ابنزاکور ابوعبدالله محمد بن قاسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ زاکور، ابوعبدالله محمد بن قاسم بن محمد بن عبدالواحد ابن احمد (ح۱۰۷۵- ۲۰ محرم ۱۱۲۰ق/۱۶۶۵-۱۱ آوریل ۱۷۰۸)، ادیب، فقیه، عارف، شاعر
و مورخ است.
وی در فاس در خاندانی سرشناس به
دنیا آمد که تا این زمان نیز شهرت خود را همچنان حفظ کردهاند.
ابن زاکور در فاس وفات یافت
و در گورستان باب گیسه مدفون گردید.
هنوز خردسال بود که در فاس - که آن هنگام از مراکز
علمی به شمار میآمد - با محافل
علمی سروکار پیدا کرد. او خود اشاره میکند که در نوجوانی پیوسته در مجلس درس شیخ عبدالقادر فاسی حضور مییافته، اما از درس
و بحث وی چیزی درک نمیکرده است. .
بدین سان، ابن زاکور مدارج
علمی را به سرعت طی کرد
و از مجلس درس بیشتر اساتید بزرگ بهره گرفت. اما همت بلند او به این مقدار قانع نبود
و ناچار به شهرهای مراکش
و تطوان
و الجزیره
سفر کرد
و ضمن دیدار خویشاوندان
و دوستان
و زیارت آرامگاه
جد ش که در تطوان بارگاهی داشت، به تکمیل تحصیلات خود نزد استادان آن دیار پرداخت.
حتی یک بار، برای خواندن متن ارجوزه
ابن سینا در طب نزد
شیخ ابوالعباس عطار ، تقاضای خود را در قطعه شعری ادیبانه به او عرضه داشت
و به منظور خویش نایل آمد.
ابن زاکور، بنابرآنچه در سفرنامه خود آورده است، در سالهای ۱۰۹۲
و ۱۰۹۳ق دوبار به تطوان سفر کرد
و ۷ ماه از سال ۱۰۹۴ق را در الجزایر به سر برد
و در این مدت ۳ اجازه
علمی دریافت کرد که یکی از آنها از شیخ محمد بن سعید قُدّره
مفتی الجزایر بود.
در ماه شعبان همان سال، بار دیگر به تطوان سفر کرد
و از
شیخ علی برکه از مشاهیر تطوان اجازه
علمی دریافت داشت.
وی در چندین قصیده این استاد خود را مدح گفته است (از آن جمله است، قصیدهای که در ۱۰۹۳ق، سروده است).
ابن زاکور در جمعآوری
و تنظیم این اجازات دقتی خاص به خرج میداد. به یُمن این نظم
و ترتیب، اینک میدانیم که آخرین اجازه تاریخ دارِ وی در ذیقعده ۱۱۰۰ق/۱۶۸۹م - یعنی تقریباً در ۲۵ سالگی ابن زاکور - توسط ابو عیسی محمد المهدی احمد بن علی بن یوسف در فاس صادر شده است. متن این اجازه را ابن طیّب
عَلَمی یکی از شاگردانش در الانیس المطرب آورده است.
عنایت خاصِ او به ثبت مراحل
و چگونگی تحصیلات خود موجب شده است که اساتید وی را در
علوم و فنون مختلف نیز با نام
و نشان بشناسیم
و از متون اجازات
و مواد درسی
و کتابهایی که خوانده بوده است، آگاه شویم
و در ضمن دریابیم که برنامههای آموزش عالی در مدارس
و حوزههای
علمیه مغرب در اواخر سده ۱۱
و اوائل سده ۱۲ق چه بوده است.
از ویژگیهای کمنظیری که در احوالات ابن زاکور آوردهاند، یکی این است که وی متن کامل برخی از کتابهای درسی، از جمله تلخیص المفتاح سکاکی در
علوم بلاغت ، جمع الجوامع سُبکی در
اصول فقه ، کافیة ابن حاجب
و الفیة ابن مالک در
نحو ، مختصر خلیل در
فقه و مقامات حریری در
ادب را از برداشت.
