ابهام (ادبیات فارسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اصطلاحات
ادبی ابهام بوده که در لغت به معنای پوشیده گذاشتن و پوشیده گفتن آمده و در صنایع بدیع معنوی، از «ابهام» به عنوان یک آرایه
ادبی یاد میکنند.
ابهام در لغت به معنای پوشیده گذاشتن و پوشیده گفتن آمده و در صنایع بدیع معنوی، از «ابهام» به عنوان یک آرایه
ادبی یاد میکنند.
ابهام یا کلام ابهامدار، محتمل الضدین و یا ذو وجهین،
سخنی است که به نحوی ایراد میشود که دو معنی
متضاد از آن برداشت میشود. به عبارتی، متکلم کلام خود را به نحوی میگوید که هم میتوان از آن معنای
مدح برداشت کرد و هم
ذمّ.
ابهام تحول از سوی «چه گفتن» به «چگونه گفتن» است. در «چگونگی گفتن» است که متکلم ابهام و دوگانگی را به کلام خود میبخشد. برای این نوعِ ابهام میتوان
بیت زیر را از «
رشید وطواط» نمونه آورد:
ای خواجه، ضیا شود از روی تو ظلم •••• با طلعت تو سور نماید ماتم.
موضوع هر دو
مصرع به دو گونه متضاد فهمیده میشوند.
گاهی نیز،
شعر یا جمله دو معنا دارد: مثبت و منفی، مخالف و موافق، و میتوان با دو نوع برداشت دو معنای متضاد بر شعر وارد کرد، مانند این بیت:
خانههایشان بلند و همت
پست •••• یا رب این هر دو را برابر کن!
به درستی دانسته نمیشود که
شاعر از راه
دعا خواسته است همت افراد مورد نظر مانند خانههایشان بلند شود یا از راه
نفرین آرزو کرده که خانههای آنان مثل همتشان پست شود و احتمال هر دو معنی هم میرود (محتمل الضدین).
ابهام، الهام گرفته از
ادبیات عرب است و بیشتر در متون اولیۀ فارسی رواج دارد؛ اما، با آمدن
عرفان و
تصوف به متن شعر و اندیشۀ شاعران، ابهام نیز توسعه معنایی یافته و یکی از ویژگیهای
شعر سبک عراقی، به ویژه در شعر برخی شاعران مانند
حافظ گشت.
به طور کلی صوفیه مایل نبودند که اصطلاحات و
سخنان آنان عامه فهم باشد، بنابراین
نثر و شعر آنان نیز با ابهام آمیخته گشت و
تاویل و
تفسیر متن نیز از همان موقع مطرح شد.
البته باید میان ابهام و
تعقید کلام تفاوت قائل شد. ابهام اساساٌ یک پیچیدگی آگاهانه و هنری در کلام است که با
عمد و قدرتِ متکلم
خلق میشود تا خواننده در دریافت معنا، تامل کند و این تلاش ذهنی و واکاوی متن باعث لذت
ادبی و هنری او میشود.
اما تعقید کلام که یکی از عیوب
سخن ادبی شمرده میشود، حاکی از ناتوانی زبانی و بیانی متکلم است، یا
افراط او در چیدن الفاظ مشکل در کنار هم برای پیچیده کردن متن به نحوی که در فهم مطلب خلل ایجاد کرده و باعث سردرگمی مخاطب و رنجش او از متن میشود.
ابهام در نقد
ادبی معاصر بسیار مورد توجه است و برخی نویسندگان و شاعران در پی تکنیکهای زبانی هستند که ابهام هنری در کلام ایجاد کرده، باعث عمق بخشی سخنشان میشود. این شیوه بهویژه در متون سوررئال و سمبولیک متداول است.
تاویل متن از همین ابهام متن ناشی میشود. زمانی که متکلم توانسته باشد، در سخنش لایههای معنایی متفاوتی را خلق کند، به نحوی که بتوان از آن چند معنا برداشت کرد در آن صورت متن نیاز به تاویل دارد. مانند بسیاری از اشعار
حافظ.
گاهی این ابهام در سطح زبان و لایههایی روبنایی زبان نهاده میشود مانند استفاده حافظ ار ایهام، پارادوکس و...؛ و گاهی در ژرف ساخت معنایی و فکری متن که در این صورت واکاوی و بررسی معناهای متن مشکلتر است و التذاذ
ادبی آن بیشتر؛ مانند معانی پیر مغان، پیر گلرنگ، می و... در منشور فکری حافظ.
بنابراین، ابهام اگر آگاهانه، هنری و برخاسته از قدرت والای هنری متکلم باشد، به متن جذابیت و عمق بیشتر میدهد. برای خلق ابهامی هنری، باید از یک فرهیختگی فکری برخوردار بود.
«ابهام» راز اصلی زیبایی یک متن است، و اگر متن عاری از هر ابهامی باشد، لذت
ادبی در پی نخواهد داشت. ابهام در خلق متنهای داستانی و نمایشی هم جایگاه ویژهای دارد. نویسنده با بهرهگیری از تکنیکهای زبانی –که امروزه بسیار متداول شده- و یا گنجاندن تلمیحات و اشارات و نمادها در داخل متن و بهرهگیری از دانش اسطورهای ملتها، به ابهام آفرینی در اثر خود دست میزند.
برای مثال بعضی از داستانهای
غلامحسین ساعدی در این دسته جای میگیرد. او سعی میکند با ایجاد ابهامی هنری، خواننده را درگیر متن کند و متن را از داستانی ساده به قصهای نمادین و تامل و تاویل برانگیز سوق دهد. از جمله این کارها «عزاداران بیل» اوست؛ و یا
صادق هدایت در «بوف کور». آثار ساعدی در دسته «
رئالیسم جادویی» جای میگیرد و آثار هدایت در «
سوررئالیسم»؛ و هر دو این مکاتب هنری طرفدار ایجاد ابهام در متن هستند.
از میان شاعران معاصر
نیما یوشیج و
احمد شاملو در بعضی از سرودههایشان از این تکنیک به خوبی بهره جستهاند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابهام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۳.