• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوداود سجستانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوداود سلیمان بن اشعث ازدی سجستانی (۲۰۲-۲۷۵ هـ)، از فقها، عالمان، مصنفان و امام محدثان اهل‌سنت در قرن سوم هجری قمری بود.



ابوداود سلیمان بن اشعث بن اسحاق بن بشر بن شداد بن عمرو بن عمران ازدی سجستانی منسوب به سجستان (سیستان) ایران بود. کنیه او همان ابوداود و لقبش، حافظ ازدی سجستانی و سیدالحفاظ بوده است.
علمای رجال اهل‌سنت او را فقیه، عالم، مصنّف و محدثی ثقه، حافظ و پرهیزگار دانسته‌اند. او را امام محدثان در عصر خود دانسته‌اند.
ابوبکر حفاظ از اکابر حافظان حدیث در بغداد، در تذکره الحفاظ خویش، می‌نویسد: ابوداود، در نظر خلیفه محبوب و مورد احترام بوده است و برادر خلیفه، بعد از فتنه رنج از او التماس کرد که در بصره اقامت کند تا به وسیله او دارالعلم بصره آبادتر شود و علوم اسلامی، رونق خود را از سر گیرد.


محل تولد ابوداود، نامعلوم و سال ۲۰۲ هـ به دنیا آمد.


ابوداود حدود بیست سالگی برای فراگیری علوم به شهرهای خراسان، عراق، شام و مصر و حجاز مسافرت کرد و در این مسافرت‌ها از کسانی چون مسلم بن ابراهیم، احمد بن حنبل و عثمان بن ابی‌شیبه حدیث شنید.
در تصحیح المصابیح از ابوبکر بن محمد داسه از شاگردان امام ابوداود روایت شده است: از ابوداود شنیدم، گفت: پانصد هزار حدیث را از حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزد استادان صالح و مشهور و حافظان حدیث نوشته و در میان تمام آنها چهار هزار و هفتصد حدیث را انتخاب نمودم و در سنن خود (صحیح ابوداود) ضبط کردم.
او نیز، مانند بخاری و مسلم، نزد امام احمد بن حنبل در بغداد کسب فیض نموده، بعدها در بصره ماندگار شد و به نشر علوم مخصوصاً علم حدیث پرداخت و ظاهراً جز تدریس، وعظ و تبلیغ و راهنمایی و ارشاد مسلمین شغلی نداشت.


تعداد علمایی که امام ابوداود، از آنها حدیث روایت و اخذ کرده است، قریب ۴۸ نفر بوده‌اند که از آن جمله: امام احمد حنبل (متوفی ۲۴۱)، ابوزکریا یحیی بن معین غطفانی، (متوفی ۲۳۴)، ابورجاء قتیبه بن سعید ثقفی (متوفی ۲۴۰) و حافظ ابوبکر محمد بن بشار بن عثمان عبدی بصری ملقب به بندار، صفوان بن صالح و اسحاق بن راهویه بوده‌اند.
کسانی مانند ترمذی، نسائی، صاحبان سنن، ابوعوانه اسفرائینی و ابراهیم بن حمدان از او روایت نقل کرده‌اند.


در صلاح و سداد و ورع و تقوای ابوداود، شکی نبوده و مشهور خاص و عام بوده است.
در ورع او، محمد بن بکر بن عبدالرزاق گوید: لباس ابوداود، دارای دو آستین بود، یکی بزرگ و گشاد و دیگری تنگ و کوچک، از او پرسیدند: رحمت خدا بر تو باد! علت این چیست؟ در جواب گفت: آن‌که بزرگ است، برای کتاب‌هاست و آن‌که کوچک و تنگ است، مورد احتیاج نیست و بی‌فایده است.
حافظ بن موسی ابراهیم از بزرگان علم حدیث، گفته است: ابوداود در دنیا برای حدیث و در آخرت برای بهشت خلق شده است. برای افتخار ابی‌داود، همین بس که امام احمد، از او حدیثی نقل کرده است که خود ابی‌داود به آن مباهات می‌کرد. بیشتر توجه او به احادیثی بوده است که راجع به احکام و شریعت اسلام باشد و این نشانه کمال زهد و مسلمانی اوست.


مشهور است که سهل تستری که از زهاد بزرگ و دارای کرامات آشکار و مقامات معنوی فراوانی بوده است، یک روز، نزد ابوداود رفت، ابوداود، به احترام او قیام کرد و دست او را بوسید و در جای مناسب نشاند، سهل گفت: برای حاجتی آمده‌ام که تا قول انجام دادن آن‌را ندهی، نمی‌گویم، ابوداود قول داد، سهل گفت: می‌خواهم اجازه دهی زبان تو را که به وسیله آن احادیث حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را برای مردم می‌گویی ببوسم، ابوداود زبانش را از دهان خارج کرد و سهل با اخلاص تمام بر آن بوسه زد و نیز مشهور است که ابوداود، در شمایل و هیبت و منظر، شبیه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است.


