• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوبکر احمد بن‌ فضل‌ باطرقانی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باطِرْقانی‌، ابوبکر احمد بن‌ فضل‌ بن‌ محمد (۳۷۲-۴۶۰ق‌/۹۸۲- ۱۰۶۸م‌)، از محدّثین و قاریان و از اهالی قریه «باطرقان» اصفهان در قرن چهارم و پنجم هجری بوده است.



باطِرْقانی‌، ابوبکر احمد بن‌ فضل‌ بن‌ محمد (۳۷۲-۴۶۰ق‌/۹۸۲- ۱۰۶۸م‌)، از استادان علم قرائت و محدث‌ در قرن چهارم و پنجم هجری بوده است، وی منسوب به باطرقان، محله‌ای‌ کهن‌ در کناره دروازه حسن‌آباد روستایی در اصفهان که‌ اکنون‌ در محدوده شهر قرار دارد، که نام آن را هم با کسر طا
[۲] سمعانی، عبدالکریم، الانساب،، ج ۱، ص۷.
[۳] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۳.
و هم با فتح طا ضبط کرده‌اند. به گفته یاقوت، بیشتر مردم آن نسّاج بوده‌اند. ابونُعَیم، باطرقان را از جمله هفده قریه‌ای می‌شمارد که پس از بنای جامع یهودیّه اصفهان به «یهودیّه» افزوده شده است. به گفته سمعانی، جماعتی از قرّاء و محدّثان از این روستا برخاسته‌اند و خود او نام بعضی از آن‌ها را ذکر کرده است. مشهورترین ایشان ابوبکر احمد باطرقانی است که ذهبی او را «امام کبیر» و «شیخ القرّاء» خوانده است. او در سال ۳۷۲ق متولّد شده، و در سال ۴۶۰ق وفات یافته است. او پس از ابوالمظفّر عبداللّه بن شبیب ضبّی اصفهانی امام جامع اصفهان گردید. ابوبکر باطرقانی از ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن منده، ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله، ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن جعفر یزدی، ابوبکر محمّد بن اسماعیل طاهری، ابومسلم بن شهدل مدینی، ابومحمّد عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس اصفهانی، ابوالفضل محمّد بن جعفر بن عبدالکریم جرجانی خزایی روایت نموده، و علم قرائات را نزد عبدالعزیز محمّد بن عبدالعزیز تمیمی کسایی آموخته است. هم چنین ابوعلی حسن بن احمد بن حسن حدّاد، ابوالفرج سعید بن الرّجاء صیرفی سمسار، امام ابوعبداللّه حسین بن عبدالملک اصفهانی خلاّل، شبیب بن عبدالرّحمان ماربانانی، عبدالسّلام بن محمّد حسن آبادی، ابوالوفاء علیّ بن زید بن شهریار اصفهانی و دیگران از او نقل حدیث کرده‌اند.


نخستین‌ گزارش‌ روشن‌ درباره تحصیل‌ او، مربوط به‌ سال‌ ۳۸۷ق‌/۹۹۷م‌، و ۱۵ سالگی‌ اوست‌ که‌ در اصفهان‌ از محضر محمد بن‌ عبدالعزیز کسایی‌، مقری‌ برجسته‌ دانش‌ قرائت آموخته‌ است‌. وی‌ همچنین‌ در محفل‌ ابوالفضل‌ محمد بن‌ جعفر خزاعی‌ (د ۴۰۸ق‌/ ۱۰۱۷م‌) مقری‌ نامدار که‌ ظاهراً چندی‌ در اصفهان‌ گذرانده‌ بود، به‌ تکمیل‌ آموخته‌های‌ خود در قرائت‌ پرداخت‌.


