اما در بعد از ظهر روز عاشورا ، زمانی که صدای استغاثه امام حسین (علیهالسلام) به «الا من ناصر ینصرنا» بلند شد و صدای شیون و زاری زنان و کودکان آلرسول (صلیاللهعلیهوآله)، به آسمان برخاست این دو برادر تاب نیاوردند
[۴]محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱، صنعاء، مکتبة بدر، چاپ اول، ۱۴۲۳.
و به یاری اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) برخاستند؛ پس شمشیر کشیدند و به سوی دشمنان امام (علیهالسلام) حمله بردند آنان بعد از کشتن چند نفر از سپاهیان دشمن به شهادت رسیدند.
[۶]محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱، صنعاء، مکتبة بدر، چاپ اول، ۱۴۲۳.
منابع متأخر نام وی را ابوالحتوف و نام پدرش را حرثبن سلمه انصاری عجلانی ضبط کرده و آوردهاند که وی و برادرش سعد در کوفه بودند و ایده خوارج داشتند و همراه عمر بنسعد به جنگ امام حسین (علیهالسلام) آمدند. روز دهم محرم هنگامی که از یاران امام (علیهالسلام) به جز «سویدبنعمرو بن ابی المطاع » و «بشیر بن عمرو حضرمی» کسی باقی نمانده بود، حضرت (علیهالسلام) ندای یاری طلبی سر داد و زنان و کودکان آغاز به ناله و شیون کردند. ابوالحتوف و برادرش سعد درحالیکه بعد از نماز ظهر بود و در وسط آوردگاه جنگ بودند با شنیدن ندای یاری طلبی امام (علیهالسلام) و صدای گریه و ناله زنان و کودکان خاندان پیامبر گفتند ما میگوییم: «لا حُكْمَ الَّا للَّهِ ولا طاعَةَ لِمَنْ عَصاه» و این حسین (علیهالسلام) فرزند دختر پیامبر ما محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میباشد. درحالیکه ما آرزوی شفاعت از جد او در روز قیامت داریم، چگونه با این وضعی که هیچ یار و یاوری ندارد با وی بجنگیم؟ سپس شمشیر کشیدند و در کنار امام حسین (علیهالسلام) با دشمنان وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری زیاد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند. (رِضْوانُ اللَّهِ علیهما)!