ابننقاش ابوامامه شمسالدین محمد بن علی دکالی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ نَقّاش، ابواُمامه شمس
الدین محمدبن علی بن عبدالواحد دَکّالی (۱۵
رجب ۷۲۰-۱۳
ربیعالاول ۷۶۳ق/۲۱ اوت ۱۳۲۰-۱۰ ژانویۀ ۱۳۶۲م)،
مفتی شافعی،
واعظ،
محدث و
مفسر مصری میباشد.
گویا اصل خاندان او از شهر دکالۀ
مغرب بود
و نسبت دکالی به همین جهت به وی داده شده است.
تولد او را در منابع ۷۲۳ و ۷۲۵ق نیز گفتهاند.
وی نزد جمعی از مشایخ وقت در
مصر به تحصیل پرداخت که از آن جمله به نامهای
تقیالدین سبکی،
ابوحیان نحوی،
برهانالدین رشیدی،
شهابالدین انصاری و
محبالدین ابن صائغ اشاره کردهاند.
ابن نقاش با اینکه بسیار
جوان بود، در مدارس و جوامع مصر چون
جامع الازهر،
مسجد ابن طولون و
مسجد اصلم به تدریس و
وعظ و
خطابه پرداخت.
او در مجالس درس وعظ خود
تقلید صرف از نویسندگان پیشین را در
تفسیر و
فقه مورد انتقاد قرار میداد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری و فقه مورد
انتقاد قرار میداد؛ مثلاً گفته شده است در مجلس تفسیری که در جامع الازهر داشت به شیوهای نو تفسیر میگفت و از تفاسیر گذشتگان استفاده نمیکرد، وی همین دروس را به صورت کتابی تدوین کرده است
و همچنین در انتقاد از شیوۀ متداول مردم عصر خود در جملۀ معروفی آنان را نه پیرو
پیامبر (ص) و
شافعی بلکه پیرو
نووی و
رافعی شمرده است.
شاید این افکار ابن نقاش که آن را
تبلیغ میکرد، چندان خوشایند دیگر فقیهان شافعی
مصر نبود و آنان را بر ضد او تحریک میکرد، تا آنجا که چون ابن نقاش در پاسخ سؤال یک
قطبی ــ دربارۀ مسائل
اهل ذمه ــ جوابی ظاهراً مخالف نظر شافعی داد، این
فتوا دستاویزی برای مخالفان گردید تا او را به اتهاماتی چون گرایش به
مکتب ظاهری ابن حزم متهم نمایند گرچه ابن نقاش با برخی امیران مملوکی رابطهای نیکو داشت، با وجود این، مخالفت چندان بالا گرفت که قطب
الدین هرماس یکی از فقهای متنفذ شافعی در دربار مصر
، ابن نقاش را نه
محکمه کشانید و در محاکمهای که به ریاست
قاضی القضاه شافعی عزالدین ابن جماعه ترتیب یافت، از دادن فتوا ممنوع گردید
و حتی گفته شده است که مدتی نیز به
زندان انداخته شد.
ابن نقاش در ۷۵۵ق به دمشق رفت و در آنجا مورد عنایت استاد قدیمش
تقیالدین سبکی که در آن هنگام قضای دمشق را بر عهده داشت، قرار گرفت.
او با نائب سلطان در
دمشق (امیرعلی ماردینی)
نیز آشنایی داشت و مورد اکرام وی واقع شد
همچنین ابن نقاش از پیش با
صلاحالدین صفدی عالِم شامی معاصرش مکاتبات بسیار دوستانهای داشته است.
از اینرو مجالس
وعظ و
خطابۀ ابن نقاش در جامع اموی دمشق با استقبال زیادی مواجه شد.
ابن نقاش برای وعظ سفری نیز به
قدس کرده
و احتمالاً به همین منظور سفر دیگری به حماه داشته و مورد عنایت حاکم آنجا واقع شده است
محتمل است ابن نقاش پیش از ۷۵۹ق به مصر بازگشته باشد، زیرا
سیاق رساله او در مورد اهل ذمه که در آن سال نوشته شده
، دلالت بر آن دارد که در مصر تألیف شده است.
