ابنکواء ابوعمرو عبدالله بن عمرو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن کَوّاء، ابوعمرو عبدالله بن عَمرو بن نعمان بن ظالم بن مالک
ابن اُبَیّ بن عُصْم بن سعد بن عمرو بن جُشَم بن کِنانة بن حَرب بن یَشْکُر، از بنی یشکر بن بکر بن وائل بن قاسط، از پیشوایان
خوارج در
حَروراء .
ابن ندیم
نام پدر او را عروض آورده است که با توجه به شیاع نام عمرو در مآخذ دیگر، درست به نظر نمیرسد. گفتهاند که عمرو از آن رو که در
دوران جاهلیت با داغ مداوا شد، به کوّاء شهرت یافت.
از تاریخ
تولد و
مرگ و از زندگی
ابن کوّاء جز بعضی وقایع بزرگ چیزی دانسته نیست.
در وقایع سال ۳۳ق/۶۵۳م نام او در زمره افراد سرشناسی از
کوفه مانند
اشتر و
کمیل و
صَعصَعه آمده است که به
سعید بن عاص ، حاکم کوفه، پرخاش میکردند که «
فیء »
مسلمانان را از آن خود کرده است.
از اینرو به دستور عثمان آنان را که ۹ یا بیش از ۱۰ تن بودند، به
دمشق پیش
معاویه فرستادند.
به روایتی آنان در دمشق نیز ضمن
مجادلهای با معاویه درآویختند و از آنجا به جزیره (شمال
بینالنهرین ) و سرانجام به
حمص پیش
عبدالرحمان بن خالد بن ولید تبعید شدند.
حضور
ابن کواء در میان تبعیدیان تنها در دو روایت
سیف بن عمر و عوانه
گزارش شده است و عدم ذکر نام او در گزارشهای
ابومِخْنف و شعبی
و
ابواسحاق همدانی نکتهای است درخور تأمل.
ابن کواء در
جنگ صفین جزو سپاه
علی (علیهالسلام) بود، اما هنگامی که کار به «تحکیم «کشید، وی به عنوان سخنگوی گروهی که
ابوموسی اشعری را به
حکمیت برگزیدند، مخالفت آن گروه را نسبت به انتخاب
عبدالله بن عباس به سبب خویشاوندی وی با علی (علیهالسلام) اعلام کرد
و در واقع او بود که ابوموسی را برای حکمیت فرستاد.
این گروه که «
اصحاب البرانس «نام گرفتند و به تعبیر اشتر از فرط
عبادت پیشانی سیاه داشتند،
در بازگشت از
صفین با علی (علیهالسلام) وارد کوفه نشدند و ۱۲ هزار نفر از آنان در
حروراء ، در نیم فرسخی کوفه از وی کناره گرفتند (
ربیعالاول ۳۷) و از این رو
حروریه نامیده شدند.
در این هنگام
ابن کواء «امیر الصلاة» و
شَبَث بن رِبعی «امیر القتال» آنان بود.
علی (علیهالسلام) نخست
ابن عباس را برای گفتوگو فرستاد و سپس خود نزد آنان رفت و آنان را برای
مناظره به کوفه خواند.
پاسخ علی (علیهالسلام) به خردهگیریهای حروریه درباره مسأله حکمیت، حذف عنوان امیری مؤمنان در عهدنامه و مسائل دیگر،
ابن کواء را به تصدیق وادار کرد.
از مقایسه مجموع روایات
طبری در این مورد
چنین برمیآید که پس از نخستین گفتوگوی امام با
ابن کواء در حروراء گروه خوارج به کوفه بازگشتند و مدتی در آنجا ماندند،
اما همچنان به مخالفت با علی (علیهالسلام) در مسأله تحکیم پا فشردند. سپس از کوفه به سوی نهر آمدند و در آنجا به خوارج بصره پیوستند. عاقبت کار به
جنگ نهر (
نهروان ) انجامید.