وی‌ اندکی‌ بعد به‌ محافل‌ محدثان‌ اصفهان‌ راه‌ یافت‌ و به‌ فراگیری‌ حدیث‌ پرداخت‌ که‌ همواره‌ مهم‌ترین‌ اشتغال‌ او پس‌ از قرائت‌ بود. پرجاذبه‌ترین‌ حلقه حدیث‌ برای‌ او، حلقه ابوعبدالله‌ محمد بن‌ اسحاق‌ ابن‌ منده‌ (د ۳۹۵ق‌/۱۰۰۵م‌) محدث‌ مشهور اصفهان‌ بود که‌ سالیانی‌ متمادی‌ ملازمت‌ آن‌ را اختیار کرد و از خواص‌ اصحاب‌ ابن‌ منده‌ به‌ شمار آمد.


اما وی‌ از دیگر شیوخ‌ متقدم‌ و متأخر اصفهان‌، چون‌ ابواسحاق‌ ابراهیم‌ ابن‌ خورشید، ابومسلم‌ ابن‌ شهدل‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد ابن‌ مِرده‌ و ابوبکر ابن‌ مردویه‌ و مشایخی‌ از دیگر بلاد که‌ درنگی‌ در اصفهان‌ داشته‌اند، چون‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ یزدی‌ و ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد اردستانی‌ حدیث‌ شنیده‌ است‌.
[۱۵] سمعانی، عبدالکریم، ادب‌ الاملاء و الاستملاء، ج۱، ص۸۲.
[۲۱] ذشمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.



درباره سفرهای‌ باطرقانی‌ این‌ اندازه‌ می‌دانیم‌ که‌ دست‌کم‌ سفری‌ برای‌ گزاردن‌ مناسک‌ حج‌ داشته‌، و در مکه‌ از احمد بن‌ محمد نسوی‌ استماع‌ کرده‌ است‌،
[۲۳] ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۳، ص۲۱۳.
اما در صورت‌ تکیه‌ بر صحت‌ سندی‌ ارائه‌ شده‌ در تاریخ‌ ابن‌ نجار باید پذیرفت‌ که‌ وی‌ به‌ ثغور شام‌ نیز سفر کرده‌، و در انطاکیه‌ از ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد طبری‌ حدیث‌ آموخته‌ است‌.


باطرقانی‌ در راستای‌ پای‌بندی‌ به‌ سنت‌ اسناد اصحاب‌ حدیث‌، شاگرد خود ابوالفضل‌ عبدالوهاب‌ اصفهانی‌ را که‌ در سفرش‌ به‌ بغداد، در روایت‌ المعجم‌ الکبیر طبرانی‌ تدلیس‌ روا داشته‌ بود، از خانه خود بیرون‌ راند، اما خود در سبک‌ تدوین‌ مستخرجش‌ بر اثر بخاری‌ با انتقاداتی‌ از سوی‌ معاصران‌ روبه‌رو بود (سطور بعد).


ذهبی از قول یحیی بن مَنْده (یحیی بن عبداللّه بن محمّد، متوفی ۵۱۱) می گوید که احمد باطرقانی «کَثیُرالسماع» و «واسع الرّوایة» بوده و خطّی دقیق داشته است، یحیی بن مَنْده از قول خود باطرقانی، تولد او را در ۳۷۲ ذکر کرده است.
کسانی‌ چون‌ یحیی‌ ابن‌ منده‌ و محمد بن‌ عبدالله‌ دقاق‌ از هم‌روزگاران‌ باطرقانی‌، او را به‌ سبب‌ کثرت‌ احادیث‌ و وسعت‌ روایتش‌ ستوده‌اند. او را به حسن خلق، حسن هیئت و منظر و برخی‌ چون‌ ابن‌ نقطه‌ بر ثقه‌ بودن‌ او در روایتش‌ (چه‌ در حدیث‌ و چه‌ در قرائت‌) تصریح‌ کرده‌اند. ذهبی‌ او را در حدیث‌ «متقن‌» ندانسته‌ است‌، و نام او را در تذکرة الحفاظ نیاورده است. اما ضیاءالدین‌ مقدسی‌ حدیث‌ او را صحیح‌ شمرده‌، و احادیثی‌ از وی‌ را در الاحادیث‌ المختارة خود نقل‌ کرده‌ است‌.


