ابوسلیمان خطابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خطّابی، ابوسلیمان حَمْد بن محمدبن ابراهیم بن خَطّاب بُستْی، خطّابی، ابوسلیمان حَمْدبن محمدبن ابراهیم بن خَطّاب بُستْی،
محدّث ،
فقیه و لغت شناس
قرن چهارم می باشد.
هر چند در بیشتر منابع نام وی حمد آمده،
ثعالبی و
یاقوت حموی به نقل از
ابوعبیده هروی که شاگرد خطّابی بوده، نام وی را احمد ذکر کردهاند و در برخی منابع نیز با همین نام از او یاد شده است.
البته یاقوت حموی
و سُبکی
تصریح کردهاند که نام درست خطّابی، حمد است.
خطّابی خود به این اختلاف اشاره کرده و نام صحیح خویش را حمد بیان کرده اما چون به احمد شهرت یافته بوده آن را ناپسند ندانسته است.
ضبط نام حَمْد نیز در منابع به دو صورت حَمَد و حَمد آمده است،
هرچند در بیشتر آنها نام او را حَمْد نگاشته اند.
درباره سبب نسبت وی به خطّابی اختلاف هست،
برخی زیدبن خطّاب بُستی را جد او میدانند
بعضی وی را از نسل زیدبن خطّاببن نُقیل عَدْوی،
برادر خلیفه دوم، ذکر کردهاند،
اما در این انتساب تردید جدّی وجود دارد.
ظاهرآ
صاغانی (متوفی ۶۵۰) تنها کسی است که اطلاع بیشتری درباره خطّابی و اجداد او داشته و نام برخی از اجداد خطّابی را ذکر کرده، از جمله ابن وی هزار بنده که نامش حاکی از
ایرانی و
نیشابوری بودن او است.
باتلی یادآور شده که مقصود از خطّابی به صورت مطلق، حَمْدبن محمدبن ابراهیم خطّابی است.
خطّابی در سال ۳۱۹ در
شهر بُسْت به دنیا آمد.
درباره سال تولد وی اختلاف اندکی در منابع وجود دارد.
برخی
سال ولادت او را ۳۱۷
و بعضی ۳۱۹
ذکر کردهاند.
خطّابی پس از گذراندن تحصیلات اولیه در زادگاهش
به شهرهایی چون
مکه ،
بغداد ،
بصره و
نیشابور سفر کرد و به
سماع حدیث از محدّثان بزرگ آن مناطق پرداخت
تا آنجا که ذهبی
او را رحّال وصف کرده است، هر چند از فهرست استادان وی مشخص است که خطّابی عمده تحصیلات خود را در نیشابور گذرانده که در روزگار وی یکی از مهمترین مراکز علمی
جهان اسلام بود. حاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور از اقامت چند ساله خطّابی در نیشابور سخن گفته و اشاره کرده که در آن مدت، خطّابی به روایت حدیث از مشایخ خود پرداخته است.
خطّابی برخی از آثار خود چون معالمالسنن، غریبالحدیث، شرحالأسماء الحُسنی، العُزلة، و الغُنیة عنالکلام و اهله را در نیشابور نگاشت.
خطّابی نزد بسیاری به تحصیل علوم مختلف پرداخت.
برخی استادان مشهور او در حدیث عبارت اند از:
ابوسعید احمدبن محمد ، مشهور به ابناعرابی (متوفی ۳۴۰) که خطّابی ظاهرآ در سفر
حج در مکه از وی
سنن ابوداوود را سماع کرد
ابوبکر محمدبن بکربن داسه بصری متوفی ۳۴۶،
از راویان مشهور سنن ابوداوود که در بصره ساکن بود و خطّابی
کتاب سنن را از او نیز روایت کرد
ابوبکر احمدبن ابراهیم اسماعیلی (متوفی ۳۷۱)، از بزرگان و محدّثان مشهور
جرجان ؛ و
ابوالعباس محمدبن یعقوب اصمّ (متوفی ۳۴۶)،
از عالمان و محدّثان نامور نیشابور.
