ابواسحاق ابراهیم بن عبدالقادر طرابلسی تونسی ریاحی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْراهیمِ ریاحی، ابواسحاق بن عبدالقادر بن احمد طرابلسی تونسی (۱۱۸۰-۱۲۶۶ق/۱۷۶۶-۱۸۵۰م)، شاعر، نحوی، فقیه
مالکی و خطیب
جمعه در جامع اعظم
تونس بود.
وی به سبب اینکه نیاکانش
طرابلسی بودهاند، به طرابلسی نیز شهرت دارد، اما او خود در تستور ِ
تونس زاده شد.
ابراهیم پس از فراگیری
قرآن و مقدمات علوم، دانشهای دینی و دیگر دانشهای روزگار خود را در تونس آموخت.
فقه ،
حدیث و تفسیر را از عالمانی چون
حمزة جبّاس ،
محمدالفاسی ،
صالح کواش ،
حسن شریف ،
محمد محجوب ،
عمرمحجوب ،
احمدبوخریص ،
اسماعیل تمیمی ،
طیب کیران ،
محمد طاهر میرسلاوی و برخی دیگر فرا گرفت و از بیشتر آنان به
اجازه روایت نایل آمد.
در ۱۲۴۳ق/۱۸۲۷م ابو عبدالله
محمد بن تهامی رباطی در تونس به او اجازه روایت داد.
عرفان و
تصوف را از پیشوای طریقه «
شاذلیه »
شیخ بشیر بن عبدالرحمان ونیسی و پس از آن در ۱۲۱۶ق/۱۸۰۱م از
علی حرازم آموخت و با ارشاد او به طریقه «
تجانیّه » گرایید و به تبلیغ آن در تونس پرداخت و جایگاهی (زاویه) برای
گرد آمدن پیروان این فرقه بنیاد نهاد.
وی در عین حال، تعلق خاطری به
مصطفی عَزوز ، پیشوایِ طریقه
رحمانیه داشت و در ستایش او اشعاری سرود و مطالبی نوشت.
با اینهمه تا پایان زندگی شهرت خود را به عنوان
مفتی و
فقیه بلند آوازه مالکی حفظ کرد. از اینرو، در ۱۲۳۸ق
و یا ۱۲۴۸ق
از سوی فرمانروای تونس به مقام ریاست دینی این کشور گمارده شد.
ابراهیم در ۱۲۴۱ق وارد
مصر شد و در آنجا امیر صغیر از وی حدیث شنید
و در همان سال و نیز بار دیگر در ۱۲۵۲ق
حج گزارد.
سفر دوم او به حج پس از آن بود که میان وی و
قاضی محمد بحری ، که از شاگردان خود او بود، بر سر مسأله فقهی
ارث و
حضانت یتیمی، کشمکش رخ داد. ابراهیم خود را مُحِق میدانست، اما مصطفی پاشا جانب محمد بحری را گرفت و ابراهیم از مصطفی پاشا رنجید و از وی دوری گزید. در عین حال پس از آن وی به نیابت از پاشا به سفر حج رفت. در این سفر از
اسکندریه گذر کرد و با برخی از عالمان آن دیار به گفتوگو پرداخت و در
مدینه با
محمد عابد بن احمد بن محمد مزاح الوی سندی مدرس حرم نبوی و محدّث بنام آن شهر، دیدار کرد و از او اجازه روایت یافت.
جایگاه و نفوذ دینی ابراهیم ریاحی، موقعیت سیاسی ویژهای برای او همراه داشت، در ۱۲۱۸ق از سوی امیر حموده پاشا بای، امیر وفت تونس به دیدار سلطان سلیمان رفت و قصیدهای در ستایش او گفت. بار دیگر در ۱۲۵۴ق/۱۸۳۸م امیر مشیر احمد پاشابای او را به عنوان فرستاده ویژه خویش نزد سلطان محمود عثمانی به
استانبول فرستاد و سلطان وی را به حضور پذیرفت و او نیز با سرودهای سلطان را ستود و نیز شعری در مدح شیخالاسلام استانبول، احمد عارف، سرود.
ریاحی در
شعر و ادب چیرهدست و در روزگار خود از شاعران بنام بود. او اشعار بسیاری سرود و بخشی از علم نحو و مسائلی از فقه را به نظم درآورد.
ابراهیم دارای آثاری در
فقه و
کلام است که برخی از آنها بدین شرح است: تعطیر النّواحی مجموعهای است از رسایل که نوهاش عمر ریاحی آن را
گرد آورده و در دو جزء در ۱۳۲۰ق/۱۹۰۲م در تونس چاپ شده است، مبرد الصوارم و الاسنّة فی الرّد علی من اخرج الشیخ التیجانی عن دائرة اهل السنة
التحفة الالهیة؛ رفع اللّجاج فی نازلةابنالحاج؛ النرجسیةالعنبریة فیالصلوةعلی خیرالبریّة؛ دیوان شعر؛ مجموعه سخنرانیها؛ رسالههای پرسش و پاسخ علمی در ۹ مجلد؛ حاشیهای بر شرح فاکهی بر قطر، شرحی بر خزرجیه؛ رسالهای در رد منگران طریقه تجانیّه؛ رسالهای درباره حکم معلل به علت که چون علت رفع شود، حکم نیز رفع میشود؛ نوشتهای درباره آیه شریفه «ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتاباً مَوْقوتاً»؛ رسالهای در رد وهابیان؛ منظومهای در نحو؛ منظومهای درباره نمازهایی که بر امام فاسد میشود نه بر مأموم؛ رسالهای در مولد شریف نبوی و نظم آجرومیه.
ریاحی به
بیماری
طاعون درگذشت و در زاویهای که برای فرقه تجانیه ساخته شده بود، به خاک سپرده شد.
(۱) ازهری، محمدالبشیرظافر، الیواقیتالثمینة، مصر، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
(۲) تونکی، محمودحسن، معجم المصنّفین، بیروت، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۵م.
(۳) زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۴) ظاهریه، خطی، (تصوف).
(۵) کحاله، عمررضا، معجم المؤمنین، بیروت، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
(۶) مخلوف، محمد، شجرة النور الزَکیة، بیروت، ۱۳۴۹ق/۱۹۳۰م.
(۷) کتانی، عبدالکبیر، فهرست الفهارس و الاثبات، فاس، ۱۳۴۶ ق/ ۱۹۲۷م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابراهیم ریاحی»، ج۲، ص۶۹۳.