ابوعبیده عامر بن عبدالله جراح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبو عُبِیده جَرّاح، عامر بن عبدالله بن جراح (د ۱۸ق/۶۳۹ م)،
صحابی مشهور
پیامبر (ص). وی از تیره
بنی الحارث قبیله قریش بود.
در نسب او معمولاً پس از
کنیه ، نام
جدّ به جای نام
پدر یاد میشود. پدرش عبدالله در
جنگ فجار از سرکردگان قریش بود.
مادر ابوعبیده نیز از قریش بود که بعدها
اسلام آورد.
گفتهاند که ابوعبیده به همراه ارقم بنابی ارقم و
عثمان بن مظعون ، نزد پیامبر (ص) اسلام آورد،
اما بنابر قولی غیرمشهور، ولی در آغاز اسلام، به دست
ابوبکر مسلمان شد.
از آنجا که سن وی در
جنگ بدر ، ۴۱
سال ذکر شده،
بایستی به هنگام اسلام آوردن نسبتاً
جوان بوده باشد.
ابوعبیده خود از دعوت کنندگان به اسلام بود
و نام او جزو کسانی ذکر شده که پیش از
جعفر بن ابی طالب به
حبشه هجرت کردند.
برخی نیزگفتهاند که وی در مهاجرت دوم به حبشه رفت
و برخی او را مهاجر هر دو هجرت دانسته اند
.
ابوعبید پس از هجرت پیامبر (ص) به
مدینه از حبشه به
مکه بازگشت و سپس به مدینه هجرت کرد
و پیامبر (ص) میان او و
سعد بن معاذ بن نعمان
. یا سالم، مولای
ابی حذیفه عقد برادری بست و با
محمد بن مسلمه نیز به منظور برخورداری از
میرات یکدیگر
پیمان برادری برقرا کرد.
گفتهاند که ابوعبیده در
جنگ بدر ،
پدر خود را که از
مشرکین بود، به
قتل رسانید و بدین سبب بر پیامبر (ص) آیه ای در حق او نازل شد،
اما از آنجا که پدرش، به تصریح
واقدی اسلام را درک نکرده بود، این روایت احتمالاً از
فضایل بر ساخته بعدی است. در
جنگ احد ، ابوعبیده از معدود کسانی بود که وقتی پیامبر (ص) به سختی افتاد، از او جدا نشد
. ابوعبیده در چند
غزوه و
سریه دیگر نیز شرکت جست
و خود در یک سریه و یک غزوه فرماندهی سپاه داشت
و در پیمان
صلح حدیبیه از گواهان بود.
پیامبر (ص) همچنین او را با جمع دیگری از
صحابه ، در سپاهی به فرماندهی
عمرو ابن عاص به
ذات السلاسل فرستاد و او اگر چه با
فرمانده سپاه رقابت داشت، ولی چنانکه گفته اند، پیامبر (ص) وی را به سبب ملایمتش در برابر عمرو عاص تحسین کرد.
در منابعی از گواهی ابوعبیده بر چند پیمان نامه هیأتهای نمایندگی قبایل با پیامبر (ص)، مبنی بر اسلام آودرن آنان، سخن رفته است.
گفتهاند که پیامبر (ص) او را برای تبلیغ به
بحرین
، یا
نجران ، یا
یمن فرستاد
.
وی به هنگام
رحلت پیامبر (ص) با
سپاه اسامه رهسپار
جنگ بود. چون خبر
وفات پیامبر (ص) به
سپاه رسید، با
اسامه و
عمر به مدینه بازگشت.
روایاتی نشان میدهد که وی به همراه عمر در رساندن ابوبکر به
خلافت نقش داشته است؛ اگرچه نقش اصلی ابوعبیده در واقعه
سقیفه چندان روشن نیست، اما نمیتوان همسویی وی و ابوبکر و عمر را در این امر و همچنین نقش گسترده اش را در حوادث بعدی، صرفاً تصادفی تلقی کرد. هنگامی که ابوبکر و عمر شتابان به سوی
سقیفه بنی ساعده روان بودند، به ابوعبیده برخوردند
و هر زمانی به سقیفه رسیدند که
انصار برای انتخاب خلیفه در آنجا گرد آمده بودند
ابوبکر خواست با ابوعبید یا عمر بیعت کند
و حتی گفتهاند عمر نیز نخست قصد
بیعت با ابوعبیده داشت.