برپایه شواهد، باید گفت‌ باطرقانی‌ در عقیده‌ نیز بر سیاق‌ اصحاب‌ حدیث‌، و از مروجان‌ کتاب‌ الایمان‌ استادش‌ ابن‌منده‌ بود.
[۳۲] ابن‌ منده‌، محمد، الایمان‌، ج۱، ص۲۸۳.
برخی‌ احادیث‌ وی‌ در همین‌ مبحث‌، مورد استفاده عبدالغنی‌ مقدسی‌ در کتاب‌ التوحید قرار گرفت‌. ذهبی‌ از اشاره‌ای‌ در کلام‌ یحیی‌ ابن‌ منده‌ چنین‌ برداشت‌ کرده‌ است‌ که‌ باطرقانی‌ افزون‌ بر پرداختن‌ به‌ قرائت‌ و حدیث‌، نگاهی‌ نیز به‌ موضوعاتی‌ کلامی‌ داشته‌، و همین‌ نگاه‌ او موجب‌ پریشانی‌ خاطر ناقدان‌ اصحاب‌ حدیث‌ نسبت‌ به‌ او شده‌ است‌، ولی‌ در اظهارنظر او، و نیز در اصل‌ روایت‌ ابن‌ منده‌ توضیح‌ بیشتری‌ در این‌ باره‌ نیامده‌ است‌.
[۳۶] یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۳، ص۱۰۲.



در باب‌ صحابه‌ نیز باطرقانی‌ راه‌ تأیید عام‌ صحابه‌ را پیش‌ گرفت‌ و در منازعات‌ آنان‌، به‌ تصویب‌ متنازعین‌ گرایید که‌ گرایشی‌ آشکار از طیفی‌ از اصحاب‌ حدیث‌ است‌؛ در این‌ راستا، وی‌ ناقل‌ روایاتی‌ هم‌ در فضایل‌ امام‌ علی‌ (علیه‌السّلام) و هم‌ معاویه‌ بوده‌ است‌.


محفل‌ تعلیم‌ باطرقانی‌ در اصفهان‌، بسیار پررونق‌ بود؛ او در قرائت‌ کسانی‌ چون‌ ابوالقاسم‌ هذلی‌ صاحب‌ الکامل‌، ابوعلی‌ حسن‌ بن‌ احمد حداد و علی‌ بن‌ زید بن‌ شهریار اصفهانی‌ استاد ابوالعلاء همدانی‌ را پرورد و به‌ کسانی‌ چون‌ ابوالفرج‌ سعید بن‌ ابی‌ الرجاء صیرفی‌، حسین‌ بن‌ عبدالملک‌ خلال‌، محمد بن‌ عبدالواحد دقاق‌، ابوالخیر عبدالسلام‌ بن‌ محمد حسن‌آبادی‌، ابوسعید احمد بن‌ حسن‌ خوانساری‌، عبدالجبار بن‌ عبدالکریم‌ رازی‌، ابونصر زید بن‌ عثمان‌ یزدی‌، ابوالقاسم‌ هبةالله‌ بن‌ عبدالوارث‌ شیرازی‌ و ابوبکر محمد بن‌ شجاع‌ لفتوانی‌ حدیث‌ آموخت‌،
[۴۲] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۵۹.
[۴۸] ابن‌ دمیاطی‌، احمد، المستفاد من‌ ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۱، ص۱۸۹.
[۴۹] شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.
حتی‌ محدثان‌ کهنسالی‌ چون‌ عبدالعزیز بن‌ محمد نخشبی‌ و ابوعلی‌ حسن‌ ابن‌ علی‌ وخشی‌ از وی‌ روایت‌ کرده‌اند.
[۵۰] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۶۰.
[۵۱] شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.