خطّابی نزد
محمدبن علی قفّالِ چاچی (متوفی ۳۶۵)، از سرآمدان
فقه شافعی در
خراسان ، و
حسنبن ابیهریره بغدادی (متوفی ۳۴۵)، سرآمد فقیهان
شافعی بغداد، فقه شافعی را فراگرفت و خود نیز آرایی ویژه داشت.
سعدبن عبداللّهبن بریک آرای فقهی خطّابی را در کتاب الإختیارات الفقهیة للإمام الخطابی گرد آورده است. علاوه بر این، خطّابی نزد
ابوعمر محمدبن عبدالواحد مشهور به غلام ثعلب (متوفی ۳۴۵) و ابومنصور محمدبن احمد ازهری (متوفی ۳۷۰) به فراگیری علم لغت پرداخت.
وی شاگردان فراوانی داشت، از جمله
حاکم نیشابوری ،
ابوحامد احمدبن محمد اسفراینی (متوفی ۴۰۶)،
ابوعبید احمدبن محمد هروی (متوفی ۴۰۱) و
عبدالغافربن اسماعیل فارسی (متوفی ۴۴۸).
از نظر کلامی، وی همچون برخی از شافعیان، به اهل حدیث گرایش داشت
و کتاب الغنیة عن الکلام و أهله را در دفاع از عقاید
اهل حدیث و نقد شیوه متکلمان، با بهره گیری از احادیث و نگاه اهل حدیث نگاشته است.
کتاب الغنیة از منابع
ابن تیمیه در درء تعارض العقل و النقل
و
سیوطی در کتاب
صون المنطق و الکلام عن فن المنطق والکلام بوده است. خطّابی در کتاب شعارالدین
با همین رویکرد به بحث از مسائل کلامی و نقد متکلمان در طرح مباحث عقلی پرداخته است.
حسن بن عبدالرحمان علوی در الإمام الخطابی و منهجه فی العقیده (ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷)، به تفصیل به بیان دیدگاه خطّابی که همچون اهل حدیث بوده، پرداخته است. اما شهرت اصلی وی در دانش لغت است. وی شاعری متبحر نیز بود
و نمونهایی از اشعارش در منابع نقل شده است.
خطّابی پس از سفرهای متعدد به زادگاه خود بازگشت و همانجا درگذشت.
در سال
وفات او اختلاف هست،
برخی آن را ۳۸۶ و اغلب ۳۸۸ ذکر کرده اند.
یاقوت حموی اطلاع بیشتری درباره مکان درگذشت وی ارائه کرده که ظاهرآ برگرفته از کتاب تاریخ هرات فامی است که نسخهای از آن را در اختیار داشت. یاقوت حموی
محل درگذشت خطّابی را
رباطی در بُست و در حاشیه رودخانه هیرمند/ هلمند (در متن به خطا هندمند) ذکر کرده است.
ابوبکر عبداللّهبن ابراهیم حنبلی ، شعری در رثای او سروده که یاقوت حموی
آن را نقل کرده است وبرای دیگر اشعار در مرثیه او به کتاب باتلی مراجعه شود.
بسیاری از عالمان به مدح خطّابی پرداخته و از او به بزرگی یاد کردهاند، از جمله ثعالبی
و
ابن خلّکان که او را در وجوه بسیاری،
ابوعبید قاسمبن سلّام زمان خویش معرفی کردهاند. که برای اظهارنظرها درباره جایگاه و منزلت علمی وی به کتابهای سبکی وباتلی وبریک مراجعه شود.
خطّابی همچون بیشتر عالمان اهلسنّت حجیت خبر واحد را پذیرفته است
. وی همچنین نقل روایات نبوی را بدون اسناد و اطمینان از صحت آن جایز نمیداند
. او را یکی از نخستین کسانی میدانند که حدیث را به سه گونه صحیح، حسن و ضعیف
تقسیم کرده است.
خطّابی آثار بسیاری در حوزههای مختلف
علوم اسلامی نگاشته
که از همان زمان شهرت یافته و محل مراجعه عالمان بوده است.
آثار خطّابی از دو جنبه پراهمیت است؛ یکی، اثرگذاری در کتب پس از خود و دیگری، رویکرد نقادانه وی به سنّت دوره خویش.
