ابنناصر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبن
ناصِر، عنوان افراد
خاندانی از عالمان و صوفیان شاذلی و
فقیهان مالکی سدههای ۱۰-۱۳ق/۱۶-۱۹م در مغرب بود.
«
ناصر» نام یکی از نیاکان این
خاندان است. اینان که اصلاً عربنژاد بودند، از
حجاز به مصر رفته، سپس در سده ۵ق/۱۱م وارد مغرب شدند. به گفتۀ سلاوی
که خود از این
خاندان است، نسب آنان به عبداللّه بن جعفر بن ابیطالب میرسد و به همین سبب به جعفری زینبی نیز شهرت دارند،
چنانکه به دَرعی نیز مشهورند، زیرا غالب آنان در درعه، شهری در نزدیکی سجلماسه
میزیستند. شخصیتهای متأخر این
خاندان بیشتر به سلاوی شهرت دارند.
نامدارترین افراد این
خاندان عبارتند از:
ابوعبداللّه محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسین بن
ناصر درعی (۱۰۱۱-۱۰۸۵ق/۱۶۰۲-۱۶۷۴م)،
فقیه ،
ادیب ،
محدث ،
مؤلف و
عارف بود.
پدرش محمد نیز از بزرگان اهل طریقت شمرده شده است،
اما اطلاعی از زندگی و احوال او در دست نیست. چنانکه سلاوی به نقل از
ابوعلی یوسی شاگرد ابوعبداللّه محمد اشاره کرد، وی در
علوم دینی و
تصوف دست داشت.
ابوعبداللّه محمد نزد پدرش و نیز
عبدالقادر فاسی و
شیخمحمد مصمودی شاگردی کرد و
طریقت شاذلیه را از
عبداللّه بن حسین رقی درعی فرا گرفت.
هرچند وی را به سبب مهارت در
فقه و
حدیث مربی العلماء والفقهاء
خواندهاند و فتاوای مشهوری نیز از او نقل شده که شیخ مهدی وزانی در کتاب نوازل به برخی از آنها اشاره کرده،
اما بیشترین شهرت و نفوذ و اعتبار معنوی و اجتماعی او مربوط به تصوف و طریقت اوست. نقش او در طریقت شاذلی چندان مهم بود که او را
مجدّد الطریقه الشاذلیه نامیدهاند.
وی اهل
عبادت و
ریاضت بود و همواره به
تعلیم و
تربیت پیروان خود اهتمام داشت.
گویند که وعظ او در شنونده بسیار مؤثر بود. در پیروی از سنت سختگیر بود و حتی در غذا و لباس نیز سنت دینی را دقیقاً رعایت میکرد.
شاگردش ابوعلی یوسی کراماتی به وی نسبت داده و قصیدۀ دالیۀ خود را در منقبت او سروده است.
گفتهاند ابوعبداللّه بسیار تنگدست بود و سالها به جمع کتاب و استنساخ و تصحیح و مقابله و خرید و فروش آن اشتغال داشت.
وی دارای تألیفاتی است که مهمترین آنها بدین قرار است:
الاجوبهالناصریه فی بعض المسائل البادیه. نسخههایی از این اثر در فاس، سلا، قاهره و کتابخانۀ ملی تونس موجود است.
الدرعیه، در فقه که نسخهای از آن در قاهره هست.
سیف
النصر لکلّ ذی بغی و مکر (رجز). نسخههایی از آن در برلین
موجود است.
غنیمه العبد المنیب فیالتوسل بصلاه (بالصلاه علی) النبیالحبیب. نسخههایی از این اثر در پاریس ، قاهره، و سلا
نگهداری میشود.
مناسکالحج. نسخههایی از آن در سلا هست.
همچنین قصیدهای در دعا در حدود ۷۰ بیت از او باقی است که در النبوغ المغربی
چاپ شده است.
ابوالعباس احمد بن ابی عبداللّه محمد درعی (۱۰۵۷-۱۱۲۹ق/۱۶۴۷-۱۷۱۷م)، فقیه، محدث و
صوفی بود.
