اتمیسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«اتمیسم» یا ذرّه گرایی از جمله جریانهایی فکری در حوزه
فلسفه و تفکر بشری است که واضعان و پیروان این گرایش در تلاش بودند تا واقعیت هستی را به گونهای
تفسیر نمایند که
ثبات و تغییرات موجودات مادی به گونهای منطقی در آن توصیف شده و به روشنی ملحوظ داده شود.
اتمیستها به وجود ذراتی تقسیم ناپذیر که از پیوند و اتصال آنها، اشیاء و مادیات به وجود آمدهاند، اعتقاد داشتند. لوکیپوس بنیانگذار این جریان تفکری است.
دموکریتوس (Democritus) نیز از اتمیستهای معروف و نامی میباشد که این مکتب را به انتظام و سامان رساند. وی همچنین به ارائه نظریههای معرفت شناسی و اخلاقی مبتنی بر رهیافتهای اتمیستی مبادرت ورزیده است.
دموکریتوس در
سال ۳۴۷ قبل از میلاد در منطقه کوچکی در کرانه شمالی دریای اژه یعنی شهر «آبدرا» به
دنیا آمد. وی در دوران زندگی خویش سفرهای مکرری به مصر و خاور دور داشته و از اندیشههای مرسوم در این ملل به تجربه آموزی و غنای افکار خویش اقتباس نموده است.
دموکریتوس در زمینههای مختلفی چون
ادبیات، قواعداندیشیدن،
شعر، زندگی پس از
مرگ و ریاضیات آثاری را از خود به یادگار نهاده است. به وضوح میتوان گفت وی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ قطعه مستقل در این زمینهها به رشته تحریر در آورده است. وی بر این اعتقاد بود که
جهان هستی از دو بخش ماده و خلایا فضا تشکیل شده است. خودِ این ماده نیز از اجزای بی شمار و نامحدودی شکل یافتهاند که این اجزا به صورتی نامرئی بوده و دارای بُعد واندازه نیز میباشند. وی نام این واحدهای نامحدود و بسیار ریز را
اتم مینامد.
اتم در
زبان یونانی به معنای بخش ناپذیر میباشد. در زعم دموکریتوس اجزای ماده یا
اتمها، تجزیه ناپذیر و تغییر ناپذیر و لذا ازلی میباشند. از منظر وی
اتمها فقط از دو ویژگیاندازه و شکل برخوردار بوده و کیفیاتی چون
رنگ و بو از ویژگیهای متفرعن و فرعی آنها محسوب میگردد. وی تنها اشیای واقعی جهان را
اتمها و فضای موجود در خلال آنها تلقی مینماید.
دموکریتوس همچنین به حرکت
اتمها قائل بود. وی حرکت
اتمها را در بستر خلا (فضا) تلقی مینمود که از یک حرکت تصادفی، متقابل و دائمی برخوردار بودند. در زعم وی تمام قلمرو جهان هستی بر اساس حرکات
اتمها صورت میپذیرد. به عبارتی دیگر وی این گونه میپنداشت که
اتمها در خلابه انحای مختلف به هم پیوند میخورند. وی احساسات
انسان را نتیجه فعالیت
اتمها در ارگانهای انسان قلمداد مینماید. این نظریه شبیه نظریه «ذهینت کیفیات حسی» است که توسط حس گرایان در دوران معاصر وضع گردید. وی همچنین بر این پندار بود که
دنیا فاقد یکپارچگی و
غایت میباشد. وی جهان هستی را متشکل از موجودات مجزا و منفک و مستقل قلمداد مینماید. دموکریتوس همچنین بر این انگاره بود که غایت زندگی شخصی و اخلاقی انسان نیل به آرامش و
سعادت درونی است. وی وظیفه اجتماعی انسانها را ایجاد همکاری دوستانه با اشخاص دیگر عنوان مینماید. وی قوانین را فاقد مبدا الهی میپندارد. به زعم وی
پاداش و مجازات اخروی مفهومی واقعی و حقیقی نبوده و از این رو وی انسانهایی را که به دلیل ترس از جهان
آخرت به اتخاذ راهکارهایی هر چند اخلاقی مبادرت میورزند، مورد سرزنش و
عتاب خویش قرار میدهد. دموکریتوس ماهیت انسان را به صورت موجودی که زندگی جاودانهای ندارد و با
مرگ حیاتش خاتمه مییابد ترسیم مینمود. باید اذعان داشت که تحلیل بدبینانه دموکریتوس از انسان و زندگی او بر ساده انگاری معرفت شناسی و نظریه اخلاقی وی صحه میگذارد.
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «اتمیسم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۲.