ابنخزیمه ابوبکر محمد بن اسحاق سلمی نیشابوری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِخُزَیْمه، ابوبکر محمد
بن اسحاق
سُلَمی، ملقب به
امام الائمه (۲
صفر ۲۲۳-
ذیقعده ۳۱۱/ ۱۱ژانویه ۸۳۸ -فوریه ۹۲۴)،
محدث و فقیه نیشابوری بود.
استماع وی از
اسحاق بن راهویه (د ۲۳۸ق) نشان میدهد که پیش از ۱۵ سالگی در
نیشابور تحصیل را آغاز کرده است.
وی در حوالی ۲۴۰ق برای کسب دانش از آنجا به مرو و مروروذ رفت
و به
ری،
بغداد،
کوفه،
بصره، عبّادان (آبادان کنونی)، جزیره ابنعُمَر، شام، قاهره، اسکندریه و
حجاز نیز
سفر کرد.
همچنین گفته شده که در
رجب ۳۰۰ در گرگان بوده است.
وی در این سفرها در ضمن فرا گرفتن
حدیث و
فقه، به نقل حدیث نیز میپرداخت. ابنخزیمه از محدثان صاحب نام است و رجال شناسانی همچون ابنابی حاتم،
دارقطنی
و ابنحبّان
وی را موثق شمرده و برخی بر
تبحر وی در حدیث تأکید کردهاند.
از بررسی آثار موجودِ ابنخزیمه و منابع دیگر برمیآید که وی از استادان بسیاری بهره برده و عدهای از مشایخ روایی صاحبان
صحاح ستّه از مشایخ روایی او نیز بوده و حتی خود
بخاری و
مسلم نیز از وی روایت کردهاند.
از میان مشایخ ابنخزیمه میتوان محمود
بن غیلان عَدَوی، علی
بن حُجر سعدی، احمد
بن منبع بَغَوی، ابو کُرَیب محمد
بن علاء همدانی، محمد
بن یحیی ذُهَلی، نصر
بن علی جَهضَمی، محمد
بن بشّار بُندار، محمد
بن مُثنّی، احمد
بن سعید دارِمی و محمد
بن عبدالله
بن ابی الثَلْج را نام برد.
از شاگردان و راویان ابنخزیمه نیز میتوان از ابنحبّان بستی، ابوعلی نیشابوری، ابوحامد
بن شرقی، ابواحمد
بن عدی، ابوبکر احمد
بن مهران مقری، ابوسعید کرابیسی،
علی بن حسین بن بابویه قمی یاد کرد.
نام ابنخزیمه در
علم قرائت به عنوان راوی عِمران
بن موسی قزّاز دیده میشود و
نظر به اینکه قزاز خود
قرآن را از عبدالوارث و او از ابوعمرو
بن علا از قاریان هفتگانه آموخته بود،
میتوان نتیجه گرفت آنچه
ابوالعز قلانسی در
الکفایة الکبری از ابنخزیمه روایت کرده، از ابوعمرو باشد. البته روایت عبدالوارث از ابوعمرو شدیداً تحتالشعاع روایت یزیدی قرار گرفته و متروک شده است.
از طرف دیگر با عنایت به اینکه عبدالوارث در معیت ابوعمرو از حمید
بن قیس، قاری
مکه قرائت آموخته
و حمید احتمالاً یکی از ۵۰ تنی است که قرائت ایشان در الکامل هذلی درج گردیده،
نمیتوان گفت طریقی که هذلی از ابنخزیمه ثبت کرده
روایت عبدالوارث از ابوعمرو است یا روایتی از حمید و یا از هر دوی آنها. از راویان ابنخزیمه در
قرائت ابوبکر
بن حسن نقاش را نیز میتوان نام برد.
او فقه را از شاگردان
شافعی چون اسماعیل
بن یحیی مُزَنی،
ربیع بن سلیمان مرادی و یونس
بن عبدالاعلی فرا گرفت،
ولی از مباحث پراکنده او در صحیح برمیآید که به دیگر مذاهب فقهی حتی امامی و خارجی نیز آشنا بوده است.
در منابع شافعی از ابنخزیمه به عنوان فقیه شافعی یاد شده،
ولی از کتاب صحیح او مستفاد میگردد که وی در بیان احکام پیرو اقوال شافعی نبوده، بلکه فقیهی
مجتهد بوده که بر اساس
کتاب و
سنت و دیگر ادله
حکم میکرده است. آنچه از آرای فقهی او در صحیح و دیگر آثار
در دست است، نشان میدهد که فقه ابنخزیمه قرابت بسیاری به
فقه شافعی دارد، ولی در موارد متعددی نیز برخلاف شافعی
در
مسح بر عمامه در
اتصال به صف در جماعت و حتی بر خلاف اتفاق فقهای
اربعه در رکن بودن
رفع یدین در
نماز و اشتراط جماعت در صحت نماز در صورت تمکن
فتوا داده است.