باطرقانی‌ پس‌ از درگذشت‌ ابوالمظفر عبدالله‌ بن‌ شبیب‌ شیخ‌ مقریان‌ اصفهان‌ و امام‌ جامع‌ کبیر آن‌ شهر در ۴۵۱ق‌/۱۰۵۹م‌، در ریاست‌ مقریان‌ اصفهان‌ بی‌رقیب‌ بود و منصب‌ امامت‌ جامع‌ را ظاهراً تا هنگام‌ درگذشت‌ خود برعهده‌ داشت‌.
[۵۴] شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۳.
وی‌ در ۲۲ صفر ۴۶۰ق‌/ ۱ ژانویه ۱۰۶۸م‌ در اصفهان‌ درگذشت‌.


باطرقانی‌ در انتقال‌ آثار استادان‌ و سلف‌ اصحاب‌ حدیث‌ به‌ نسل‌های‌ بعدی‌ نقش‌ فعالی‌ ایفا کرد و نام‌ او در سلسله‌ تداول‌ آثاری‌ متنوع‌، از جمله‌ کتاب‌های‌ الایمان‌، الکنی‌ (یا فتح‌ الباب‌) و الهادی‌ از استادش‌ ابن‌ منده‌،
[۵۶] ابن‌ منده‌، محمد، الایمان‌، ج۱، ص۲۸۳.
[۵۸] سمعانی‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۵.
برخی‌ آثار ابن‌ ابی‌ الدنیا چون‌ کتاب‌ الاولیاء و کتاب‌ العمر و الشیب‌
[۶۰] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۱۸.
و المصنف‌ ابن‌ ابی‌ شیبه‌ به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌. همچنین‌ به‌ همت‌ شاگردان‌ باطرقانی‌، روایات‌ او در قرائت‌ به‌ طور گسترده‌ در الکامل‌ هذلی‌ و غایة الاختصار ابوالعلاء همدانی‌ مضبوط گشته‌، و احادیث‌ او در آثار گوناگون‌ حدیثی‌ پس‌ از وی‌، از جمله‌ الاحادیث‌ المختارة ضیاءالدین‌ مقدسی‌ و تاریخ‌ ابن‌ عساکر ضبط شده‌ است‌.


باطرقانی‌ آثاری‌ نیز در قرائت‌ و حدیث‌ تألیف‌ کرده‌ بوده‌ که‌ بخش‌ کوچکی‌ از آن‌ها برجای‌ مانده‌ است‌:
۱. الامالی‌، مشتمل‌ بر مجموعه‌ای‌ از احادیث‌ که‌ نسخه‌ای‌ خطی‌ از آن‌ در کتابخانه شخصی‌ البانی‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌.
۲. طبقات‌ القراء، یا المدخل‌ الی‌ معرفة اسانید القراءات‌،
[۶۸] سمعانی‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۹.
اما ابن‌ جزری‌ با وجود اشتیاقش‌ بر آن‌ دست‌ نیافته‌ است‌.
۳. القراءات‌ الشواذ
[۷۶] سمعانی‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۹.
معانی‌؛
۴. المسند، که‌ مستخرج‌ مانندی‌ بر صحیح‌ بخاری‌ بود، جز آنکه‌ وی‌ متن‌ را از اصل‌ (اثر بخاری‌) نوشته‌، و سپس‌ اسانید را بدان‌ ملحق‌ کرده‌ که‌ این‌ روش‌ او در استخراج‌ مورد نقد اصحاب‌ حدیث‌ معاصر وی‌ قرار گرفته‌ است‌.
[۸۰] یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۳، ص۱۰۲.
[۸۱] بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۷۳.

عبدالعزیز نخشبی می‌گوید، مُسندی تصنیف کرده که در آن احادیث صحیح بخاری را تخریج نموده است، امّا احادیث را از روی کتاب نوشته و بعد اسناد را به آن الحاق کرده است، و این شرط محدّثی نیست؛ زیرا محدّثان احادیث و اسناد را از زبان شیوخ خود نقل می‌کنند نه از روی کتاب.


