• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابورافع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: ابورافع.

ابورافع اسلم قبطی بریه (پیش از اسلام ـ ۴۰ هـ)، صحابی معروف، آزاد کرده و مولای پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) و از اصحاب امام علی و امام حسن (علیهما‌السّلام) بود، که نجاشی او را در زمره سلف صالح برشمرده‌ است. وی از محدثان ثقه و شیعه در قرن اول هجری قمری به‌شمار می‌رود.



ابورافع (د پس از ۴۰ق/۶۶۰م)، از قبطیان مصر و اهل مدینه به حساب می‌آمد. صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم امام علی و امام حسن (علیهما‌السّلام) بود.
درباره نام او اختلاف نظر است و در کتاب‌های گوناگون نام‌هایی چون اَسْلَم، ابراهیم، ثابت، هرمز، سِنان، قَرَمان، صالح، یزید، یَسار و عبدالرّحمن را برای او یاد کرده‌اند، ولی بیش‌تر نام او را اسلم دانسته‌اند. ابورافع نخست برده عباسِ‌ بن ‌عبدالمطلب بود. عباس او را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) بخشید. چون ابورافع خبر مسلمان شدن عباس‌ بن ‌عبدالمطلب را به پیامبر داد، رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) او را به مژدگانی این پیام آزاد کرد. ابورافع در مکه پیش از هجرت مسلمان شد.
ابورافع از محدثان ثقه و شیعه بود.
دو فرزند او عبیدالله و علی کاتب امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) بودند.


ابورافع از پیامبر، امام علی و ابن‌مسعود روایت کرده است.
فرزندانش عبیدالله و حسن، علی بن حسین، فضل بن عبیدالله و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند.


او از جمله کسانی بود که برای فرار از ستم کفّار قریش، با جعفر بن ‌ابی‌طالب به حبشه مهاجرت کرد. تاریخ اسلام آوردنِ او دانسته نیست، ولی گفته‌اند زمانی مسلمان شد که هنوز مسلمانان به سوی مسجدالاقصی نماز می‌گزاردند. مشهور است که ابورافع با پیامبر به مدینه هجرت نکرد، بلکه تا جنگ بدر در مکه ماند و و پس از آن در مدینه به پیامبر پیوست، اما روایتی دیگر
[۱۱] نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۴.
ناقض این قول است.
پس از ورود به مدینه، پیامبر مولاه خود سَلمی را به ازدواج او درآورد، و عبیدالله از او ‌زاده شد.


ابورافع پس از مهاجرت به مدینه، در همه جنگ‌ها حضور داشت و از نزدیکان و یاران پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌واله‌و‌سلم) به شمار می‌رفت، چنانکه حضرت رسول درباره او فرمود: «هر پیامبری امینی دارد و امین من ابورافع است.» ابورافع پس از درگذشت پیامبر، ملازمت امام علی (علیه‌السلام) را اختیار کرد و همراهش بود تا خلافت به وی رسید. وقتی معاویه در شام و طلحه و زبیر در بصره با خلافت امام علی (علیه‌السلام) به مخالفت برخاستند، ابورافع گفت که پیامبر اسلام این واقعه را پیش از این به او خبر داده و فرموده بود که علی (علیه‌السلام) بر حق است و مخالفان او بر باطلند.


او در ۸۵ سالگی زمین و خانه‌اش را در خیبر و مدینه فروخت و در رکاب امام علی (علیه‌السلام) به کوفه مهاجرت کرد. در همین اوقات بود که می‌گفت «سپاس خدای را که به منزلتی دست یافتم که هیچ‌کس به آن نرسید، زیرا دو بیعت کردم: عقبه و رضوان؛ و به سوی دو قبله نماز گزاردم و سه‌بار هجرت کردم».
او در کوفه از سوی امام علی (علیه‌السلام) به خزانه‌داری بیت‌المال منصوب شد و دو فرزندش عبیدالله و علی ‌نیز به دبیری امام پرداختند. براساس روایتی، ابورافع تا روزگار امام حسن (علیه‌السلام) زنده بود و پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همراه امام حسن (علیه‌السلام) به مدینه بازگشت. اگر این روایت درست باشد باید پنداشت که در آن هنگام سن او از ۹۰ در گذشته بود. پس از بازگشت به مدینه، چون ابورافع قبلاً زمین و خانه خود را فروخته بود، امام حسن (علیه‌السلام) نیمی از خانه امام علی (علیه‌السلام) و یک قطعه زمین در اطراف مدینه به اقطاع به او داد که پس از مرگ او، فرزندش عبیدالله آن را به ۱۷۰۰۰۰ (احتمالاً درهم) بفروخت.


ابورافع به جمع‌آوری و تدوین و تبویب احادیث همت گماشت و کتاب‌ السنن و الاحکام و القضایا را که نخستین کتابِ فقهی بود، گردآوری کرد. ظاهراً در تاریخ اسلام، او نخستین کسی است که کتاب فقهی نوشته‌ است.
این کتاب شامل باب‌های: نماز، روزه، حج، زکات و قضاء است و در آن از امام علی (علیه‌السلام) روایت شده‌ است. از ابورافع روایت‌های فراوانی به وسیله فرزندان و همسرش سَلْمی و دیگران نقل شده‌ است. مسلمانان و به‌ ویژه شیعیان او را در شمار راویان ثقه نهاده‌اند.


در مورد تاریخ درگذشت ابورافع اختلاف است. برخی مرگ او را در سال شهادت امام علی (علیه‌السلام) نوشته‌اند. واقدی می‌گوید: او کمی پیش از عثمان یا کمی بعد از او درگذشته‌ است. برخی نیز تاریخ مرگ او را در روزگار خلافت امام علی (علیه‌السلام) دانسته‌اند،
ابورافع در سال ۴۰ هـ در کوفه یا مدینه از دنیا رفت، اما چنان‌که اشاره شد یکی از روایات نجاشی بر پیوند او با امام حسن (علیه‌السلام) تأکید دارد.


۱. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۲-۳.    
۲. ابن‌حبان، محمد بن حبان، الثقات، ج۳، ص۱۶.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۸۳.    
۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴.    
۵. ابن‌سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۷۳.    
۶. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۴۷.    
۷. ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه، ج۱، ص۴۱.    
۸. صفی‌الدین خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۴۹.    
۹. ابن‌ابی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۱۴۹.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۶.    
۱۱. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۴.
۱۲. نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۲۳۰.    
۱۳. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۵.    
۱۴. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۵.    
۱۵. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۵.    
۱۶. نجاشی، احمد بن ‌علی، رجال النجاشی، ص۶.    
۱۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۶.    
۱۸. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۲۳۸.    
۱۹. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن ‌علی‌، الأصابه ‌فی‌ تمییزالصحابه، ج۷، ص۱۱۳.    
۲۰. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۵، ص۱۶۷.    
۲۱. صفی‌الدین خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۴۹.    



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آل ابی‌رافع»، ج۱، ص۳۵۳.    
پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۱۷۵، برگرفته از مقاله «ابورافع اسلم قبطی بریه».






جعبه ابزار