ابنخزیمه با
محمد بن جریر طبری دوستی داشته و مدتها همدرس او بوده است،
اما پاسخ به اینکه فقه او با
فقه طبری چه رابطهای داشته و چرا فقه ابنخزیمه پس از وفات او حتی در حد فقه طبری مورد اقبال قرار نگرفته، نیازمند تحقیق بیشتری است.
در
زمان حیات ابنخزیمه، ظاهراً فقه او در
خراسان مورد توجه بوده،
ولی ترویج فقه شافعی، توسط فقیهانی چون ابوعلی محمد
بن عبدالوهاب ثقفی که مدتی شاگرد ابنخزیمه بوده، ابوزید محمد
بن احمد مروزی و ابوالحسن محمد
بن علی ماسرجسی در خراسان
احتمالاً تأثیر زیادی در متروک شدن فقه ابنخزیمه داشته است. گذشته از ثقفی، از شاگردان دیگر ابنخزیمه کسانی چون ابوبکر احمد
بن اسحاق صبغی جانشین ابنخزیمه، در فتوا، ابومحمد یحیی
بن منصور که داناترین شاگرد ابنخزیمه به
مذهب او شمرده شده، ابوالحسن محمد
بن شعیب بیهقی مفتی شافعیان و نیز ابوالحسین احمد ابن موسی
بن عمران و ابوالفضل احمد
بن حمدون ظاهراً همه شافعی بودهاند.
به رغم اطلاعات اندکی که در مورد فقه ابنخزیمه در دست است، باید گفت یکی از نکات مورد تکیه او الفاظ عام است که از آن اراده خاص شده باشد. این نکته که گاه نیز در قالب «مُجمَل و مُفَسّر» مطرح گردیده، به کرات در صحیح ابنخزیمه گوشزد شده است.
ممیزه دیگر
فقه او وسعت استفاده از
حدیث و نحوه جمع بین احادیث است که در صحیح مشاهده میشود. وی در آنجا که بحث فقهی به ظرایف حدیث کشیده میشد، بر استادان خود برتری داشت
و احتمالاً از همین روست که
ربیع مرادی، استاد وی در فقه، استفاده خود را از ابنخزیمه بیش از بهره او از خود دانسته است.
ابنسریج فقیه معاصر او نیز مهارت وی در استخراج حکم از حدیث را ستوده است.
ابنخزیمه هرگونه اجتهادی را در مقابل گفته
پیامبر (ص) مردود میدانست
و عقیده داشت که ممکن نیست دو حدیث صحیح با یکدیگر واقعاً معارض باشند و بدین لحاظ جمع بین آنها را لازم میدانست.
او بارها فقیهانی را که از نظر او در تفسیر حدیث فاقد اطلاع بودهاند، مورد
نقد قرار داده است.
ابنخزیمه آرای خود را در مورد مسایل
توحید به تفصیل در کتاب التوحید و اثبات صفات الرب بیان کرده است. او در عقیده
سلفی بود و همچون دیگر سلفیان در مسایل توحید با اساس قراردادن ظاهر آیات و روایات، صفات
خداوند را بدون تأویل حمل بر ظاهر میکرد و در عین حال از تشبیه دوری میجست. برای مثال در بحثی پیرامون حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» سعی کرده
حدیث نبوی را به گونهای معنا کند که عاری از تشبیه خداوند به
انسان باشد.
در باب امامت ابنخزیمه به تفضیل
امام علی (ع) بر عثمان قائل بوده
و کسی را که با او به منازعه برخاسته، باغی شمرده است.
ابنخزیمه در مورد مخالفان سختگیر بود، مثلاً درباره کسانی که آیات استواری بر عرش
را حمل بر ظاهر آن نکنند، یا قائل به
خلق قرآن باشند، حکم به
ارتداد و
قتل کرده است.
ابنخزیمه با مکاتب مختلف کلامی از جمله جهمیّه و کُلاّبیه به شدت مخالف بود و شاگردان خود را از آموختن کلام نهی میکرد، ولی ظاهراً سخن استاد در شاگردان کارگر نیفتاد و ایشان به این علم علاقه پیدا کردند.
