ابوعلی رکنالدوله حسن دیلمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسن دیلمی ملقب به رکنالدوله و مُکَنّیٰ به ابوعلی پسر بویه (درگذشت ۹۷۶ میلادی) یکی از امرای اولیه
آل بویه در
ایران و
عراق بود.
رکنالدوله ابوعلی حسن
بن ابیشجاع بویه (د ۳۶۶ق/۹۴۷م) پسر بویه (درگذشت ۹۷۶ میلادی) یکی از امرای اولیه آل بویه در ایران و عراق بود، در ۳۲۲ق/۹۳۴م که میان مرداویج و
عمادالدوله علی بویه صلح افتاد، وی
برادر خود حسن را به
گروگان نزد او فرستاد. حسن
سال بعد، پس از
قتل مرداویج، گریخت و به
فارس بازگشت
همان سال از سوی عمادالدوله سپاه به بلاد جبل برد و بر
اصفهان چیره شد. اما در ۳۲۷ق/۹۳۹م، از سپاه
وشمگیر بن زیار شکست خورد و به فارس گریخت. ولی سال بعد بازگشت و اصفهان را ترک کرد. در ۳۳۱ق/۹۴۳م، ری را نیز از دست وشمگیر به درآورد و ۲ سال بعد سپاه نوح سامانی را که به فرماندهی ابوعلی
بن محتاج به تسخیر
ری آمده بود، بشکست، اما در پیکار دیگر شکست خورد و به فارس رفت. سال بعد که معزالدوله بر
عراق چیره شد، حسن نیز رکنالدوله لقب یافت.
عمادالدوله در باب ری، با نوح وارد گفت و گوی شد و مقرر گشت که نوح در ازای دریافت ۰۰۰‘۱۰۰ دینار بیش از خراج ابوعلی
بن محتاج، از تعرض به حسن دست بردارد. از آن سوی ابوعلی را از
نیرنگ نوح بیمناک ساخت و ابوعلی راه
خراسان در پیش گرفت و رکنالدوله بر ری چیره شد (۳۳۵ق/۹۴۶م). نیز در ۳۳۷ق/۹۴۸م مرزبان
محمد بن مسافر، امیر
آذربایجان به ری تاخت. رکنالدوله از برادرانش یاری خواست و به وقت گذرانی پرداخت تا سپاه عمادالدوله رسید و مرزبان را درهم شکست و به
اسارت گرفت.
رکنالدوله که تا آن هنگام تحت نظارت و ریاست عالیه برادرش عمادالدوله می زیست، پس از
مرگ وی رسماً به امیرالامرایی منصوب شد و برادر کهترش
معزالدوله، به
نیابت از او در عراق فرمان میراند.
پس این که گفتهاند عمادالدوله و رکنالدوله به ترتیب رئیس و امیرالامرای خاندان بویه بودهاند،
خالی از مسامحه نیست، خاصه آن که
ابوعلی مسکویه تصریح کرده که رکنالدوله را خلیفه، امیرالامرایی
بغداد داد.
در آن وقت که رکنالدوله برای استقرار پسرش عضدالدوله بر مسند حکومت به
شیراز رفته بود، منصور
بن قراتکین از
نیشابور لشکر به ری برد و بلاد جبل را تا قرمیسین گرفت و بر
همدان چیره شد. معزالدوله از عراق، سبکتکینِ حاجب را به یاری رکنالدوله فرستاد و او خراسانیان را درهم شکست و به همدان رفت و رکنالدوله در آن جا به او پیوست. رکنالدوله در این سالها می بایست برای نگاهداری قلمرو خود، با دشمنانی چون
سامانیان و
زیاریان پیکار کند. نیرومندترین
دشمن وی و رقیب آل بویه، سامانیان در
خراسان بزرگ بودند که یک چند مستقیماً با پسران بویه پیکار کردند و گاه کسانی را به نبرد با آنها شوراندند.
چنانکه در ۳۴۲ق/۹۵۳م وشمگیر با لشکری که نوح سامانی به فرماندهی
ابوعلی بن محتاج به مدد او فرستاده بود روی به ری نهاد، ولی کامیاب نشد.
رکنالدوله در پاسخ وی سال بعد به
گرگان حمله برد و وشمگیر را به خراسان راند، اما ناچار شد برای مقابله با سپاه خراسان که روی به ری نهاده بود، از معزالدوله یاری طلبد. با این حال، قبل از رسیدن سپاه معزالدوله، میان وی و بکر
بن مالک، فرمانده سپاه خراسان
صلح افتاد.
این صلح باعث نشد که
رقابت و اختلاف میان سامانیان و رکنالدوله به سرانجام رسد. چه در ۳۵۵ق/۹۶۶م، سپاهی از خراسان به عزم
جهاد با
رومیان وارد ری شد و به رغم آن که رکنالدوله از افراد آن سپاه پذیرایی کرد، خراسانیان بر
دیلمیان حمله بردند و خانه
ابن عمید را
غارت کردند. ولی سرانجام رکنالدوله آنها را گریزاند.
نیز
سال بعد، امیر نوح
بن منصور لشکری بزرگ به سرکردگی
محمد بن ابراهیم
سیمجور دواتی، سپهسالار خراسان، به
ری گسیل داشت و گفت از وشمگیر که آماده شرکت در پیکار با رکنالدوله شده بود اطاعت کند. در این میان وشمگیر درگذشت و
سیمجور دواتی از پیکار تن زد. در ۳۶۱ق/۹۷۲م، به پایمردی همان
سیمجور، میان امیر منصور
و رکنالدوله صلح افتاد و مقرر شد که رکنالدوله و عضدالدوله، هر سال ۰۰۰‘۱۵۰ دینار به سامانیان رسانند
و آنان متعرض ری و
کرمان نشوند.
در ۳۶۴ق/۹۷۵م، که
عضدالدوله بر عراق چیره شد و بختیار را به
زندان افکند، رکنالدوله چنان خشمناک شد که میخواست برای سرکوب پسر، لشکر به عراق برد. این تهدید باعث شد که عضدالدوله دوباره بختیار را به حکومت بنشاند و به شیراز بازگردد. رکنالدوله پس از آن چندان نزیست و در
محرم ۳۶۶ق/سپتامبر ۹۷۶م درگذشت.
وی به استناد اسناد و قراین تاریخی، نیک نفسترین فرمانروای آل بویه بود و به عهد و پیمان سخت پای بندی داشت. معتقد بود که نیروی او در قلمروش وابسته به کردان است و به همین سبب نسبت به پارهای از دستاندازیهای آنان خرده نمیگرفت و میگفت که آنان نیز نیازمند قوت و گذران زندگی هستند.
نیز وقتی ابن عمید از او خواست دست برادرزنش ابراهیم ابن مرزبان امیر آذربایجان را کوتاه کند و خود در قلمرو او به
حکومت نشیند، سخت از این غدر خودداری کرد.
بر روی نشانی که در ۳۵۱ق/۹۶۲م در ری ضرب شده، از او به عنوان «شاهنشاه»
یاد گشته است.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «آل بویه»، ج۱، ص ۳۸۸.