ابنقضیبالبان عبدالله بن محمد حجازی حلبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالله بن محمد (حجازی)، فقیه، ادیب، شاعر، یکی از شخصیتهای
ابنقضیبالبان میباشد؛ اِبْنِقَضیبُالْبان، نام ۳ تن از مشاهیر خاندانی در شهر
حلب (
سده ۱۱ق، ص۱۷م) است.
عبدالله بن محمد (حجازی) (د ۱۰۹۶ق/۱۶۸۵م)،
فقیه،
ادیب،
شاعر بود.
معاصرین وی را ابنحجازی نیز نامیدهاند.
وی در
حلب به دنیا آمد و ظاهراً در پرتو منزلت
اجتماعی پدرش، نزد مشهورترین دانشمندان آن روزگار، از جمله
محمد بن حسن کواکبی مفتی حلب،
محمد امین لاری،
سیدمحمد تقیالدین حکیم و شیخ
مصطفی زیباری تحصیل علم کرد.
در
مدرسه حلاویه حلب به
تدریس پرداخت و نیز نقابت اشراف آن شهر را برعهده گرفت و سرانجام به مقام
قضا در
دیار بکر رسید. در آن احوال، وزیر الفاضل که از مراتب علمی و
اجتماعی وی آگاهی یافته بود، او را نزد خود خواند.
چندی نگذشت که اطرافیان بر وی
حسد بردند و به
حیله او را بر آن داشتند که از وزیر مقام قضا طلب کند.
وزیر با آنکه درخواست عبدالله را بر بیمهری و دوری گزینی از خدمت حمل میکرد، قضای دیار بکر را به او سپرد.
وی با آنکه در آن کار تجربه داشت، در تدبیر امور عاجز ماند، چنانکه خود گوشه عُزلت گرفت و یکی از یاران را به کار قضا گماشت.
جانشین او، چندان
رشوه ستاند که عاقبت مردم شکایت به سلطان بردند و موجب عزل او شدند. این حادثه، از قدر عبدالله نزد مردم به شدت کاست.
وی پس از چندی انتظار، چون به چیزی دست نیافت، به
آسیای صغیر (
روم) رفت و ۵ سال در آن دیار ماند.
از این زمان به بعد،
محبی که در واقع تنها منبع ما برای شرح احوال عبدالله بن قضیبالبان است، در
قسطنطنیه به وی پیوست،
به قصیدهای مدحش گفت و یار مجالس او گردید.
وی چند روایت از حوادث شیرین زندگی او را نقل کرده است.
عبدالله از این انتظار ۵ ساله طرفی بر نبست، تا آنکه در ۱۰۸۹ق/۱۶۷۸م سلطان محمد و وزیر الفاضل به ادرنه آمدند، ابنقضیبالبان به آنان پیوست و ۲۵ روز در رکاب سلطان بود، اما نتوانست حیثیت پیشین خویش را بازیابد.
پس به
استانبول بازگشت و در آنجا شایع ساخت که سمت قضای
بیتالمقدس و مأموریت تفتیش اشراف در ممالک عرب به وی سپرده شده است و پس از چند روز به
حلب رفت و به بازرسی زندگی و داراییهای اشراف پرداخت.
از آنجا هم عازم
قاهره شد و خواست آنجا نیز کار تفتیش را ادامه دهد، اما مردم از وی فرمان نبردند و حتی درصدد آسیب رسانیدن به وی برآمدند.
ناگزیر عازم سفر
مکه شد و پس از ادای
مناسک حج به حلب بازگشت و چندی از بدرفتاری دست کشید و به تدریس در مدرسه حلاویه پرداخت و تا حدی نیز
احترام پیشین خویش را بازیافت، چنانکه محبی به همین مناسبت قصیدهای نیز در مدحش سرود.
اما پس از مدتی، بار دیگر به آزار و
اذیت مردم دست گشود،
تا جایی که مردم تنها راه چاره را کشتن او یافتند و بنا به یکی از روایات که به نظر محبی درستتر است، مردم نخست به سبب
ارتشا و سپس به اتهام
قتل بر وی شوریده، سنگبارانش کردند.
به گفته محبی
ابنقضیبالبان در
نظم و
نثر به ۳
زبان عربی،
فارسی و
ترکی مهارت داشت.
نمونههایی از
شعر و نیز قطعهای منثور از وی در منابع موجود نقل شده است.
محبی نیز
قصاید متعددی در مدح ابنقضیبالبان سروده است که برخی از آنها در
خلاصة الاثر او آمده است.
ابنقضیبالبان داری آثار متعددی است.
حل العقال: این کتاب که به شیوه کتاب
الفرج بعد الشده تنوخی تألیف شده و جُنگی نظام یافته از
حدیث،
دعا، شعر و
امثال و
حکم است،
همراه با دو کتاب دیگر ضمن
مجموعهای به نام
تفریح المُهَج بتلویح الفرج در
مصر (۱۳۱۸ق) به چاپ رسیده است.
۱.
مجموعه قصاید وی که نسخهای از آن در کتابخانه برلین موجود است
قصیده دالیه او را شعیب بن اسماعیل کیالی، از رجال
سده ۱۲ق/۱۸م، با عنوان
کشف النقاب المجازی عن دالیه ابنحجازی شرح کرده است.
نسخهای از این قصیده و شرح آن نیز موجود است.
عثمان بن عبدالله عریانی نیز این قصیده را شرح کرده که نسخهای از آن موجود است.
وی چند کتاب دیگر نیز داشته که تاکنون هیچیک یافت نشده است.
۱.
ذیل علی کتاب الریحانه، که تکملهای بوده است بر ریحانه
خفاجی.
۲-
نظم الاشباه و النظائر، که مؤلف در آن متن کتاب
الاشباه و النظائر ابننجیم را در فروع
فقه حنفی، به نظم آورده است.
۳-
نفائح الازهار فی کشف الاسرار، در فروع فقهی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنقضیب البان»،ج۴، ص۱۶۴۶.