وی در سجلماسه زاده شد
و نزد پدرش و کسانی چون
ابوسالم عیاشی،
محمد بن ابیالفتوح تلمسانی، فقیه
ابوالعباس جزولی، فقه و حدیث و
تفسیر و ادب آموخت و از برخی از انان اجازۀ نقل حدیث یافت.
او بارها به مصر و حجاز سفر کرد و از برخی عالمان آن دیار اجازۀ روایت یافت.
وی از ۱۰۷۶ق تا ۱۱۲۱ق چهار بار به زیارت
حج رفت.
در آخرین سفر، در
مدینه استقبال گرمی از وی شد
و در همین سفر بود که سفرنامۀ مشهور خود الرحلهالحجازیه را نوشت. وی در این سفرنامه مشایخ خود را برشمرده است.
پدرش پیش از مرگ او را رسماً به جانشینی خویش برگزید
و او در این مقام از نفوذ و اعتبار معنوی فراوانی در میان مردم و بهویژه در میان پیروانش برخوردار بود.
وی زاویهای به نام زاویهالفضل و زاویههای دیگر و نیز مدارس و مساجدی تأسیس کرد
و همواره به تعلیم و تربیت اشتغال داشت.
کسان بسیاری از او بهرۀ علمی و معنوی برده و روایت کردهاند که از آن میان میتوان به موسی و یوسف (برادرزادگانش)،
عبداللّه سوسی،
محمد ابن عبدالسلام بنانی، عبدالحفیظ،
محمدصالح شرقی و
ابوعبداللّه مرینو اندلسی اشاره کرد.
وی به جمعآوری و خرید کتب از شرق و غرب و استنساخ و قرائن انها اهتمام بسیار داشت و از خرید کتابهای گرانقیمت خودداری نمیکرد و کتابخانۀ وی مشهور بود.
او را به حقگویی و پیروی بیچون و چرا از
سنت دینی و احیای آن ستودهاند.
کراماتی نیز به او نسبت دادهاند که برخی از آنها را
ابومحمد حسین بن محمد شُرَحبیل درعی، شاگرد و همسفرش در حج، در کتابی با عنوان انارهالبصائر فی ترجمهالشیخ ابن
ناصر آورده است.
نیز
ابوالعباس هشتوکی کتابی با عنوان انارهالبصائر فی ذکر مناقب القطب ابن
ناصر و اتباعه منالهدایه الاکابر در همینباره نوشته است.
سفرنامۀ ابن
ناصر در ۱۳۲۰ق در فاس منتشر شد.
علاوه بر آن کتاب دیگری با عنوان منظومه فی التوسل از او بازمانده که در رباط موجود است.
منظومۀ دیگری با عنوان منظومه فی سلسلهالطریقه الناصریه از اوست که در کتابخانۀ آسفی مغرب موجود است.
دو اثر دیگر نیز به او منسوب است؛ تألیف فیالصلاه علیالنبی
والاجوبه
که از آنها اطلاعی در دست نیست.
چون احمد فرزندی نداشت، پس از مرگش برادرزادهاش موسی جانشین او شد.
ابوعبداللّه محمدمکی بن موسی بن محمد درعی (د ۱۱۸۰ق/۱۷۶۶م)، مورخ و مؤلف بود. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. همین اندازه گفتهاند که اهل درعه بود و مدتی در مراکش اقامت داشت. در ۱۱۵۸ق/۱۷۴۵م در فاس بود و سپس به مکناس رفت.
آثار وی بدین قرار است:
الدررالمرصعه باخبار اعیان درعه، یا کشفالروعه فیالتعریف بصلحاء درعه، که در ۱۱۵۲ق از نوشتن آن فارغ شد.
نسخهای از آن در رباط
و نسخ دیگری نزد کسانی از مغربیان وجود دارد.
الروض الزاهر فی التعریف بالشیخ الحسین و اتباعه السادات الاکابر. نسخهای از آن در کتابخانۀ احمدیه در مراکش
موجود است.
