ابوالخیر حماد بن عبدالله اقطع تیناتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوالْخِیْرِ اَقْطَعِ تیناتی، حمّاد (یا عباد)
بن عبدالله، از عرفای
سده ۴ هجری قمری میباشد.
وی غلامی بوده در
تینات که دهی است در نزدیکی
مصیصه در کنار
دریای شام.
اصل او از مغرب بوده، اما خود در تینات اقامت داشته است.
ذهبی و
صفدی هم او را سیاه چهرهای از مغرب یاد کردهاند.
وی مدتی در
جبل لبنان میزیسته
و روایت شده است که با
حیوانات وحشی مانوس بوده است و در این باب کراماتی به او نسبت دادهاند.
ابوالخیر از آن جهت به «اَقْطَع» شهرت یافته که یک
دست وی بریده شده بود.
سراج،
سلمی و انصاری علت قطع دست وی را ذکر نکردهاند، لیکن منابع دیگر سبب آن را به صورتهای متفاوت آوردهاند. اغلب روایات چنان است که وی به سبب شکستن عهدی که با
خداوند بسته بود، به اتهام
دزدی دستگیر شد و پیش از آنکه او را بشناسند، دستش را بریدند.
بعضی از منابع علت قطع دست او را بیماری «آکله» دانستهاند.
هجویری از قطع پای او نیز به علت آکله سخن گفته است.
مولوی در
مثنوی داستان قطع دست ابوالخیر را به نظم در آورده است.
ابوالخیر اقطع با آنکه یک دست داشته، از طریق زنبیلبافی روزگار میگذرانیده و بر کسی معلوم نبوده است که وی چگونه میتوانسته با یک دست چنین کاری بکند.
از خانواده او تنها نام فرزندش عیسی که وی نیز از صلحا بوده، به ما رسیده است.
اما از دوستان و مصاحبان وی اطلاع بیشتری داریم که از جمله آنها
ابوعبدالله بن جلاء،
ابوسلیمان خواص مغربی،
ابوعثمان مغربی،
جنید بغدادی،
احمد بن حسین رازی،
ابوالحسن سیروانی کهین را میتوان نام برد،
حمزه علوی نیز نزد وی شاگردی کرده است.
به ابوالخیر کرامات بسیار نسبت داده و او را مشرف بر احوال خواطر دانستهاند.
همچنین در
توکل دارای مقام بوده است
و بزرگان
صوفیه فضایل و کمالات او را ستودهاند.
سال وفات ابوالخیر دقیقاً معلوم نیست، ولی مسلماً بعد از ۳۴۰ ق بوده است.
صاحبان تذکرهها و طبقات نیز به تفاوت وفات او را میان سالهای ۳۴۰ و ۳۵۰ قمری گفتهاند.
اگر در مورد سال وفاتش اختلاف است، درباره عمر او و محل دفن او اختلافی نیست. گفتهاند که وی ۱۲۰ سال عمر کرد
و در
قبرستان قرافه صغری در
باب تربت مسلم السلمی، جنب
مناره دیلمیه نزدیک قبر
ذوالنون مصری دفن شد.
ابن ظهیره گوید که اهل
مصر عقیده دارند که هر کس روزهای
شنبه این قبر و قبور دیگر قبرستان قرافه را زیارت کند، دعایش مستجاب میگردد.
اگرچه به ابوالخیر اثری نسبت داده نشده است، لیکن از اقوال و گفتار او میتوان به احوال و افکارش تا حدودی پی برد. او خود گرچه سفرهای طولانی کرده است، اما هر سفری را که جز برای
غزو و
جهاد یا زیارت
کعبه بوده، نادرست دانسته و اظهار کرامات را نیز
بدعت شمرده است.
در نظر او هر کس که اعمال و احوال خود را ظاهر سازد، مُرائی (ریاکار) و مدعی است.
وی از صوفیان زمان خود بدان سبب که به تربیت مریدان توجه و اهتمام ندارند، انتقاد میکند و به یکی از معاصران خود مینویسد: «وِزرِ جهل درویشان بر شماست، زیرا که شما بر خویشتن مشغول شدید و از
تربیت ایشان باز ماندید و ایشان در
جهل بماندند»
همچنین از او نقل کردهاند که گفته است: «در دوزخ نگاه کردم، بیشترین دوزخیان مرقعداران و رکوعداران دیدم».
(۱) ابن اثیر علی
بن محمد، الکامل، بیروت، ۱۳۹۹ ق/۱۹۷۹م.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم الزاهره، مصر، ۱۳۵۸ق.
(۳) ابن جوزی عبد الرحمن
بن علی، صفه الصفوه، به کوشش محموود فاخوری و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ ق/۱۹۸۶م.
(۴) ابن جوزی عبد الرحمن
بن علی، المنتظم، حیدر آباد دکن، ۱۳۵۷ ق.
(۵) ابن شاکر کتبی محمد عیون التواریخ، نسخة خطی موجود در کتابخانه احمد ثالث استانبول، شماره۲۹۲۲م.
(۶) ابن کثیر، البدایه والنهایه، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ ق/۱۹۸۶م.
(۷) ابونعیم اصفهانی احمد
بن عبدالله، حیله الاولیاء، قاهره، ۱۳۵۷ ق/۱۹۳۸م.
(۸) انصاری هروی خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، ۱۳۴۱ ش.
(۹) جامی عبدالرحمن
بن احمد، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۶۶ ش.
(۱۰) ذهبی محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرام بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۴ م.
(۱۱) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، به کوششهانری کربن، تهران، ۱۳۶۰ ش/۱۹۸۱م.
(۱۲) سراج طوسی عبدالله
بن علی، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسون، لبدن، ۱۹۱۴ م.
(۱۳) سلمی محمد
بن حسین، طبقات الصوفیه، به کوشش پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰ م.
(۱۴) سمعانی عبدالکریم
بن محمد، الانساب، به کوشش عبدالرحمن
بن یحیی معلمی یمانی، حیدر آباد دکن، ۱۳۸۳ ق/۱۹۶۳م.
(۱۵) سیوطی، حسن المحاضره، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ ق/۱۹۶۷م.
(۱۶) شعرانی عبدالوهاب
بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، ۱۳۷۴ ق/۱۹۵۴ م.
(۱۷) صفدی خلیل
بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش محمد حجیری، بیروت، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۴ م.
(۱۸) عطار فریدالدین، تذکره الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ ش.
(۱۹) قشیری عبدالکریم
بن هوازن، ترجمة رسالة قشیریه، به کوشش بدیع الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۱ ش.
(۲۰) قشیری عبدالکریم
بن هوازن، الرساله القشیریه، به کوشش معروف زریق وعلی عبدالحمید بلطه چی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۱) کلاباذی محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه باقی سرور، قاهره، ۱۳۸۰ ق/۱۹۶۰م.
(۲۲) محمود
بن عثمان، صفرودس المرشدیه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ ش.
(۲۳) مستملی بخاری اسماعیل
بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۴) مولوی جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسون، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۵) نبهانی یوسف ابن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، ۱۴۰۹ ق.
(۲۶) هجویری علی
بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۲۷) یافعی عبدالله
بن اسعد، روض، الریاحین فی حکایات الصالحین، به کوشش ابراهیم عبیدی مالکی، قبرس، مؤسسة عمادالدین.
(۲۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۲۹) ابن ملقن عمر، طبقات الاولیاء.
(۳۰) ابن ظهیره، محمد
بن محمد، الفضائل الباهرة فی محاسن مصر و القاهرة.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالخیر اقطع تیناتی»، ج۵، ص۲۱۴۶.