• ابن‌ ابی‌ الدنیا عبدالله‌، العمر و الشیب‌، به‌ کوشش‌ نجم‌ عبدالله‌ خلف‌، ریاض‌، ۱۴۱۲ق‌.
• ابن‌ اثیر علی‌، اسد الغابة، قاهره‌، ۱۲۸۶ق‌.
• ابن‌ جزری‌ محمد، غایة النهایة، به ‌کوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، ۱۳۵۲ق‌/۱۹۳۳م‌.
• ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، الاصابة، به کوشش‌ عادل‌ احمد عبدالموجود، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
• ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، تغلیق‌ التعلیق‌، به‌ کوشش‌ سعید عبدالرحمان‌ موسی‌ قزقی‌، بیروت‌ / عمان‌، ۱۴۰۵ق‌.
• ابن‌ دمیاطی‌ احمد، المستفاد من‌ ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌.
• ابن‌ عدیم‌ عمر، بغیة الطلب‌، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
• ابن‌ عساکر علی‌، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
• ابن‌ قیسرانی‌ محمد، المؤتلف‌ و المختلف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
• ابن‌ ماکولا علی‌، الاکمال‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بن‌ یحیی‌ معلمی‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
• ابن‌ منده‌ محمد، الایمان‌، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد ناصر فقیهی‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۵م‌.
• ابن‌ نجار محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌.
• ابن‌ نقطه‌ محمد، التقیید، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
• البانی‌ محمدناصرالدین‌، ارواء الغلیل‌، به‌ کوشش‌ زهیر شاویش‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
• بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین.
• ذهبی‌ محمد، سیراعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
• ذهبی‌ محمد، معرفة القراء الکبار، به‌ کوشش‌ محمد سید جاد الحق‌، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
• سلفی‌ احمد، معجم ‌السفر، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، مکه‌، المکتبة التجاریه‌.
• سمعانی‌ عبدالکریم‌، ادب‌ الاملاء و الاستملاء، به‌ کوشش‌ سعید محمد لحام‌، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/۱۹۸۹م‌.
• سمعانی‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۸م‌.
• سمعانی‌ عبدالکریم‌، التحبیر، به‌ کوشش‌ منیره‌ ناجی‌ سالم‌، بغداد، ۱۳۹۵ق‌/۱۹۷۵م‌.
• ضیاءالدین‌ مقدسی‌ محمد، الاحادیث‌ المختارة، به‌ کوشش‌ عبدالملک‌ عبدالله‌ دهیش‌، مکه‌، ۱۴۱۰ق‌.
• عبدالغنی‌ مقدسی‌، التوحید لله‌ عز و جل‌، به‌ کوشش‌ مصعب‌ عطاءالله‌ حایک‌، ریاض‌، ۱۹۹۸م‌.
• لؤلؤ بن‌ احمد ضریر، جزء، به‌ کوشش‌ مجدی‌ فتحی‌ سید، طنطا، ۱۹۸۹م‌.
• یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء.
• یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان.