او در مصر نفوذ و ریاستی به هم رسانید و نزد حکمران وقت، ملک
ناصر حسن بن محمد بن قلاوون منزلت ویژهای یافت.
زمانی که میان او و یکی از علمای بزرگ مصر، به نام
قطبالدین محمد بن المقدسی معروف به هرماس که عمرش تقریباً دو برابر وی بود، اختلاف افتاد، ابن نقاش توانست حسن نظر ملک ناصر را نسبت به او به کلی زائل سازد
نقل شده است که در ۷۶۱ق سلطان به همراه ابن نقاش به طرف عمارت هرماس رفته، آن را ویران ساخت و هرماس را تازیانه زد و به مصیاف تبعید کرد.
این موفقیت برای ابن نقاش دیری نپایید، زیرا ملک ناصر در ۷۶۲ق کشته شد و پس از
قتل او هرماس به
قاهره بازگشت
، جایگاه ابن نقاش متزلزل گردید و سال بعد در حالی که در آن روزگاردر مصر بر ضد قیطیان
مسیحی وجود داشت،
مهم جلوه میکند.
به دنبال دستور ملک صالح در ۷۵۵ق برای محدود کردن شدید
اهل ذمه ، ابن نقاش در ۷۵۹ق ضمن رسالهای که درواقع فتوایی با تمسک به آیات
قرآن،
سنت پیامبر (ص) و سیرۀ برخی از خلفا بود، با لحنی شدید خواستار محدود کردن اهل ذمه شد و با مقایسهای بین این رساله و فصل مربوط به اهل ذمه
، از کتاب
معالم القربۀ ابن اخوه (ﻫ م)،
فقیه شافعی
مصری که حدود نیم قرن پیشتر تألیف شده بود، در برخی مواضع این دو رابطۀ نزدیکی احساس میشود. این رساله که المذمه فی استعمال اهل الذمه نام دارد،
تماماً تئسط بلن به فرانسه برگردانده شده و این ترجمه همراه بخشِ دوم از متن عربی کتاب در «مجلۀ آسیایی» با عنوان «فتوایی دربارۀ وضع ذمیان...» به چاپ رسیده است و این کتاب از نظر اطلاعات تاریخی و وقایع عصر ممالیک نیز حائز اهمیت است.
دیگر اثر چاپی او احکام الأحکام الصادره من بین شفتی سیدالانام (ص) است که در ۱۹۸۹م به کوشش رفعت فوزی عبدالمطلب در قاهره منتشر شده است. این کتاب استدراک و تکلمهای است بر عمده الاحکام عبدالغنی مقدسی که در آن به خصوص از آثار (مسانید، سنن و صحاح)
احمدبن حنبل،
شافعی،
دارقطنی،
ابن ابی شیبه،
اثرم،
ابن حبان و حمیدی استفاده شده است.
اثر دیگر ابن نقاش که دارای ارزش تاریخی است کتاب العبر فی اخبار من مضی و غبر است که مورد استفادۀ
مقریزی قرار گرفته است
، ولی در حال حاضر نشانی از آن در دست نیست.
در منابع به تبحر او در
شعر و نثر نیز اشاره شده
و پارهای از اشعار او را
ابن حجر آورده است.
(۱) ابن اخوه، محمدبن محمد، معالم القریه، به کوشش محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، قاهره، ۱۹۷۶م.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم.
(۳) ابن حجر، احمدبن علی، الدرر الکامنه، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۴) ابن رافع، محمد، الوفیات، به کوشش عبدالجبار زکار، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۵) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۶) ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد، طبقات الشافعیه، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹مم.
(۷) ابن کثیر، البدایه.
(۸) حسینی دمشقی، محمدبن علی، «الذیل الثاثی»، ذیول العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، وزاره الارشاد و النباء.
(۹) زرکلی، اعلام.
(۱۰) سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، قاهره، ۱۳۲۴ق.
(۱۱) مقریزی، احمدبن علی، الخطط، قاهره، ۱۲۷۰ق/۱۸۵۴م.
(۱۲) یاقوت، بلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن نقاش»، ج۵، ص۱۸۶۷.