وی افزون بر آنکه کتاب إصلاح غلط المحدثین را با همین نگاه تألیف کرد و به تصحیح اشتباهات موجود در نقلهای روایات پرداخت، در دو شرح خود بر
صحیح بخاری و سنن ابوداوود نیز به تصحیح اشتباهات و نقد برخی اسناد روایات و
راویان احادیث توجه داشت. او در إصلاح غلط المحدثین که با نامهای مختلف از آن یاد شده،
به بحث تصحیح تحریفها و تصحیفهای به وجود آمده در روایات پرداخته است.
حاتم صالح ضامن ،
خطّابی را از پیشگامان تألیف در این حوزه به شمار آورده
و براساس بعضی شواهد، این اثر را بخش پایانی کتاب غریبالحدیث خطّابی دانسته که آن را با اندکی تغییرات بازنویسی کرده است.
این کتاب مرجعی مهم در موضوع خود و مورد توجه بسیاری از عالمان بوده است.
این اثر با عنوان إصلاح غلط المحدثین، به کوشش حاتم صالح ضامن در مجلة المجمع العلمی العراقی (سال ۳۵، ش ۴، ۱۴۰۵) و نیز با عنوان إصلاح الأخطاء الحدیثیة التی یرویها اکثر الناس محرّفةً او ملحونةً، بهاهتمام
حسین اسماعیل حسین جمل (بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸) چاپ شده است.
در باب
آداب دعا ، خطّابی کتاب شأنالدعاء را نگاشته که در نام آن اختلاف هست
و این اختلاف نام در عنوان کتاب، به نظر برخی به جهت تنوع ابواب کتاب بوده است.
خطّابی در این کتاب به شرح کتاب الدعوات
ابنخزیمه ، عالم و فقیه شافعی نیشابور، پرداخته است.
وی روایات این کتاب، بهویژه در دو باب نخست را از مشایخ خود نقل کرده، اما روایاتی که در شرح کتاب ابنخزیمه آورده، بدون سند است، به جز
حدیث «
اسماء حسنی »
و روایاتی را که در لابهلای شرح خود آورده، گاه با سند و گاه بدون سند است.
خطّابی در این اثر از منابع متعددی بهره برده
و حتی مطلبی به نقل از عالم و محدّث امامی،
محمدبن بحر رهنی ، آورده است.
بسیاری از مؤلفان در آثار خود از این کتاب بهره جستهاند.
خطّابی در این کتاب بدون اشاره به فرد یا جریان مشخصی، به دفاع کلامی از
دعا پرداخته و به برخی انتقادات در این خصوص پاسخ داده است که احتمالا پاسخی به
معتزلیان یا فردی معتزلی باشد.
با توجه به تفصیل بحث خطّابی در اسماء الهی،
کتاب شأن الدعاء را میتوان اثری در
اسماءاللّه نیز دانست.
کتاب العُزلة یا الاعتصام بالعزلة خطّابی نشاندهنده تمایلات
صوفیانه وی است. وی در این کتاب
به بحث برتری گوشهنشینی پرداخته است. خطّابی به منتقدی که بر رسم گوشهنشینی ایرادهایی گرفته، تصریح روشنی نکرده اما کتاب وی یکی از کهنترین دفاعها از سنّت
خانقاه و ر
باطنشینی صوفیه است
. خطّابی در این کتاب در پی بیان معنای
عزلت و فضیلت و احکام آن بوده و مطالب خود را در شانزده باب ذکر کرده است. او در این اثر بر آن است تا مفهوم عزلتگزینی را با سنّت اسلامی همساز کند و عزلت را ترک سخن گزاف و کنار گذاردن امور غیرضروری میداند نه عدم حضور در جامعه و ترک حقوق مردم و مددرسانی آنان و کارهایی از این دست
. العزلة کتابی تأثیرگذار بوده و در متون اخلاقی بهکرّات از آن نقل قول شده است.
این کتاب بارها، از جمله به تحقیق
یاسین محمد سوّاس (دمشق ۱۴۰۷) به چاپ رسیده است.