الریاحین الوردیه فی الرحله المراکشیه. نسخهای از آن در همان کتابخانه
و نسخهای دیگر در کتابخانۀ جلاوی پاشا در مراکش
موجود است.
طلعه الدعه فی تاریخ وادی درعه. احتمالاً نسخهای از آن در یک کتابخانۀ شخصی در رباط موجود است.
فتح الملک
الناصر فی اجازه مرویات بنی
ناصر، که نسخهای از آن در کتابخانۀ احمدیه
نگهداری میشود.
زرکلی نیز
نسخهای از آن را در رباط معرفی کرده است.
البرق الماطر فی شرح النسیم العاطر. چنانکه خود گوید آن را در شرح قصیدۀ موسوم به النسیم العاطر فی مدح القطب ابی العباس بن
ناصر اثر احمد بن موسی (د ۱۱۵۶ق/۱۷۴۳م) نوشته است.
یک قصیدۀ بائیه
نیز به او نسبت دادهاند. از دو اثر اخیر نشانی در دست نیست.
سلیمان بن یوسف بن محمد بن محمد بن احمد (زنده در ۱۲۰۶ق/۱۷۹۲م) بود. از زندگی او اطلاعی در دست نیست،
کتابی به نام اتحاف الخل المعاصر باسانید ابیالمحاسن یوسف بن محمد بن
ناصر به او نسبت دادهاند که دربارۀ سیره و زندگی پدرش ابوالمحاسن یوسف نوشته است. این کتاب در ۱۲۰۶ق نوشته شده و نسخهای از آن در رباط موجود است.
ابوعبداللّه محمد بن عبدالسلام (د ۱۲۳۹ق/۱۸۲۴م)، مؤلف، فقیه و حافظ حدیث. او در درعه زاده شد و در همانجا علم آموخت و انگاه برای تکمیل معلومات به فاس سفر کرد.
عمویش
ابوالمحاسن یوسف،
ادریس بن محمد عراقی حسینی،
ابوالعباس شرایبی و
محمد بن ابیالقاسم سجلماسی از جمله استادان او در فقه و حدیث بودهاند که وی از برخی از آنان اجازۀ روایت یافت.
ابوعبداللّه در ۱۱۹۶ق و ۱۲۱۱ق به حج رفت. در مکه و مدینه و مصر هدایای سلیمان بن محمد ظریف مراکش رامیان علما تقسیم کرد و با دانشمندانی چون
مرتضی حسینی واسطی حنفی،
احمد بن محمد دردیر،
محمد بن علی صبان شافعی آشنا شد و اجازۀ روایت یافت و خود به آنان اجازۀ روایت داد.
وی در نخستین سفری که به حج رفت سفرنامهای نوشت که به الرحلهالحجازیه یا الرحلهالکبری شهرت یافت. نسخههایی از آن در تامجروت و رباط موجود است.
مراکشی
خلاصهای از آن را نقل کرده است. نویسنده در این
سفرنامه حوادث و جاها و کسانی را که از آغاز سفرش یعنی ۳
جمادیالثانی ۱۱۹۶ تا پایان آن دیده و یا مطالبی که شنیده و گفتوگوهایی که با عالمان و بزرگان داشته، با دقت و تقریباً با ذکر جزئیات آورده است. به گفتۀ مراکشی، وی در حدود ۱۱۹۷ق به وطنش بازگشته و در ۱۱۹۹ق سفرنامهاش را به پایان رسانده است.
در سفر دوم نیز سفرنامهای نوشت که الرحلهالسغری نامیده شد. مراکشی
نسخهای از آن را دیده و زرکلی
نیز نسخهای از آن را در فاس معرفی کرده است.
افزون بر دو کتاب یاد شده، تألیفات دیگر او بدین قرارند:
تألیف فی علمالقراءات، که نسخهای از آن در یکی از کتابخانههای خصوصی ورزازات مغرب موجود است.
شرح الاربعین الجوهریه فی ترک الظلم، که مراکشی
نسخهای از آن را دیده است.