ظاهراً آنگاه که خوارج از کوفه به سوی نهر درآمدند،
ابن کواء در حروراء بود و همراه
شبث بن
ربعی با فرستادگان علی (علیهالسلام) مناظره میکرد.
پیشوایی
ابن کواء بر خوارج ۷ ماه به درازا کشید. بعداً ۱۰ روز مانده به آخر
شوال ۳۷ق،
عبدالله بن وهب راسبی جای او و
شبث بن
ربعی را گرفت.
در پایان این ۷ ماه که همراه با گفت و گو میان طرفین بود،
ابن کواء با ۲ هزار نفر از مریدانش از گروه جدا شدند.
بن ابر بعضی روایات،
ابن کواء و نیز
شبث بن
ربعی پس از اجتماع حروراء و پیش از
جنگ نهروان از گروه خوارج جدا شدند و به منازل خود بازگشتند.
شبث پس از این به هواداران
امام پیوست و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ لشکر را برعهده گرفت،
اما به نظر میرسد که
ابن کواء اگر از خوارج حروراء و نهروان گسیخت، به علی (علیهالسلام) نپیوست. اگر هم حضور او در زمره خوارج در نهروان قابل تصور باشد، روایات حاکی است که از شرکت در جنگ خودداری کرده است.
تردید و بعد تصدیق
ابن کواء در مورد صحت عمل و
عقیده علی (علیهالسلام) اختصاص به دوره پس از صفین نداشت. او در جریان
نبرد صفین هم عدم اطمینان خاطر خود را از چگونگی تصمیم علی (علیهالسلام) به جنگ با
معاویه به صورت پرسشی ابراز داشته، پس از گرفتن پاسخ، صدق گفتار امام را تأیید کرده، به سوی او آمده بود.
در صورت درست بودن گفته بغدادی
در مورد امان جستن
ابن کواء با ده سوار در لشکر علی (علیهالسلام) و با توجه به برافراشتن پرچم امان به دستور علی (علیهالسلام) در روز جنگ نهروان، باید گفت که این بازگشت
ابن کواء در همان روز نبرد بود که بسیاری قبل از آغاز جنگ از میدان خارج شدند و در حدود ۱۰۰ نفر به امام پیوستند.
بیشتر منابع برآنند که
ابن کواء در همان دوره مناظره با گروهی از باران خود از خوارج جدا شد و به علی (علیهالسلام) پیوست.
طبرسی
روایتی را نقل کرده است که بر طبق آن
ابن کواء در روز نهروان در برابر علی (علیهالسلام) و از کشتگان آن جنگ بوده است،
در حالی که طبری
ابن کواء را در ۴۲ق جزو کسانی یاد میکند که حاکم کوفه به دستور معاویه میبایست آنان را همراه خود به نماز جماعت میبرد. به روایتی دیگر از طبری
ابن کواء در ۴۴ق در حضور معاویه بود و سخن او در بیان ضعف عمل
عبدالله بن عامر موجب عزل او از حکومت بصره شد. اگر گفته
ابوالفرج اصفهانی را بپذیریم،
ابن کواء در ۷۴ و ۷۵ق زنده و جزء شُراتی بوده است که مُهَلَّب با آنان میجنگید. از تاریخ فوت
ابن کواء هم مانند تولد و جزئیات دیگر حیاتش چیزی دانسته نیست.
برخی از پرسشهای
ابن کواء از علی (علیهالسلام) در مآخذ نقل شده است، مانند پرسش او در مورد سیاهی مشهود در روی ماه
ص ۷۶)، محلی که علی (علیهالسلام) به هنگام نزول آیه «ثانی اثنین»
در آنجا بود،
نام و نسبت
علی (علیهالسلام) به صورتی غیر معروف، سخن گفتن
خداوند با فرزندان آدم پیش از موسی و فاصله میان مشرق و مغرب.