دیگر آنکه هنوز جوان بود که در
تاریخ و سیره و تفسیر و دیگر
علوم قرآنی تبحر یافت
و در
علوم و فنون ادبی سرآمد اقران شد
و در فقه
و حدیث و اصول
و تاریخ
و ادب به تدریس
و تألیف پرداخت.
در شوال ۱۰۹۵ شیخ
ابوعلی حسن بن مسعود یوسی ، احتمالاً به دعوت ابن زاکور،
به شهر فاس درآمد
و چندی در آنجا اقامت گزید. ابن زاکور با قطعه شعری زیبا مقدم او را گرامی داشت.
و تا زمانی که او در فاس بود، از ملازمتش دست بر نداشت. این مصاحبت، هر چند کوتاه بود، در شکوفایی فکری
و علمی ابن زاکور تأثیر بسزایی برجای گذاشت، او خود گفته که دیدار با ابوعلی یوسی دیدگانش را بینایی دیگری بخشیده است (باتوجه به اشعاری که در مناسبتهای مختلف در مدح یوسی سروده است).
با توجه به این تأثیر عمیق، میتوان گفت که بیشتر آثار ابن زاکور، به ویژه آثاری چون شرح حماسه ابوتمام
و شرح لامیة العرب که تبحّر لغوی وی در آنها پدیدار است
و نیز همه اشعاری که به سبک شعرای
جاهلی و با قافیههای دشوار سروده، زاییده همنشینی با یوسی است. قطعه شعری که در بدرقه یوسی
و اشعاری که در سوگ وی (۱۱۰۲ق/۱۶۹۱م) گفته است،
بیش از همه اخلاص شاگرد
و تأثیر استاد را نمایش میدهد.
ابن زاکور، آن شیوه پسندیده
و دانش فراوان را که از استاد فرا گرفته بود، به شاگردان خود منتقل ساخت. یکی از آنان ابن طیّب
عَلَمی بود که در سوگ ابن زاکور مرثیهای ساخته، فضایل او را ستوده
و به تأثیری که از او پذیرفته بوده، اشاره کرده است
ابن زاکور دوست داشت که در شاعری نیز نامآور گردد. از این رو اشعاری را که غالباً در جوانی سروده بود، با نوعی وسواس گرد میآورد، غثّ
و سمین را در کنار هم مینهاد
و از هر گونه پیرایش
و گزینش روی برمیتافت. او خود در مقدمه دیوان اشعارش به این امر اشاره کرده است
شعر ابن زاکور چیزی از شعر معاصرانش کم ندارد
و از نظر واژگان
و روح
عرفانی ، با اشعار استادش یوسی قابل مقایسه است
وی که به احکام
شریعت سخت پایبند بود، از بیم آنکه مبادا بر حسب ظاهر اشعار، بر احوال او حکم کنند، در مقدمه دیوان تصریح میکند که در اشعار وی تغزل
و تشبیب
و وصف
می و میخانه
و دیگر مصطلحات عرفانی را نباید بر معانی ظاهری آنها حمل کرد.
با اینهمه، موضوع اصلی اشعار او مدیحهسرایی است. وی غالباً دانشمندان
و استادان بزرگ را که در محافل
علمی مغرب موقع
و مقامی میداشتهاند، ستوده
و گهگاه قطعاتی در مدح امرا
و سلاطین زمان نیز پرداخته است، اما بخش اعظم مدایح خویش را تقدیم
پیامبر اکرم (ص) و سپس پیران طریقت کرده است.
چنانکه گفتهاند ابن زاکور در مدح
و توسل به ارواح غالب اولیا که در اطراف
و اکناف سرزمین مغرب ضریح
و گنبد
و بارگاهی داشتهاند، اشعاری سروده است
ابن زاکور، نگارش نثر فنی را نیز از همان دوره نوجوانی آغاز کرد، چنانکه سفرنامه او که در ۱۰۹۴ق نوشته شده است، نثری
مسجع و پرتکلف دارد.
وی شیوه پرتکلف
و تصنع قدما را در رسائل
و خطبههای خود نیز به کار بسته است، اما در آثار
علمی خود همچون شرح القلائد، شرح لامیة العرب
و المُعْرِب تا حدی به سادگی
و روانی گراییده است.
