ابوالفضل الثائر فی الله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الثائر فی الله، ابوالفضل (ابوطالب) جعفربن محمد، فرمانروای علوی زیدی هُوسَمْ در نیمة نخست سدة چهارم بود.
از تاریخ تولد و آغاز زندگی وی اطلاعی در دست نیست. او نوه حسین الشاعر،
برادر حسن اُطْروش، از سادات زیدی
و معروف به سید ابیض بود
که پیش از تسخیر آمل و
طبرستان به توسط
زیاریان، در هوسَم (رودسر) به تعلیم و ترویج
اسلام در میان گیلانیان و دیلمیان میپرداخت. پس از اضمحلال حکومت علویان
زیدی در
طبرستان ، در ۳۲۰ الثائر هوسم را پایگاه خویش قرار داد
و سه دهه در آنجا حکومت کرد. ماکان کاکی (از امیران دیلمی، متوفی ۳۲۹) پس از شکست خوردن از مرداویج، نخستین امیر
زیاری (متوفی ۳۲۳) به
دیلمان گریخت و برای تصرف دوباره طبرستان در ۳۲۰ از الثائر کمک خواست و این دو به طبرستان یورش بردند. بلقسم بن بانِجین حملة آنان را دفع کرد، ماکان به
نیشابور گریخت و الثائر به دیلمان رفت و دو باره در هوسم مستقر گردید.
در ۳۳۷، اُسْتُندار (حاکم) رویان ــ که از نام او اطلاعی در دست نیست ــ با الثائر متحد شد. پس از این اتحاد، استندار او را به
چالوس برد و به حکومت گمارد و مردم از او اطاعت کردند
و چون این خبر به
حسن بن بویه (متوفی ۳۶۶) رسید،
ابن عمید را با لشکری به همراه خواهرزادة خود،
علی بن کامه ، به نبرد با او فرستاد. سپاه استندار و الثائر در منطقة تَمَنْجاده
سپاه بوئیان را شکست دادند. استندار و الثائر به آمل رفتند، پس از مدت کوتاهی بین آنان اختلاف افتاد و استندار وی را ترک کرد. الثائر، که بدون استندار توان ماندن در
آمل را نداشت، به گیلان بازگشت و در سیاه کَلَه رود در قریة میانده، از توابع هوسم، ساکن شد
در ۳۳۸،
وشمگیر زیاری (حک :۳۲۳ـ۳۵۷) در جنگ برای تصرف طبرستان به الثائر پناهنده شد. الثائر و
وشمگیر به طبرستان رفتند و بر آنجا مسلط شدند.
وشمگیر او را در آمل گذاشت و خود با سپاهیان به
گرگان رفت. اندکی بعد
وشمگیر، بر خلاف پیمان خود با الثائر، از او روی گرداند و به نام
نوح بن نصر سامانی (حک: ۳۳۱ـ۳۴۳) خطبه خواند و شیرَج بن لیلی و وَرْدانشاه را به آمل فرستاد تا الثائر را از آنجا بیرون رانند. آنان نزدیکان الثائر را کشتند و محمدبن وهری /دهری، که از معتمدانِ الثائر بود، با آنان متحد شد و الثائر تنها ماند. الثائر پیش از نبرد به دیلمان گریخت.
در ۳۴۱، بار دیگر درصدد فتح طبرستان بر آمد. این بار به
حسن بن بویه پناهنده شد و او نیز طبرستان را به الثائر وا گذارد. بدین ترتیب الثائر در آمل استقرار یافت و فرزندان خود، زید و رضا، را به ساری فرستاد. سلطة وی بر آمل چندان طول نکشید؛
وشمگیر با حمله ای او را از آمل بیرون راند و پسرانش را
اسیر کرد، الثائر برای آزادی فرزندانش با او مکاتبه کرد و توانست یکی از آنان را آزاد نماید. در ۳۴۲، هنگامی که
وشمگیر عازم نبرد با حسن بن بویه بود، الثائر را در طبرستان به حضور پذیرفت و فرزند دیگر وی را نیز آزاد نمود.