۱. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۳۹.    
۲. سمعانی، عبدالکریم، الانساب،، ج ۱، ص۷.
۳. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۱۳.
۴. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.    
۵. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللّه، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۱۷.    
۶. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.    
۷. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۶.    
۸. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۶.    
۹. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۲، ص۱۷۳.    
۱۰. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۶.    
۱۱. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۶.    
۱۲. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۶.    
۱۳. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۱۴. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۵۹.    
۱۵. سمعانی، عبدالکریم، ادب‌ الاملاء و الاستملاء، ج۱، ص۸۲.
۱۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۱، ص۱۵۸.    
۱۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۵، ص۴۷۴-۴۷۵.    
۱۸. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۴۷، ص۱۷۶.    
۱۹. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۲۰. ابن‌ عدیم‌، عمر، بغیة الطلب‌، ج۳، ص۱۰۶۲.    
۲۱. ذشمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.
۲۲. ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۳، ص۶۶.    
۲۳. ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۳، ص۲۱۳.
۲۴. ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۲، ص۱۰۱.    
۲۵. ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۱، ص۲۳۹.    
۲۶. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۳.    
۲۷. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۵۹.    
۲۸. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۲۹. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۶.    
۳۰. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۷.    
۳۱. ضیاءالدین‌ مقدسی‌، محمد، الاحادیث‌ المختارة، ج۵، ص۱۵۴.    
۳۲. ابن‌ منده‌، محمد، الایمان‌، ج۱، ص۲۸۳.
۳۳. مقدسی‌، عبدالغنی‌، التوحید لله‌، ج۱، ص‌۷۵.    
۳۴. مقدسی‌، عبدالغنی‌، التوحید لله‌، ج۱، ص۷۸.    
۳۵. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۷.    
۳۶. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۳، ص۱۰۲.
۳۷. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۷.    
۳۸. ابن‌ اثیر، علی‌، اسد الغابة، ج۲، ص۲۳۳.    
۳۹. نجیب‌الدین، لؤلؤ بن‌ احمد، ضریر، ج۱، ص۳۰.    
۴۰. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۶.    
۴۱. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۷.    
۴۲. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۵۹.
۴۳. سمعانی‌، عبدالکریم‌، التحبیر، ج۱، ص۲۸۹.    
۴۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۴۷، ص۱۷۶.    
۴۵. سلفی‌، احمد، معجم ‌السفر، ج۱، ص۲۳.    
۴۶. سلفی‌، احمد، معجم ‌السفر، ج۱، ص۲۱۵.    
۴۷. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۴۸. ابن‌ دمیاطی‌، احمد، المستفاد من‌ ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، ج۱، ص۱۸۹.
۴۹. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.
۵۰. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۶۰.
۵۱. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۲.
۵۲. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۲۲-۴۲۳.    
۵۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۵۲، ص۳۶۸.    
۵۴. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۱۸، ص۱۸۳.
۵۵. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۵۶. ابن‌ منده‌، محمد، الایمان‌، ج۱، ص۲۸۳.
۵۷. ابن‌ ماکولا، علی‌، الاکمال‌، ج۲، ص۳۲۹.    
۵۸. سمعانی‌ عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۵.
۵۹. ابن‌ ابی‌الدنیا عبدالله‌، العمر و الشیب‌، ج۱، ص۴۵.    
۶۰. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۱۸.
۶۱. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، تغلیق‌ التعلیق‌، ج۵، ص۱۰۴.    
۶۲. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۶-۹۷.    
۶۳. ضیاءالدین‌ مقدسی‌، محمد، الاحادیث‌ المختارة، ج۵، ص۱۵۴.    
۶۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۱، ص۱۵۸.    
۶۵. اابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۴، ص۹۴.    
۶۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، ج۵، ص۲۳۵.    
۶۷. البانی‌، محمدناصرالدین‌، ارواء الغلیل‌، ج۲، ص۱۴۳.    
۶۸. سمعانی‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۹.
۶۹. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۷۰. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۷.    
۷۱. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۶.    
۷۲. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۷۷.    
۷۳. ابن‌ اثیر، علی‌، اسد الغابة، ج۳، ص۳۳۳.    
۷۴. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، الاصابة، ج۴، ص۳۲۰.    
۷۵. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۷.    
۷۶. سمعانی‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، ج۱، ص۲۵۹.
۷۷. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۷۸. شمس‌الدین جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۹۷.    
۷۹. ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، ج۱، ص۱۵۷.    
۸۰. یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۳، ص۱۰۲.
۸۱. بابانی بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۷۳.
۸۲. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار، ج۱، ص۲۳۷.    



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۶۰، برگرفته از مقاله «باطرقانی».    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۲۳۶، برگرفته از مقاله «باطِرقانی».    
مهدوی، سیدمصلح‌الدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۴۴۶.    






جعبه ابزار