وی بیش از ۲۰۰ سال (تا ۱۹۴۱م)، حتی در محافل ادبی
و مراکز
علمی، ناشناخته مانده بود، تا اینکه به کوشش
عبدالله گنون فاسی ، بار دیگر در افق ادبیات
عرب و علوم اسلامی درخشید،
و هنوز امید میرود که بقیه آثار خطی او از گوشه
و کنار کتابخانهها به دست آیند
و به چاپ رسند.
جمعاً نام ۱۸ اثر از ابن زاکور در منابع موجود آمده که در رشتههای مختلف
علوم اسلامی
و فنون ادبی، حتی
علوم پزشکی ، هیأت
و نجوم
و حساب تألیف شده است.
۱. تفریج الکُرّب عن قُلوب اهل الادَب فی معرفة لامیة العَرَب. این اثر با همین نام در ۱۳۲۸ق در قاهره به چاپ رسیده است،
اما به نظر میرسد که نام درست آن - بنا به قرائن لفظی
و معنوی -... عن قلوب اهل الارب علی لامیة العرب باشد.
در نسخه کتابخانه اسکندریه نیز عنوان این اثر... عن قلوب اهل العرب... ذکر شده است که نادرستی آن آشکار است. در بعضی منابع با عنوان اَعجب العَجَب فی شرح لامیة العرب نیز از این اثر یاد شده است. ابن زاکور در مقدمه کتاب انگیزه خود را برای نوشتن شرح بر لامیة العرب شَنفَری، معرفی جنبه
اعجاز کلام والای افصح العرب،
حضرت رسول اکرم (ص) عنوان کرده است.
۲. الروض الاریض (الاریج) فی بدیع التوشیح
و مُنتَقَی القریض (در بعضی از منابع، نام این کتاب به غلط الروض العریض ثبت شده است) این کتاب، همان دیوان اشعار ابن زاکور است که خود آن را گردآوری
و به ترتیب الفبا تنظیم کرده است.
گنون، شیوه ابن زاکور را در تدوین دیوان نپسندیده
و غلط پنداشته
و با سبک خاصی دست به گزینش اشعار وی زده است. این گزیده در ۱۹۴۱م در شهر عرائش مغرب، با عنوان المنتخب من شعر ابن زاکور چاپ
و منتشر گردیده است.
۳. المعرب المبین عما تضمنه الانیس المطرب
و روضة النسرین که گزیدهای است بسیار فشرده از دو کتاب الانیس المطرب ابن ابی زرع
و روضة النسرین ابن احمر که ابن زاکور در دو دفتر تلخیص کرده است. این اثر نخستین بار، در ۱۲۹۵ق/۱۸۷۸م بدون ذکر نام مؤلف با عنوان جمع تواریخ مدینه فاس همراه مقدمهای به زبان ایتالیایی در رم به چاپ رسید
و پس از آن، بارها در فاس چاپ سنگی گردید.
۴. نشر ازاهر البستان فی من اجازنی بالجزائر
و تطوان من فضلاء الاکابر
و الاعیان. کتانی
عنوان کتاب را به صورت اَزاهر البستان... آورده است. این کتاب نخستین تألیف منثور ابن زاکور است که در ۱۰۹۴ق/۱۶۸۳م پس از مراجعت از مراکش
و الجزایر
و تطوان آن را تألیف کرده است.
و از آن غالباً به رحله (سفرنامه) تعبیر میشود. این اثر در الجزیره (۱۳۱۹ق/۱۹۰۲م)
و با عنوان نشر ازاهر... تطوان در رباط (۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م) به چاپ رسیده است.
۱. ایضاح المبهم من لامیة العجم. از این کتاب یک نسخه خطی موجود است.