قطع الوتین من المارق فیالدین، که نسخهای از آن در رباط هست.
کناش، که ظاهراً مجموعهای از اجازات اوست و نسخههایی از آن در مغرب هست
المستصفی فی حلّیه السکرالمصفی، که نسخهای از آن در یکی از کتابخانههای خصوصی رباط هست.
المزایا فیما حدث من البدع بامالزوایا، که نسخهای از آن در مغرب هست.
النوازل، که نسخهای از آن در مغرب موجود است.
احمد
ناصری سلاوی (ﻫ م)،
مورخ ، فقیه، ادیب و مؤلف (۱۲۵۰-۱۳۱۵ق/۱۸۳۴-۱۸۹۷م) بود.
جعفر بن احمد
ناصری، فرزند احمد سلاوی. در ۱۳۱۰ق/۱۸۹۲م زاده شد، ولی از تاریخ
مرگ او اطلاعی در دست نیست.
جعفر همراه برادرش محمد کتابالاستقصاء پدرش را با تحقیق و مقدمه به چاپ رسانده و خود دارای اثری به نام الرحله الفاسیه است که برخی از فصول آن در روزنامۀ السعاده در مغرب چاپ شده است.
نیز کتابی تحت عنوان تفجیرالعناصر من تراجم اعیان آل
ناصر به او نسبت دادهاند
که اطلاعی از آن در دست نیست.
ابوعبداللّه محمد فتحا بن احمد، برادر جعفر (۱۳۱۳-۱۱۳۹ق/۱۸۹۵-۱۹۷۶م) بود.
الحسبه، که مجموعهای است از گفتارهای فقهی همراه با سخنرانی او در رادیو مراکش در ۱۹۳۷م که نسخهای از آن در کتابخانۀ صبیحیه (شم ۱۳۱۳) موجود است
و تألیفی در مناقب پدر خود که با برادرش جعفر آن را تهیه کرده است.
(۱) ابنسوده، عبدالسلام بن عبدالقادر، دلیل مورّخ المغرب الاقصی، مراکش، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۲) ازهری، محمدالبشیر ظافر، الیواقیت الثمینه، قاهره، ۱۳۴۲ق.
(۳) بغدادی، ایضاح.
(۴) حجی، محمد، فهرس الخزانه الصبیحیه بسلا، کویت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۵) زبیدی، تاجالعروس.
(۶) زرکلی، اعلام.
(۷) سرکیس، یوسف الیان، معجمالمطبوعات العربیه، قاهره، ۱۹۲۸م.
(۸) سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر
ناصری و محمد
ناصری، مراکش، ۱۹۵۶م.
(۹) سید، خطی.
(۱۰) علوش و رجراجی، فهرس المخطوطات فیالخزانه العامه برباط الفتح، رباط، ۱۹۴۵م.
(۱۱) عنان، محمد عبداللّه، فهارس للخزانه الملکیه، رباط، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۲) فاسی، محمد، خزانه القرویین، دارالبیضاء، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۱۳) کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس، فاس، ۱۳۴۷ق.
(۱۴) کنون، عبداللّه، النبوغ المغربی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۱۵) مجله معهدالمخطوطات العربیه، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م، ج ۱۸.
(۱۶) محبی، محمدامین، خلاصهالاثر، بولاق، ۱۲۸۴ق.
(۱۷) مخلوف، محمد، شجرهالنور الزکیه، بیروت، ۱۳۵۰ق.
(۱۸) مراکشی، عباس، الاعلام، فاس، ۱۳۵۷ق.
(۱۹) المعرض السادس للمخطوطات والوثائق، رباط، ۱۹۷۴م.
(۲۰) یاقوت، بلدان،.
(۲۱) : Ahlward Blochet، د Stane.
(۲۲) EI۲، S، GAL، S، Hitti، فیلیپ ک و همکاران، مجموعه گارت نسخ خطی عربی، پرینستون، ۱۹۳۸.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنناصر»،ج۵، ص۱۸۴۲.