باشد؛ از قبیل
هدایت که در مواضعی از
کلام مجیدش آن را از ناحیه خودش بهتنهایی دانسته است، تقیید به جمله (من لدنک) هم خالی از
اشعار به این معنا نیست. و ورود نظیر این قید در دعای
راسخین در
علم که در
قرآن آمده باز این احتمال را تأیید میکند؛ چنانچه فرموده: (ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة) که میدانیم در این درخواست جز هدایت چیزی را نخواستهاند.
و در جمله (وهیی ء لنا من امرنا رشدا) مراد از (أمرنا) آن وصفی است که مخصوص به خود آنان بوده؛ و به خاطر همان وضع از میان قوم خود بیرون آمده و فرار کردهاند و حتما آن قوم در پی مردم با
ایمان بودهاند تا هر جا یافتند آنها را به
قتل برسانند، و یا بر پرستش غیر خدا مجبورشان کنند. و این عده پناهنده به غار شدند؛ در حالی که نمیدانستند سرانجام کارشان به کجا میرسد، و چه بر سرشان میآید، و غیر از پناهندگی به
غار هیچ راه نجات دیگری نداشتند، و از همین جا معلوم میشود که مراد از رشد همان راه یافتن و اهتداء به روزنه نجات است.
پس این جمله، یعنی جمله (وهییء لنا من امرنا رشدا) بنابر احتمال اول - از دو احتمالی که در سابق در معنای رحمت گذشت -
عطف تفسیر بر جمله (اتنا من لدنک رحمة) خواهد بود، و بنا بر احتمال دوم درخواست دیگری غیر درخواست رحمت خواهد شد.
•• «فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي
الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا»؛
«ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند».
جمله ضربنا على آذانهم (پرده بر گوش آنها زدیم) در
لغت عرب کنایه ظریفى است از خواباندن؛ گویى پرده و حجابى بر گوش شخص افکنده مىشود تا سخنى را نشنود و این پرده، همان پرده
خواب است.
به همین دلیل خواب حقیقى، خوابى است که گوشهاى
انسان را از کار بیندازد، و نیز به همین دلیل هنگامى که کسى را مىخواهند بیدار کنند، غالبا از طریق صدا زدن و نفوذ در
شنوایى او بیدارش مىکنند.
تعبیر به سنین عددا (سالهاى متعدد)
اشاره به آن است که خواب آنان سالیان دراز به طول انجامید؛ چنانکه شرح آن در
تفسیر آیات آینده به خواست
خدا خواهد آمد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «اجابت دعای اصحاب کهف».