ابوسعید مهلب بن ابیصفره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوسعید مهلّب بن ابیصفره، از شخصیتهای
خاندان آلمهلب میباشد؛ این
خاندان، خاندانی اصالتا ایرانی منسوب به
مهلّب بن ابیصُفره بوده، که در اوایل ظهور
اسلام برآمد و لااقل تا
سده ۷قمری/۱۳میلادی امیران، وزیران، شاعران و دانشمندانی از آن برخاستند.
ابوسعید مهلّب بن ابیصفره، (۸۲ق/۶۲۹-۷۰۱م) گفتهاند که او مقارن
فتح مکه به دست
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در سال ۸ق/۶۲۹م زاده شد.
از آن پس تا روزگار
معاویه از او آگاهیی در دست نیست، ولی چنین مینماید که به سپاهیگری میپرداخت و در سال ۴۲ق/۶۶۲م همراه جنگجویان
مسلمان به
جنگ با سیستانیان رفت.
آنگاه که معاویه،
حکم بن عمرو غفاری را به امارت
خراسان فرستاد، مهلب همراه او تا
هرات و
جوزجان پیشروی کرد (سال ۴۴ق/۶۶۴م) و در این جنگها
شجاعت و سختکوشی خود را به اثبات رسانید.
وی ظاهراً از همانجا به پیشروی خود ادامه داد و پارهای از مناطق کوهستانی
کابل را نیز تصرف کرد،
ولی در خراسان نماند و پس از جنگ جبلالاشل در سال ۵۰ق/۶۷۰م آن سامان را ترک کرد. در سال ۶۱ق/۶۸۰م که سلم ابن زیاد از سوی
یزید بن معاویه امارت خراسان یافت، مهلب نیز دوباره با او وارد خراسان شد
و به جنگ با طرخون پادشاه سغد
که به درخواست خاتون، فرمانروای
بخارا، به جنگ با مسلمانان آمده بود، پرداخت و سرانجام بر او چیره شد
و سایر امیران غیرمسلمان خراسان را مجبور به پرداخت
جزیه کرد.
هنگامی که
سلم بن زیاد در سال ۶۴ق/۶۸۳م پس از
مرگ یزید بن معاویه، به علّت پریشانی اوضاع خراسان و مخالفت مردم، آن سامان را به قصد
سرخس ترک گفت، به سبب لیاقت و جنگجویی مهلب، وی را به جانشینی خود برگماشت،
ولی چون سلم مجبور شد بخشهایی از خراسان را به
سلیمان بن مَرثَد و عبدالله بن خازم دهد، مهلب نیز جای خالی کرد و از خراسان بیرون رفت.
چنین مینماید که شورش مردم خراسان بر سلم بن زیاد و نیز خروج مهلب از خراسان، با قیام
عبدالله بن زبیر بر ضد
امویان و اعلام
خلافت خویش در
مدینه بیارتباط نبوده است، زیرا مهلب بلافاصله به عبدالله بن زبیر پیوست و در سال ۶۵ق/۶۸۴م از سوی او به امارت خراسان منصوب شد. در این میان ازارقه ــ گروهی از
خوارج منسوب به
نافع بن ازرق ــ که با استفاده از اوضاع نابسامان خلافت میکوشیدند مناطقی را به تصرف درآوردند، به
بصره تاختند. مهلب که عازم خراسان بود به خواهش بزرگان
بصره پذیرفت که
ازارقه را از آن شهر دور سازد بدان شرط که هرچه تصرف کند از آنِ خود او باشد.
این توافق سپس به تأیید عبدالله بن زبیر نیز رسید و مهلب پس از جنگهایی خوارج را سرکوب کرد.
این پیروزی چنان مهلب را در میان
بصریان محبوب کرد که
بصره را به نام او «
بصرۀ مهلب» خواندند.
جنگهای مهلّب با ازارقه در
عراق و
ایران بخش مهمی از تاریخ زندگی اوست. وی از سال ۶۵ تا ۷۷ق/۶۸۴ تا ۶۹۶م تقریباً پیدرپی با ازارقه جنگ میکرد. حکومت مهلب بر خراسان دیری نپایید، زیرا در سال ۶۷ق/۶۸۶م که
مُصْعَب بن زبیر خواست
مختار ثقفی را در
کوفه سرکوب کند، مهلب امارت
فارس داشت و از شرکت در جنگ با مختار تن زد، ولی سرانجام با میانجیگری
محمّد بن اشعثسپاه آراست و به مصعب پیوست.
مهلب پس از پایان کار مختار، دیگر به فارس بازنگشت و از سوی مصعب که میخواست میان خود و
عبدالملک مروان خلیفۀ
دمشق، سدّی پدید آوَرَد، به امارت
موصل و
جزیره و
ارمنستان و
آذربایجان منصوب شد.
وی اندکی بعد به جنگ ازارقه در
اهواز رفت و در جنگ میان
عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر شرکت نجست، ولی چون مصعب کشته شد، مهلّب بیدرنگ به اطاعت عبدالملک گردن نهاد و از مردم برای او
بیعت گرفت.
در سال ۷۲ق/۶۹۱م از سوی
خالد بن عبدالله امیر
بصره به حکومت اهواز منصوب شد و از آن پس تا سال ۷۷ق/۶۹۶م سردرپی ازارقه نهاد و آنان را تا فارس تعقیب کرد و سرانجام بر سراسر فارس چیره شد.
حَجّاج بن یوسف ثقفی که در این هنگام حکومت عراق و قسمتهایی از
ایران را داشت، والیانی بر شهرهای فارس گمارد، ولی به فرمان عبدالملک نخراج جبال فارس و دارابگرد و اصطخر و فسا» را به مهلب واگذاشت
تا بتواند از طریق مالیات آن شهرها، مخارج جنگ با ازارقه را تأمین کند. با این همه چنین مینماید که از این پس میان وی و
خوارج جنگ مهمی رخ نداده باشد.
مهلب در سال ۷۸ق/۶۹۷م
امارت
خراسان و
سیستان یافت
و اندکی بعد به
ماوراءالنهر لشکر کشید. در سال ۸۰ق/۶۹۹م کَش و نَسَف را به محاصره گرفت
و پسر خود یزید را به جنگ امیر خُتل فرستاد
لشکرکشی او به ماوراءالنهر تا سال ۸۲ق/۷۰۱م به درازا کشید و او سرانجام با مردم کش در مقابل
فدیه صلح کرد و به مرو بازگشت.
به روایت
خلیفة بن خیاط،
مهلب هنگامی که کش را محاصره کرده بود،
عبدالرحمن بن محمد اشعث امیر سیستان
او را به نافرمانی از حجاج دعوت کرد و مهلب دست از محاصره برداشت و بازگشت، اما درستی این روایت قابل تردید است، زیرا نه تنها مورخان دیگر از این واقعه یاد نکردهاند، بلکه ذکری از بروز دشمنی میان حجاج و مهلب در مآخذ نیست. حتی گفتهاند که حجاج نسبت به مهلب بسیار مهر میورزید و عراقیان را بنده او میخواند.
مهلب در راه بازگشت به مرو، در محلی به نام زاغول
بیمار شد و پسر خود یزید را به جانشینی برگزید
و اندکی بعد درگذشت. مهلب علاوه بر جنگجویی، به شاعران نیز اقبال تمام داشت و عطایا و صلات گران به آنان میبخشید.
شاعرانی چون
کعب الاشقری از جملۀ ستایندگان او بودند.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آلمهلب»، ج۲، ص۴۷۳.