به هر حال، چون ابوبکر خلافت یافت، ابوعبیده نقش عمده ای در ستاندن بیعت از مخالفان و خاصه
حضرت علی (ع) بر عهده گرفت
و همین نقش در «رساله السقیفه»
ابوحیان توحیدی ،
از زبان ابوعبیده، بازتابی گسترده یافته است. ابوعبیده، همچنین به همراه ابوبکر وعمر و
مغیره بن شعبه در اخذ بیعت از
عباس ،
عموی پیامبر (ص) ، برای ابوبکر تلاش کرد
و پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، به اداره
بیت المال مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهم ترین عناصر استحکام ارکان خلافت بود
.
در آغاز
جنگهای ردّه، او و عمر، ابوبکر را از سختگیری در گرفتن
زکات تا هنگام استحکام بیشتر مبانی خلافت، بر حذر داشتند
و شاید به همین سبب، درگزارشهای مربوط به وقوع جنگهای رده، نقش آشکاری از ابوعبیده دیده نمیشود، اما وی به هنگام نظرخواهی خلیفه در مورد فتح
شام ، یکی از مشاوران عمده او بود
.
اخبار مربوط به چگونگی حضور و فعالیت ابوعبیده در فتح شام، بسیار پریشان و مغشوش است و این بیشتر به سبب تناقضاتی است که در گزارشهای فتح سرزمینهای
ایران و شام وجود دارد. براساس گزارش
طبری از
ابن اسحاق ، ابوعبیده، یکی از چند سرداری بود که از سوی ابوبکر بر لشکرهایی گمارده شدند و همگی به سوی شام تاختند
. اگر چه در مورد واگذاری فرماندهی کل این سپاه به ابوعبیده، گزارشهایی در دست است، ولی ظاهراً وضع مسلمانان در ابتدا گشودن سرزمینهای شام، مانع از ایجاد فرماندهی واحدی بوده است.
در اینکه نقش ابوعبیده در فتح شام، پیش از درگذشت ابوبکر چگونه بوده است، نمی توان چندان بر اخبار تکیه کرد؛ همچنین نامههایی که گفتهاند در همین زمان میان آن دو رد و بدل میشده، قابل اعتماد به نظر نمیرسد
زمانی که دمشق در
محاصره مسلمانان بود، ابوبکر درگذشت و عمر که از آ
غاز با
خالد بن ولید نظر چندان مساعدی نداشت
، بی درنگ به جای او ابوعبیده را به فرماندهی لشکر مسلمانان گماشت.
بر اساس خبری که طبری
از
سیف بن عمر نقل کرده، خالد نخست خبر
عزل خود را از بیم تفرقه در
لشکر پنهان داشت. نوشتهاند که ابوعبیده نیز فرمان امارت خود را چند گاهی آشکار نکرد
به گزارش
بلاذری ابوعبیده پس از رسیدن به فرماندهی سپاه، مأموریتهای مهمّی به خالد میداده است
. طبری در خبر دیگری
به نقل از سیف بن عمر، ماجرای انتصاب ابوعبیده را از سوی عمر، پس از فتح
یرموک آورده است. به هر حال، ابوعبیده پس از صلح با دمشقیان به سوی
حمص روان شد و نخست با اهالی
بعلبک و سپس حمص
صلح کرد
، اما
لاذقیه پس از جنگ سختی فتح شد.
بنابر خبر بلاذری
در
رجب سال ۱۵، پس از نبرد سنگین یرموک، ابوعبیده
قِنَّسرین و
انطاکیه را فتح کرد
. ابوعبیده همچنین بر تمام فتوحات سرزمینهای دیگر مانند
اردن و
فلسطین که توسط عمرو عاص صورت میگرفت، نظارت داشت.
براساس برخی مآخذ، نامه هایی، میان ابوعبیده و عمر، مبادله شده که معلوم نیست تا چه اندازه میتوان آنها را واقعی شمرد.