کتاب مهم و بسیار مشهور خطّابی
غریبالحدیث است که از منابع مهم در موضوع خود است.
وی بخشی از این کتاب را در ۳۵۹ در
بخارا نگاشت و سپس در نیشابور نسخه نهایی آن را فراهم آورد.
خطّابی در مقدمه کتاب
مطالب متعددی را بیان کرده و آثار نگاشته شده در موضوع غریبالحدیث را برشمرده و پس از تبیین مراد از کلام غریب، علل نگارش کتاب خود را لزوم توضیح واژگان روایات و تکمیل دو کتاب
قاسم بن سلّام و
ابن قتیبه در کنار تصحیح تصحیفهای به وجود آمده در روایات عنوان کرده است.
وی چنانکه در مقدمه
آورده، در این کتاب از ترتیب موجود در دو کتاب قاسمبن سلّام و ابن قتیبه پیروی کرده و به ترتیب، به شرح واژگان غریب احادیث
پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در جلد نخست، اقوال
صحابه در جلد دوم، اقوال
تابعان و روایات بدون سند در جلد سوم پرداخته و در پایان، بحثی درباره تصحیح تصحیفات به وجود آمده در روایات آورده است.
ترتیب خاصی در نقل روایات وجود ندارد، جز آنکه در روایات صحابه، احادیث صحابیان مشهور بر دیگران مقدّم داشته شده است. شیوه او چنان است که ابتدا متن حدیث، سپس سند آن را نقل میکند و پس از آن به شرح مفردات بدون ترتیب خاص میپردازد. وی از
آیات و
احادیث نبوی و نیز
اشعار و
امثال عربی برای شرح واژگان استفاده کرده است
و از ساختمان واژگان و جایگاه نحوی آنها در متن روایات
و
نیز سخن گفته است. او همچنین موارد اشتباه در ضبط برخی واژههای منقول از بزرگان لغتشناس را یادآور شده است
خطّابی همچنین دلالت برخی روایات بر
احکام شرعی را نیز بیان کرده است.
افزون بر اهمیت کتاب در موضوع خود، ویژگیهای دیگری چون دسترسی به اقوال لغتشناسان و اشعار عربی و همچنین اطلاعات قابل توجه در علوم مختلف برای آن برشمردهاند.
وی همچنین در مواردی به نقد راویان احادیث پرداخته است.
خطّابی از منابع متعددی در نگارش این اثر سود جسته است.
بسیاری همچون ابوعبید هروی، بیهقی و زمخشری در آثار خود از غریبالحدیث خطّابی نقلقول کردهاند
وبرای اطلاعات بیشتر درباره کتاب به مطلب باتلی مراجعه شود.
خطّابی به شرحنگاری بر کتابهای حدیثی توجه فراوانی داشت و آثار وی در این حوزه، از کهنترین آثار نگاشته شده است و شرحنگاریهای وی بر جوامع حدیثی معروف به
صحاح سته ، از دیگر دلایل شهرت خطّابی محسوب میشود. کتاب م
عالمالسنن خطّابی از جمله نخستین شروح سنن ابوداوود است. خطّابی در مقدمه أعلامالحدیث
به همین نام از کتاب خود یاد کرده است. هر چند برخی با اسامی دیگری از آن یاد کردهاند، بیشتر به همین نام شهرت دارد.
تُکَتْلی بر این باور است که خطّابی سنن ابوداوود را بر صحیح بخاری و
مسلم ترجیح داده است. ذهبی
محلّ نگارش این کتاب را نیشابور دانسته است. از عبارت خطّابی
چنین برمیآید که او این شرح را در پاسخ به درخواست گروهی تألیف و سپس بر گروهی از شاگردان خود در
بلخ املا کرده است.