۲. تزیین قلائد العقیان بفرائد التبیان که نام دیگر آن مقیاس (معیار) الفوائد فی شرح ما خفی من القلائد است. این کتاب حاشیه ابن زاکور است بر قلائد العقیان فتح بن خاقان. از این کتاب چند نسخه خطی در رباط
و قاهره موجود است
و نسخه بیعیب
و تصحیح شدهای از آن در اختیار
زرکلی بوده است
۳. الجود بالموجود فی شرح المقصور
و الممدود که شرحی است بر تحفة المودود فی المقصور
و الممدود، اثر ابن مالک اندلسی، یک نسخه از آن در کتابخانه احمدیه تونس موجود است
۴. الروضة الجنیة فی ضبط السنة الشمسیة، ارجوزهای است که ابن زاکور در تقویم
و محاسبات نجومی روزهای سال سروده است. یک نسخه از آن در کتابخانة صُبَیْحیّه با نام الروضة الجنیة، الضابطة للسنة الشمسیة موجود است
۵. عنوان النفاسة فی شرح الحماسة، شرحی است بر دیوان حماسه ابوتمام. از این کتاب چند نسخه، از آن جمله یک نسخه به خط مؤلّف،
در تونس موجود است.
همچنین نسخههایی در رباط
و دمشق
وجود دارد.
۶. النفحات الارجیّة
و النسمات اللبنفسجیة بنشر مارَقً (راقَ) من مقاصد الخزرجیَة که شرحی است بر قصیده خزرجیه ابوجیش (حُبیش) خزرجی مغربی، در فنّ عروض. چند نسخه از آن در رباط، قاهره
و سلا موجود است.
۱. الاستشفاء من الالم، فی التلذّذ بذکر صاحب
العَلَم. منظور از «صاحب
العلم» شیخ عبدالسلام ابن مُشَیْش است که از پیران مجرب مراکش بوده است. ابن زاکور در این رساله، فرزندان
و برادران
و خواهران
و عموها
و دیگر بستگان ابن مشیش را نام برده
و مختصری از احوال هر یک آورده
و نواحی اشرافی نشین مراکش را معرفی کرده است.
۲. اَنفَع الوسائل فی اَبلغ الخْطَب
و اَبدَع الرسائل
یا انفع الوسائل فی ابداع الخطب
و ابرَع الرسائل
که قاعدتاً باید جنگی برگزیده از خطبهها
و نامههای وی بوده باشد.
۳. حاشیة علی الجَزَریّة
که ظاهراً در فن تجوید بوده است.
۴. الحُسام المسلول فی قصر المفعول علی الفاعل
و الفاعل علی المفعول
۵. الحُلّة السَیراء فی حدیث البراء
یا الدرة السیراء...
۶. الدُرّة المکنوزة فی تذبیل الارجوزة، حاشیة ابن زاکور است بر ارجوزه
ابن سینا در
طب ۷. الصَنیع (الصنع) البدیع فی شرحِ الحِلّیَّةِ ذات البدیع، شرح ابن زاکور است بر بدیعیه صفیالدین حلی که آن را کافیة بدیعیه نیز مینامند
۸. معراج الوصول الی سماوات الاصول. ابن زاکور رسالة الورقات امام الحرمین را در
علم اصول به نظم آورده
و آن را شرح کرده
و به این نام نامیده است.
در بعضی فهرستها، نام این رساله نظم الورقات آمده است
(۱) ابن سوده، عبدالسلام، دلیل مورخ المغرب الاقصی، تطوان، ۱۹۵۰م.
(۲) ازهریه، فهرست.
(۳) بستانی ف.
(۴) بغدادی، ایضاح.
(۵) بغدادی، هدیه.
(۶) تیموریه، فهرست.
(۷) حجی، محمد، فهرست الخزانة
العلمیة الصبیحیة بَسلا، کویت، ۱۹۸۵م.
(۸) زرکلی،
اعلام.
(۹) سید، خطی.
(۱۰) ظاهریه، خطی.
(۱۱) علوش ی ر
و عبدالله رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح (المغرب الاقصی)، رباط، ۱۹۵۴م.
(۱۲) کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس
و الاثبات
و معجم المعاجم
و المشیخات
و المسلسلات، فاس، ۱۳۴۶ق.
(۱۳) گنون، عبدالله، المنتخب من شعر ابن زاکور، مغرب، ۱۹۴۱م.
(۱۴) گنون، عبدالله، النبوغ المغربی فی الادب العربی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۱۵) مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، بیروت، ۱۳۴۹ق.
(۱۶) منصور، عبدالحفیظ، فهرس مخطوطات المکتبة الاحمدیة بتونس، بیروت، ۱۹۶۹م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن زاکور»، ج۳، ص۱۲۵۸.