ابوداود، سرانجام در شوال سال ۲۷۵ در بصره از دنیا رفت و عباس بن عبدالواحد‌ هاشمی بر او نماز گزارد. فوتش را سال ۲۴۷ نیز ثبت کرده‌اند.


مهم‌ترین آثار ابوداود عبارت‌اند از: ناسخ القرآن و منسوخه، السنن فی الحدیث یا صحیح ابی‌داود، دلائل النبوه، المراسیل، المسائل (مجموعه سؤالاتی از احمد بن حنبل)، التفرد فی السنن، اختلاف مصاحف، معرفة الاوقات، فضائل الانصار، الاخوه، البعث و النشور، الملاحم، الدعوات و الزهد.
[۳۸] حاجی خلیفه، مصطفى بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۱۸.
[۳۹] حاجی خلیفه، مصطفى بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۲۳.
گفتنی است دانشمند شیعی عبدالعزیز بن یحیی جلودی (م ۳۰۲ هـ) درباره سلیمان بن اشعث کتابی با عنوان اخبار ابی‌داود تالیف کرده است.


علمای بزرگ، در مورد کتاب سنن و صحیح ابی‌داود، نظراتی ارائه کرده‌اند، از جمله، امام احمد بن حنبل، کتاب او را مستحسن دانسته و زحمات او را تقدیر فرموده است و این کتاب، برای اهالی عراق، مصر، مراکش و… مورد استناد است. خود او گفته است: من از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وسلّم) پانصد هزار حدیث نوشتم و در میان آنها ۴۸۰۰ حدیث را انتخاب کردم و در سنن خود آوردم؛ که چهار حدیث از آنها اگر عملی شوند، برای یک دین کامل، کافی خواهند بود، به این شرح:
۱- انما الاعمال بالنیات.
۲- من حسن اسلام المرء، ترکه ما لا یعنیه.
۳- الحلال بین والحرام بین و بین ذلک امور مشتبهات.
۴- لا یکون المؤمن مؤمناً حتی یرضی لاخیه ما یرضی لنفسه.
و طبق نوشته استاد نامبرده محمد محی‌الدین، کتاب ابی‌داود، با مکررات، شامل ۵۲۷۴ حدیث است که در ۳۵ باب تبویب شده است و این قول، با قول خود امام که گفته: ۴۸۰۰ حدیث را از سنن انتخاب کرده و در صحیح خود آورده‌ام، اختلاف دارد و گویا، تفاضل این دو عدد، احادیث مکرره است که امام آنها را به حساب نیاورده است.


برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود.
[۴۵] عوفی، محمد، لباب الالباب، ج۲، ص۱۰۵.
[۴۶] ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۱۵۲.
[۴۷] قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۹.



۱. تاج‌الدین سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۹۳.    
۲. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۲، ص۲۶۹.    
۳. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۲۵۵.    
۴. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۷، ص۸۴.    
۵. عسقلانی، احمد بن علی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۵۰.    
۶. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲، ص۱۹۳.    
۷. ابن‌حبان، محمد بن حبان، الثقات، ج۸، ص۲۸۲.    
۸. عادل نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۲۱۵.    
۹. ابواسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، طبقات الفقهاء، ص۱۷۱.    
۱۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۲۱۸.    
۱۱. داوودی شمس‌الدین، محمد بن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۰۷.    
۱۲. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۵۶.    
۱۳. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۱۰۹.    
۱۴. صفی‌الدین خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۵۰.    
۱۵. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۳۶۰.    
۱۶. ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۰۴.    
۱۷. ابن‌ابی‌یعلی، محمد بن محمد، طبقات الحنابله، ج۱، ص۱۶۱.    
۱۸. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲، ص۱۹۴.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ص۱۳، ص۲۰۴.    
۲۰. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۶۹.    
۲۱. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲، ص۱۹۴.    
۲۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۲۰۵.    
۲۳. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۲۷.    
۲۴. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۳۶۴.    
۲۵. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۶۰.    
۲۶. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲، ص۱۹۶.    
۲۷. زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، ج۳، ص۱۲۲.    
۲۸. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۵.    
۲۹. ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۹۶.    
۳۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳۳، ص۳۰.    
۳۱. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۲، ص۱۴۱.    
۳۲. بابانی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۱، ص۳۹۵.    
۳۳. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۷۶۰.    
۳۴. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۲۷۴.    
۳۵. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۸۷.    
۳۶. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۰۲.    
۳۷. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۰۵.    
۳۸. حاجی خلیفه، مصطفى بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۱۸.
۳۹. حاجی خلیفه، مصطفى بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۲۳.
۴۰. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۶۲.    
۴۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۷۳۹.    
۴۲. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱، ص۳۱۶.    
۴۳. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۳۱۴.    
۴۴. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۱۹۱.    
۴۵. عوفی، محمد، لباب الالباب، ج۲، ص۱۰۵.
۴۶. ذهبی، محمد بن احمد، دول الاسلام، ص۱۵۲.
۴۷. قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۹.



پایگاه اطلاع رسانی مذهب، بازیابی در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۰    
سایت اندیشه قم    
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۳۷۹، برگرفته از مقاله «ابوداود سجستانی».






جعبه ابزار