گفتهاند زمانی که ابوعبیده سرگرم فتح
بیت المقدس بود (۱۷ ق)، مردم شهر تصمیم به صلح و پرداخت
جزیه گرفتند، بدین شرط که خلیفه خود برای صلح به شام آید. ابوعبیده به عمر
نامه نوشت و عمر به
جابیه دمشق و از آنجا به بیت المقدس آمد و صلح نامه را امضا کرد
.
در ۱۷ یا ۱۸ ق
بیماری
طاعون شام را فرا گرفت و گفتهاند عمر که از فر رسیدن
مرگ ابوعبیده بیمناک بود، وی را به مدینه فراخواند. ولی او سرباز زد
،
و سرانجام، همچون برخی دیگر از صحابه،
بیمار شد و در ۱۷ یا ۱۸ ق درگذشت
گفتهاند که گور او در اردن بوده است.
از ابوعبیده فرزندی بر جای نماند.
در باب ابوعبیده، به عنوان یکی از صحابیان مشهور که احادیثی نیز از پیامبر (ص) روایت کرده،
فضایلی نقل شده است
و او را یکی از «
عشره مبشّره » دانسته اند
و گفتهاند پیامبر (ص) سخت او را ستوده است
نیز آوردهاند که عمر چندان به او اعتماد داشت که گفت: اگر مرا مرگ دریابد و ابوعبیده زنده باشد، او را به جای خویش میگمارم
.
.
(۱) ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ ـ ۱۳۸۴ ق.
(۲) ابن اسحاق، محمد، السیر و
المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸ م.
(۳) ابن اعثم کوفی، احمد بن علی، کتاب الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲ م.
(۴) ابن حبیب، محمد، المحبَّر، به کوشش ایلزه لیشتن، اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲ م.
(۵) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابـه، قاهره، ۱۳۲۸ ق.
(۶) ابن حزم، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، به کوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳ م.
(۷) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۸) ابن سلام اباضی، بده الاسلام و شرائع الدین، به کوشش ورن رشوارتز و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
(۹) ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰ م.
(۱۰) ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش شکری فیصل، دمشق، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
(۱۱) ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰ م.
(۱۲) ابن هشام، عبدالملک، السیره
النبوه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵ م.
(۱۳) ابوحیان توحیدی، «رساله السقیقـه» ثلاث رسائل، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۵۱ م.
(۱۴) ابوزرعه دمشقی، عبدالرحمن بن عمرو، تاریخ، به کوشش شکرالله بن نعمت الله قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰ م.
(۱۵) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، دارالکتب المصریه.
(۱۶) ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفه الصحابه، به کوشش محمد راضی حاج عثمان، ریاض، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸ م.
(۱۷) احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳ م.
(۱۸) احمد بن حنبل، العلل و معرفه الرجال، به کوشش وصی الله عباس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸ م.
(۱۹) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ ق.
(۲۰) ازدی، محمد بن عبدالله، تاریخ فتوح الشام، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۷۰ م.
(۲۱) بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بولاق، ۱۳۱۵ ق.
(۲۲) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹ م.
(۲۳) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸؛
(۲۴) بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶ م.
(۲۵) حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ ق.
(۲۶) خلیفه بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶ م.
(۲۷) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و حسین اسد، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵ م.
(۲۸) زهری، محمد بن مسلم،
المغازی النبویه، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱ م.
(۲۹) طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، وزاره الاوقاف.
(۳۰) طبری، تاریخ.
(۳۱) ظاهریه، ریان، خطی (تاریخ).
(۳۲) کلاعی، سلیمان بن موسی، الاکتفا، نسخه خطی کتابخانه چستربیتی، شم ۳۸۹۲.
(۳۳) کلبی، هشام بن محمد، جمهره النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶ م.
(۳۴) محبّ طبری، احمد بن محمد، الریاض النضره فی مناقب العشره، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴ م.
(۳۵) مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تحفه الاشراف، بمبئی، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲ م.
(۳۶) مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵ م.
(۳۷) موسی بن عقبه، «
المغازی» (مل، زاخاو).
(۳۸) واقدی، محمد بن عمر، الرده، به کوشش محمد حمیدالله، پاریس، ۱۹۸۹ م.
(۳۹) واقدی، محمد بن عمر،
المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶ م.
(۴۰) یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ ق/ ۱۹۶۰ م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعبیده جراح»، ج۵، ص۲۳۴۵.