معانی بعضی آیات قرآن،
هویت ذوالقرنین و مقام برخی از صحابه.
به نظر میآید که این پرسشها بیشتر برای به زحمت انداختن آن حضرت بوده باشد، زیرا گاه
ابن کواء در برابر سخنان علی (علیهالسلام) موضع مخالف میگرفت.
از سخنان مشهور
ابن کواء پاسخهای او به پرسشهای معاویه در مورد شخص خود او و فتنه جویان بلاد است. روایت
بلاذری
درباره نظر
ابن کواء در مورد معاویه او را مردی صریح اللهجه و بیباک مینمایاند، در حالی که نقل طبری در این خصوص
او را مردی دنیادار و مصلحتجو معرفی میکند.
ابن قُتَیبه،
و
ابن ندیم
ابن کواء را «
ناسب » (
نسبشناس ) و عالم گفتهاند. گرچه برخی کلمه «ناسب» را تصحیف شده «ناسک» دانستهاند،
اما شعری که در مآخذ مذکور به عنوان شاهد آمده است، جایی برای شبهه تصحیف باقی نمیگذارد.
ابن کواء شعر نیز میگفته است.
نصر بن مزاحم چند بیت از اشعار او را در کتاب خود
آورده است. وی مانند بعضی دیگر از همگنانش از قُرّاء بود.
ابن حجر به نقل از بخاری
ابن کواء را صحیح الحدیث نمیشناسد.
مؤلفان
شیعه او را خارجی ملعون
نامیدهاند.
مامقانی
از اینکه
ابن ندیم او را شیعه و از اصحاب علی (علیهالسلام) دانسته است، اظهار شگفتی میکند و این نسبت را «غلط» میداند.
(۱)
ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۲)
ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
(۳)
ابن داوود حلی، حسن، کتاب الرجال، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۴)
ابن درید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق.
(۵)
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۷ق.
(۶)
ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۳ق.
(۷)
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق.
(۸)
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش شکری فیصل و دیگران، دمشق، ۱۴۰۲ق.
(۹)
ابن قتیبه، عبدالله، الامامة و السیاسة (تاریخ الخلفاء)، قاهره، ۱۳۸۸ق.
(۱۰)
ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق.
(۱۱)
ابن کثیر، البدایة.
(۱۲)
ابن ندیم، الفهرست.
(۱۳) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش صلاح یوسف خلیل، بیروت، ۱۳۹۰ق.
(۱۴) اربلی، علی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، ۱۴۰۱ق.
(۱۵) اردبیلی، محمد، جامع الرواة، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۶) اسکافی، محمد، المعیار و الموازنة، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۹۸۱م.
(۱۷) اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق.
(۱۸) بغدادی، عبدالقاهر، الفَرْق بین الفِرَق، اختصار عبدالرزاق بن رزقالله، به کوشش فیلیپ حتی، قاهره، ۱۹۲۴م.
(۱۹) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۲۰) بلاذری، احمد، انساب الاشراف (ج ۲)، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۴ق.
(۲۱) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، قسمت ۴ (۱)، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۹م.
(۲۲) خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۲۳) دینوری، احمد، الاخبار الطِوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، ۱۳۷۹ق.
(۲۴) شریف رضی، محمد، خصائص الائمة (ع)، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، به کوشش محمدهادی امینی، مشهد، ۱۴۰۶ق.
(۲۵) طبرسی، احمد، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.
(۲۶) طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق؛
(۲۷) قمی، عباس، هدیة الاحباب، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۸) قهپایی، عنایتالله علی، مجمع الرجال، به کوشش سید ضیاءالدین اصفهانی، ۱۳۸۴ق.
(۲۹) مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۰ق.
(۳۰) مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
(۳۱) نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، ۱۳۸۲ق.
(۳۳) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق.
(۳۴) طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنکواء»،ج۴، ص۱۶۸۷.