باتلی از ارجاعات متعدد خطّابی به غریبالحدیث در این کتاب
نتیجه گرفته که وی نگارش معالمالسنن را پس از ۳۵۹، یعنی پس از نگارش نهایی غریبالحدیث، بهاتمام رسانده است، از این رو سخن
محمدبن سعد آل سعود مبنی بر اینکه معالمالسنن نخستین تألیف خطّابی است، صحیح نیست. باتلی
نام گروهی از عالمان را که به نقل و روایت این کتاب پرداختهاند، آورده است. نقل مطالبی از این کتاب توسط جمعی از عالمان بزرگ بر اهمیت فراوان این کتاب دلالت دارد. احتوای کتاب بر مطالب مربوط به میزان اعتبار روایات سنن ابوداوود،
و نیز اطلاعات مهم درباره راویان احادیث
و اصطلاحات حدیثی
از دیگر ویژگیهای این کتاب است. خطّابی همچنین به تصحیح اشتباهات محدّثان در نقل الفاظ روایات توجه ویژه داشته
و به نقل اختلافات فقهی در شرح روایات نیز اهتمام ورزیده است
برای اطلاعات بیشتر درباره روش خطّابی، شرح و کارهای انجام شده درباره کتاب باتلی، معالمالسنن و چاپهای کتاب به کتاب باتلی و
بریک مراجعه شود.
خطّابی در تداوم کار خود در نگارش شرح بر آثار حدیثی، کتاب أعلامالحدیث را نگاشت که نخستین شرح بر صحیح بخاری است
و باتلی
درباره برخی آثار دیگر به عنوان شروح کهنتر از شرح خطّابی بر صحیح بخاری سخن گفته است که آنها از کتب مستخرجات حدیثی بودهاند. در نام کتاب بهسبب عدم تصریح مؤلف به آن، اختلاف هست و با اسامی متعددی از آن یاد شده است.
این کتاب پس از معالمالسنن نگاشته شده است.
از مقدمه خطّابی در این کتاب
برمیآید که او در این اثر درصدد شرح تمام روایات صحیح بخاری نبوده، بلکه تنها موارد نیازمند به شرح را به ترتیب روایات موجود در صحیح بخاری تبیین کرده است. در واقع وی تنها به شرح روایاتی پرداخته که مُبتدعه نقدهایی بر آنها وارد کردهاند. بر این اساس، شرح وی شرحی منتقدانه از اهل
بدعت و مدافعانه از اهل حدیث قلمداد میشود . خطّابی در این اثر در مواردی
درباره احکام روایات فقهی سخن گفته و گاه
نوع و درجه اعتبار حدیث را بیان کرده است. خطّابی به شروط بخاری در نقل روایات تصریح نداشته، اما در برخی موارد
راویان و اسناد احادیث را مطابق شروط بخاری ندانسته و این نکته را یادآوری کرده است. وی در این اثر از تطویل کلام دوری جسته
و درباره شرح پارهای از روایات که از آنها به تفصیل در معالم السنن سخن گفته، عباراتی موجز آورده است
و در توضیح تفصیلی واژگان روایات به کتب غریبالحدیث همچون اثر قاسمبن سلّام
ارجاع داده، همچنین درباره روایات تکراری در صحیح بخاری بار اول آن را شرح داده و در موارد بعدی به آن ارجاع داده است
از نظر تکتلی عمده تفاوت این اثر با سایر شروح بخاری، بیتوجهی خطّابی به عناوین ابواب (ترجمةالأبواب) صحیح بخاری در شرح روایات است. تکتلی همچنین شباهتهایی را در برخی مباحث، روایات و اصطلاحات میان أعلامالحدیث و دو کتاب تأویل مختلفالحدیث ابنقتیبه و مشکلالحدیث و بیانه، اثر ابنفورک که با هدف مشابه أعلامالحدیث نگاشته شدهاند، بیان میکند. اهمیت این اثر خطّابی آنجا آشکار میشود که عبارات وی نشان میدهد در زمان وی صحیح بخاری هنوز جایگاه ممتازی را که بعدها در میان اهلسنّت یافت، نداشته است . شارحان بعدی صحیح بخاری، در مواضع زیادی، از اعلامالحدیث نقل مطلب کردهاند.
خطّابی رسالهای با عنوان رسالة فی اعجازالقرآن دارد که به نظر میرسد در نگارش آن نگاه منتقدانهای به دیدگاههای معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است.
