ابومسهر دمشقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دمشقی، ابومُسهِر، عبدالاعلی بن مسهر غسانی،
محدّث و رجالی شامی
قرن دوم و سوم بود.
کنیۀ او
ابن
ابی
درامه بود.
نیای وی، ابودرامه، نیز از حافظان
حدیث بود.
ابومسهر در
صفر ۱۴۰ در
دمشق متولد شد.
قرآن را بر نافع بن
ابینعیم (قاری مدینه)، ایوب بن تمیم و صدق بن خالد قرائت کرد.
مهمترین استاد او
سعید بن عبدالعزیز تنوخی دمشقی بود که ابومسهر دوازده سال از محضر او بهره گرفت.سعید بن عبدالعزیز به او حرمت بسیار مینهاد و با ستودن قدرت حافظۀ او و مقایسۀ او از این لحاظ با جدش، وی را هم ردیف سلیمان بن موسی،
مفتی دمشق، میدانست
ابومسهر نیز با مقدّم داشتن او بر عبدالرحمان بن عمرو،
مشهور به اوزاعی، همواره تأکید میکرد که با شاگردی سعید بن عبدالعزیز، از دیگر استادان بینیاز شده است.
ابومسهر دمشقی تصریح کرده که در
سال ۱۶۰، موطأ را نزد
مالک بن انس خوانده است.
او همچنین از محدّثانی چون اوزاعی، سفیان بن عیینه، محمد بن مسلم طائفی و ابوعبدالرحمان حضرمی حدیث نقل کرده است.
از شاگردان دمشقی میتوان به یحیی بن معین،
احمد بن حنبل ، ابوزرعه دمشقی، احمد بن
ابیالحواری و محمد بن یحیی ذهلی اشاره کرد.
در کتب ششگانۀ
اهلسنّت از او روایت نقل شده است.
دمشقی را در طبقۀ هفتم تابعین (اتباع تابعین) جای دادهاند.
نویسندگان آثار رجالی در توثیق وی متفقالقول بوده و از او با الفاظی چون
امام یاد کردهاند.
او در
علم جرح و تعدیل نیز دست داشته و
ابنابیحاتم رازی ،
در بحث از عالمان متخصص در این علم، فصلی را به ابومسهر اختصاص داده، همچنین در جای جای کتاب خود از آرای وی در
توثیق یا رد راویان بهره گرفته است.
دمشقی را امام اهل شام در حفظ و
انفاق دانستهاند که در مغازی،
انساب و اخبار اهل شام صاحبنظر بوده و اهالی شام برای جرح و تعدیل مشایخ خود به او رجوع میکردند.یحیی بن معین، از شامیان کسانی را تأیید میکرد که ابومسهر تأیید کرده بود.وی میگفت در شهری که ابومسهر
حدیث روایت میکند، شایسته نیست دیگری حدیث بگوید.
ابومسهر سرآمد محدّثان، اهل شام بود.
مردم دمشق به او احترام بسیاری مینهادند، به گونهای که ابوحاتم رازی گفته است که کسی را در میان هموطنان خود همانند ابومسهر ندیده، و هنگامی که ابومسهر از
مسجد خارج میشده است، مردم به صف میایستادند تا به او
سلام کنند و دستانش را ببوسند.
درسال ۱۹۵ در دوران خلافت
امین عباسی ، ابوعمیطر سفیانی در دمشق شورش کرد و با اخراج عامل امین، برای خود
بیعت گرفت.
وی مسئولیت قضای دمشق را بر عهده ابومسهر نهاد.در ۱۹۸ پس از شکست سفیانی و فرار وی، ابومسهر از
قضاوت کناره گرفت.
ابومسهر بعدها در سخنان خود از
مأمون انتقاد میکرد و از اینرو، پس از واقعۀ محنه (در مورد مسئلۀ خلق قرآن)، به رقّه فراخوانده شد.مأمون پس از توبیخ ابومسهر به سبب همکاری با سفیانی،
دربارۀ خلق قرآن از او پرسید.ابومسهر در آغاز با استشهاد به آیۀ ششم سورۀ توبه،
قرآن را کلام
خدا دانست و مخلوق بودن آن را نپذیرفت.اما پس از آنکه فرمان قتلش صادر شد، خلق قرآن را پذیرفت و مأمون از کشتن او صرف نظر و وی را به
حبس محکوم کرد.در ربیعالآخر ۲۱۸، ابومسهر را از رقّه به بغداد بردند و زندانی کردند،و حدود صد روز در حبس بود.
