منابع او را به عنوان فردی با تقوا و اهل نماز شب و روزه ذکر کردهاند. منابع مینویسند او روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت و اهل شبزندهداری در سفر و حضر بود.
بنا به نقل سمعانی، شخصی در خواب دید آتشی از آسمان نازل شد و بر قبر حاکم شهید (ابوالفضل مروزی) وارد شد. در همین زمان کتاب «الکافی» او آمد و بین قبر او و آتش فاصله انداخت و آتش بازگشت.
سمعانی به توجه زیاد وی به تألیف و کتابت اشاره دارد. وی پس از اشاره به این مطلب مینویسد: ابوالعباس بن حمویه از وی گله و شکایت کرده که ما نزد او میرفتیم و وی با ما سخنی نمیگفت و در حالی که مشغول نوشتن بود، به ما توجهی نمیکرد.
همچنین سمعانی به نقل از «حاکم ابوعبدالله حافظ» نقل میکند: شب جمعهای در مجلس املاء حاکم ابوالفضل (مروزی) حاضر بودم، امیرعلیبنابیبکربنمظفر (از متنفذان دوره سامانی) وارد شد. مروزی بدون اینکه از جایگاه خویش حرکت کند، تنها پیش پای او برخاست. سپس از او عذر خواست و گفت امروز روز شما (روز دیدار با شما و وقت ملاقات شما) نیست.
لشکریان امیرنوحسامانی در ایام وزارت مروزی، از مروزی شکایت کردند که به آنها رسیدگی نکرده است و از امیر خواستند که وی را در اختیارشان گذارد و تهدید کردند در غیر این صورت علیه خود او شورش خواهند کرد. نوح با خواسته آنها موافقت کرد. مروزی وقتی متوجه این امر شد، غسل کرده و کفن پوشید و به نماز ایستاد. لشکریان وی را در وقت نماز
[۴۵]نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ص۱۴۸، تهران، توس، ۱۳۶۳، دوم.
خواندمیر در خصوص کینه سپاهیان از او مینویسد: «... ابوالفضل در باب کفایت اموال سلطانی سعی فراوانی به جای آورده و راههای منافع امرا و لشکریان را مسدود گردانید. آن جماعت، کینه وزیر را در دل گرفته؛ سپس شرط همراهی و خدمت خویش را به امیرنوح، سپردن مروزی را به خویش قرار دادند. سپس بر قتل او در جمادی الاولی سال ۳۳۵ مبادرت کردند».
نرشخی در خصوص زمان کشته شدن او، به نقل از منابع مختلف مینویسد: « ابن اثیر و خواندمیر ، قتل او را در جمادی الاولی سال ۳۳۵ دانستهاند و گردیزی در زین الاخبار نیز همان سال را بدون تعیین ماه اختیار کرده.