ابوامیه عمیر بن وهب جمحی قرشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوامیه عمیر
بن وهب جمحی قرشی، در دوره
جاهلیت از بزرگان
قریش محسوب میشد و در
جنگ بدر در صفوف مشرکان قرار داشت. او به نیت
ترور پیامبر به
مدینه رفت، اما پس از دیدار با پیامبر،
اسلام آورد و در
جنگ احد و دیگر جنگها در صفوف مسلمانان حاضر شد. وی پس از رحلت پیامبر، در فتح
شام و
مصر حضور داشت و سرانجام به
سال ۲۴ هجری قمری در دوره خلافت
عثمان بن عفان درگذشت.
ابوامیه عمیر
بن وهب بن حذافه جمحی قرشی، در دوره
جاهلیت، بزرگِ
جمح بود و در میان
قریش قدر و منزلتی والا داشت.
عمیر
بن وهب در جمع کفار در
نبرد بدر حضور داشت. قریش او را برای تخمین زدن تعداد مسلمانان در بدر فرستاد. او با اسبش بر گرد اردوی مسلمانان چرخید و خبر داد که شمار مسلمانان تقریباً سیصد مرد است.
صفوان بن اُمیه، عمیر را به کشتن
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تشویق کرد و به او وعده ادای بدهیهایش را داد. آنگاه شمشیری برّان و مسموم به او داد. عمیر به سوی
مدینه آمد و بر در
مسجد ایستاد.
عمر بن خطاب او را دید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را از او برحذر داشت. حضرت نیز او را نزد خود خواند و از نیت او و این که چه کسی او را برای قتل وی فرستاده، آگاه کرد.
عمیر از غیبگویی پیامبر در شگفت شد و به ماموریت خویش اعتراف کرد و مسلمان شد. مسلمانان از اسلام آوردن او خوشحال شدند. عمیر به
مکه بازگشت و در آنجا به تبلیغ اسلام پرداخت و افراد بسیاری به دست او مسلمان شدند.
عمیر
بن وهب، پس از آن به
مدینه هجرت کرد و در
جنگ اُحد و دیگر جنگها و نیز در
فتح مکه حضور داشت.
عمیر، پس از ورود مسلمانان به مکه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) خواست که
صفوان بن امیه را که به یمن گریخته بود، امان دهد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) او را امان داد و عمامهای را که با آن وارد مکه شده بود، به نشانه امان به او داد.
صفوان همراه عمیر بازگشت و در حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اعلان مسلمانی کرد.
عمیر به خوبی بر اسلام خود وفادار ماند و با مرتدان
جهاد کرد و به همراه فاتحان در
شام حضور یافت. هنگامی که
عمروعاص عازم فتح
مصر شد، عمیر از سردارانی بود که عمر
بن خطاب به کمک عمروعاص فرستاد. عمروعاص پس از فتح
دژ بابلیون او را به سوی دیگر شهرهای مصر فرستاد و او آنها را فتح و با اهالی آنجا از در مصالحه درآمد. با عمروعاص در فتح
اسکندریه نیز همراه بود. او در تمام عمر در فقر زیست و حقوق خود را از
بیتالمال به دیگران میبخشید و تا آغاز خلافت
عثمان بن عفان زیست.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۱۴۸.