وی در اول
رجب سال ۲۱۸درگذشت و در
قبرستان بابالتبن بغداد به خاک سپرده شد.
افزون بر روایات نقل شده از ابومسهر دمشقی در کتب مختلف، وی جزئی حدیثی داشته که از آن یاد کرده و نسخههای خطی موجود از آن را ذکر کرده است.جزئی نیز با عنوان نسخه
ابیمسهر با تحقیق مجدی فتحی سید (طنطا ۱۴۱۰) منتشر شده که فقط بخش نخست آن از
ابیمسهر است و پس از آن اجزایی از دیگر محدّثان آمده است.نسخهای از احادیث وی نیز به روایت ابوالقاسم فضل بن جعفر تمیمی با تحقیق ابوعبدالرحمان بن عقیل ظاهری در مجله عالم الکتب به چاپ رسیده است.
(۱)
ابن ابیحاتم رازی، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۲/۱۹۵۲.
(۲)
ابناثیر جزری، الکامل، چاپ عبدالوهاب نجّار، دمشق ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
(۳)
ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، مناقب الامام احمدبن حنبل، چاپ محمدامین خانجی کتبی، مصر (بیتا).
(۴)
ابنحبان تمیمی، کتابالثقاب، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳.
(۵)
ابنحجر عسقلانی، تقریب التهذیب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۶)
ابنحجر عسقلانی، تهذیبالتهذیب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۷)
ابنسعد، الطبقاتالکبری، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۸)
ابنشاهین، ابوحفص عمر بن احمد، تاریخ اسماءالثقات، چاپ صبحی سامرائی، کویت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۹)
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۱۰)
ابنعماد حنبلی، شذراتالذهب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۱)
ابنالقیسرانی، محمد بن طاهر مقدسی، الجمع بین رجال الصحیحین، حیدرآباددکن، ۱۳۲۳.
(۱۲) ابوزعه عبدالرحمن بن عمرو دمشقی، تاریخ
ابیزرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوچانی.
(۱۳) احمد بن حنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال، چاپ محمد حسام بیضون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۴) باجی، سلیمان بن خلف، التعدیل و التجریح، چاپ احمد بزار، مراکش.
(۱۵) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت.
(۱۶) بخاری، ابوعبداللّه اسماعیل بن ابراهیم، التاریخالکبیر، بیروت.
(۱۷) دولابی، ابوبشر محمد بن احمد، الکنی و الاسماء، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۱۸) ذهبی، شمسالدین محمد، تاریخالاسلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۹) ذهبی، تذکرةالحفاظ داراحیاءالتراثالعربی.
(۲۰) ذهبی، تذهیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ ایمن سلامه، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۲۱) ذهبی، سیراعلامالنبلاء، چاپ محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۲) ذهبی، العبر، چاپ ابوهاجر محمدسعید بن بیسونی زغلول، بیروت.
(۲۳) ذهبی، الکاشف فی معرفة من له روایة فیالکتب الستة، چاپ عزّت علی عید عطیه و موسی محمدعلی موشی، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲۴) ذهبی، المقتنی فی سردالکنی، ۱۴۰۸/۱۹۷۷.
(۲۵) سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن، طبقات الحفاظ، ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۶) صفدی، صلاحالدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۷) قاضی عیاض بن موسی، ترتیبالمدارک و تقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک، چاپ عبدالقادر صحراوی، مغرب ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۸) مزّی، جمالالدین
ابیالحجاج یوسف، تذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشارعواد معروف، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۹)
ابنمبرد، بحرالدم فیمن تکلم احمد بمدح أو ذم، چاپ ابواسامه وصیاللّه بن محمدبن عباس، ریاض ۱۴۰۱/۱۹۸۹.
(۳۰) محیالدین عطیه و دیگران، دلیل مؤلفات الحدیث الشریفالمطبوعة القدیمة و الحدیثه، بیروت، ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۳۱) عبدالخفار بن سلیمان بغدادی و سید کردی حسن، موسوعة رجالالکتب ا لتسعه، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابومسهر دمشقی»، شماره۵۹۸۱.