خطّابی از برخی تألیفات دیگر خود که تاکنون نسخی از آنها به دست نیامده، در ضمن آثارش یاد کرده،
از جمله مسألة فی ابنالصیاد که وی در أعلامالحدیث از این کتاب که احتمالا در حد رسالهای بوده، سخن گفته است.
در رساله اخیر، خطّابی درباره اختلافات موجود در اینکه آیا ا
بنصیاد همان
دجال است یا خیر بحث کرده و ضمن نقل آرای مختلف، به گردآوری اخبار و روایات درباره او پرداخته است.
برخی از کتابهای خطّابی همچون الامالی، علمالحدیث، معرفةالسنن و الآثار و المنتخب چاپ نشده و به صورت نسخه خطی باقی ماندهاند.
باتلی
فهرستی از آثار منسوب به خطّابی را تنظیم کرده است.
۱) ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
۲) ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، چاپ محمد رشاد سالم، ریاض (۱۳۹۹ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۳)؛
۳) ابن حجر عسقلانی، المعجم المفهرس، او، تجرید اسانید الکتب المشهورة و الاجزاء المنثورة، چاپ محمد شکور امریرمیادینی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
۴) ابن خلّکان، وفیات الاعیان.
۵) ابن عبدالهادی مقدسی، طبقات علماءالحدیث، چاپ اکرم بوشی و ابراهیم زیبق، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
۶) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
۷) ابن قاضی شهبه، طبقاتالشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلی
مخان، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰؛
۸) محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
۹) احمد باتلی، الامام الخطابی و آثاره الحدیثیه و منهجه فیها، ریاض ۱۴۲۶/۲۰۰۵؛
۱۰)
سعد بریک، الاختیارات الفقهیة للامام الخطابی، ریاض ۱۴۲۶/۲۰۰۶؛
۱۱) عبدالملکبن محمد ثعالبی، یتیمةالدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
۱۲) حمدبن محمد خطّابی، اصلاح غلط المحدثین، چاپ حاتم صالح ضامن، در مجلة المجمع العلمی العراقی، سال ۳۵، ش ۴ (محرّم ۱۴۰۵)؛
۱۳) حمدبن محمد خطّابی، اعلام الحدیث فی شرح صحیح البخاری، چاپ محمدبن
سعد آل
سعود، مکه ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛
۱۴) حمدبن محمد خطّابی، شأن الدعاء، چاپ احمد یوسف دقاق، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
۱۵) حمدبن محمد خطّابی، العزلة کتابُ ادبٍ و حکمةٍ و موعظة، چاپ یاسین محمد سوّاس، دمشق ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
۱۶) حمدبن محمد خطّابی، غریبالحدیث، چاپ عبدالکریم ابراهیم عزباوی، دمشق ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳؛
۱۷) حمدبن محمد خطّابی، معالمالسنن و هو شرح سنن الامام ابیداود، چاپ محمد راغب طبّاخ، حلب ۱۳۵۱ـ۱۳۵۲/ ۱۹۳۲ـ۱۹۳۴؛
۱۸) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
۱۹) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳؛
۲۰) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸؛
۲۱) محمدبن احمد ذهبی، کتاب تذکرةالحفاظ، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰/ ۱۹۶۸ـ۱۹۷۰؛
۲۲) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقاتالشافعیةالکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره (۱۹۶۴ـ ۱۹۷۶)؛
۲۳) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
۲۴) عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛
۲۵) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، صونالمنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام، چاپ علی سامی نشار، قاهره (۱۳۶۶/ ۱۹۴۷)؛
۲۶) حسن بن محمد صاغانی، العباب الزاخر و اللباب الفاخر، ج ۱، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
۲۷) صفدی، الوافی بالوفیات.
۲۸) عبدالغافربن اسماعیل فارسی، الحلقة الاولی من تاریخ نیسابور، المنتخب من السیاق، انتخاب ابراهیم بن محمد صریفینی، چاپ محمدکاظم محمودی، قم ۱۳۶۲ش؛
۲۹) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳؛
دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «ابوسلیمان خطابی»، شماره ۷۱۱۱.