به گفتة
صابی ،
از این پس الثائر دیگر به طبرستان نرفت. او در ۳۴۵، برای دیدن مرزبان بن محمد، به
آذربایجان رفت و پس از آن به هوسم بازگشت .
انگیزة این سفر روشن نیست، اما با توجه به اینکه یکی از خدمتکاران وی به نام عُمَیْر، بر ضد او شورش کرده بود و گروهی از گیلانیان نیز به او پیوسته بودند، احتمال دارد که الثائر برای دریافت کمک از مرزبان نزد وی رفته باشد. به گفتة ابن اسفندیار
در نتیجة شورش عمیر، مردم
گیلان که از الثائر روی گردانده بودند، برگِرد عمیر جمع شدند و از او پیروی کردند و اموال الثائر را تاراج کردند.
در اواخرِ عمرِ الثائر دو تن از پسرانش وفات یافتند و خود او در ۳۵۰ در
هوسم درگذشت و در میانده، در سی کیلومتری مشرق هوسم، به خاک سپرده شد.
گورش هنوز در آنجا باقی است. پس از مرگ الثائر دو تن
از پسرانش، ابوالحسین مهدی ملقب به القائم بالحق و ابوالقاسم حسین، به ترتیب به فرمانروایی رسیدند. ابوالحسین پس از یک
سال حکومت در ۳۵۱ درگذشت
و پس از او
ابوالقاسم حسین بن جعفر جانشین
برادر شد و لقب پدرش، یعنی الثائر فی الله، رابر گزید. وی در نبرد با لنکر، پسر
وشمگیر، به اسارت او در آمد. لنکر یک چشم وی را کور کرد و او را نزد
وشمگیر فرستاد.
وشمگیر هم او را محبوس کرد. چندی بعد بیستون
زیاری وی را از بند رهانید، اما او در نبرد با ابومحمدناصر، یکی دیگر از علویان، به
قتل رسید
هنگامی که لاهیجان در سدة ششم به عنوان مرکز تعلیم و تعلم
زیدیه در مشرق
گیلان ، جانشین هوسم شد، شاخه ای از این خاندان در آنجا فعال بود
(۱) ابن اثیر.
(۲) ابراهیم بن هلال صابی ، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة.
(۳) ابن خلدون.
(۴) آل ابی طالب ، چاپ محمدحسین آل طالقانی ، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱.
(۵)ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی ، تاریخ طبرستان.
(۶) رویان و مازندران ، چاپ عباس شایان ، تهران ۱۳۳۳ ش.
(۷) مسکوی.
(۸) محمدمهدوی لاهیجانی ، رجال دو هزار سالة گیلان ، نجف : ( مطبعة الا´داب ، بی تا. ).
(۹) EI ۲ , s.v. " A l-Tha ¦ Ýirfi ف lla ¦h" (by W. Madelung)
(۱۰) Clement Huart, Les Ziya ªrides . Extrait des mإmoires de L , Acadإmie des inscriptions et belles-lettres, vol.۴۲, Paris ۱۹۲۲;
(۱۱) Wilferd Madelung, " ـ Abu ¦Ish ¤a ¦q al-S ¤abi on the Alids of Tabarista ¦n and G ¦âla ¦n", Journal of Near Eastern studies , vol. ۲۶(۱۹۶۷);
idem, " The minor dynasties of northern
(۱۲) Iran", in The Cambridge history of Iran , vol.۴, ed. R. N. Frye, Cambridge ۱۹۷۵.
(۱۳) Samuel Miklos Stern, " The coins of A ¦mul", in Coins and documents from the medieval Middle East , London ۱۹۸۶.
(۱۴) ابن عنبه ، عمدة الطالب فی انساب.
(۱۵) در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ ، بیروت : المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة ، ۱۹۸۷.
(۱۶) محمدبن حسن اولیاءالله ، تاریخ رویان ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران ۱۳۴۸ ش .
(۱۷) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال ، تهران ( ۱۳۲۰ ش ).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالفضل الثائر فی الله».