ابنخزیمه نویسندهای پرکار بود، حاکم نیشابوری
آثار وی را غیر از آنچه به صورت جوابیه بر مسائل، تدوین شده و بالغ بر ۱۰۰ جزء بوده، افزون بر ۱۴۰ کتاب میداند. از آثار او در
فقه بحث پیرامون
حدیث بَریره در ۳ جزء
و مسأله
حج را که مورد ستایش سنجانی قرار گرفته، در ۵ جزء،
میتوان ذکر کرد که هر دو امروزه مفقود به شمار میروند. همچنین در منابع از آثاری همچون: البسمله، تفسیر القرآن، الجهاد، الدعوات، عوالی و نزول القرآن نام برده شده است
همچنین ابنخزیمه
از کتابی با عنوان کتاب الکبیر یاد میکند که اینک در دست نیست. همچنین ابنخزیمه در آثار موجود خویش در موارد بسیاری به تألیفات دیگر خود اشاره کرده و از آنها نام برده است. فهرست بخشی از این آثار در مقدمه جلد اول صحیح آمده است که البته احتمال میرود برخی از این کتابها، عناوین بابهای آثار دیگر او و از جمله صحیح و باشند.
۱.
التوحید و اثبات صفات الرب که در زمینه بحثهای اعتقادی است و در ۱۹۳۷م در
مصر و سپس ۱۳۸۸ق در همانجا به کوشش محمد خلیل هرّاس به چاپ رسیده است. ابنخزیمه در این کتاب
بر صحت اسانید احادیث آن تکیه کرده است. ابونعیم اصفهانی بر کتاب التوحید، مستخرجی نوشته است
۲.
مختصر المختصر من المسند الصحیح عن النبی (ص) که با عنوان صحیح ابنخزیمه
شهرت یافته و در سالهای ۱۹۷۱- ۱۹۷۹م در بیروت در ۴ مجلد به کوشش محمد مصطفی اعظمی به چاپ رسیده است. ابنخزیمه در صحیح
بر صحت اسانید تمامی احادیث تکیه کرده و از این رو این کتاب در شمار صحاح
اهل سنت قرار گرفته است.
وی در این کتاب بر علل احادیث و جرح و تعدیل راویان اهتمام داشته است. گفتنی است که نزد برخی همچون ابنکثیر
صحیح ابنخزیمه، چه از لحاظ سند و چه از جهت متن، حتی بر مستدرک حاکم برتری دارد و سیوطی نیز آن را برتر از صحیح ابنحبان میداند، ولی باید توجه داشت که ابنحجر معتقد است که در کتاب صحیح، احادیث حَسَن نیز وارد شده است. به تصریح برخی از منابع متأخر،
تنها بخش کوچکی از این کتاب به دست ما رسیده است که خود نشان از عظمت این اثر دارد.
ابنملقّن، کتابی با عنوان
مختصر تهذیب الکمال مع التذییل علیه داشته که در آن رجال برخی از کتب حدیث، از جمله صحیح ابنخزیمه را بر شمرده است. نیز ابنحجر عسقلانی کتابی در زوائد، به نام
اتحاف المهره باطراف العشره نوشته که در آن، زوائد صحیح ابنخزیمه را نیز آورده است.
از بررسی اسناد نسخه موجود صحیح و دیگر کتابهای
حدیث و
رجال برمیآید که گویا احادیث صحیح ابنخزیمه، بجز آن مواردی که به وسیله ابنحبان از مؤلف روایت شده، تنها با روایت نواده ابنخزیمه، ابوطاهر محمد
بن فضل، که مؤلف، کتاب را بر وی املا کرده،
در دسترس است. صحیح ابنخزیمه توسط کسانی همچون ابوسعید کنجروذی، ابوسعد مقری، محمد
بن محمد
بن عیسی وراق، ابوالمظفر قشیری، ابوالقاسم غازی و اسماعیل
بن عبدالرحمان صابونی از ابوطاهر روایت شده است.
"حدیث علی بن حجر بن ایاس السعدی عن اسماعیل ابن جعفر المدنی"؛ نسخهای از آن در کتابخانه ظاهریه موجود است که به درستی
هویت آن دانسته نیست.
نیز در کتابخانه ظاهریه اثری با عنوان
"شأن الدعاء و تفسیر الادعیة المأثوره عن رسول الله (ص)" وجود دارد که به گزارش فهرستنویس، تألیف ابوسلیمان خطابی بستی (د ۳۸۸ق) و در شرح دعاهای
پیامبر (ص) است که ابنخزیمه آنها را در مجموعهای گرد آوری کرده بود.
(۱) ابنابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۲) ابنبابویه، محمد، خصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق.
(۳) ابنبابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۴) ابنجزری، محمد، غایة النهایه، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۵) ابنجزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، به کوشش علی محمد الضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
(۶) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
(۷) ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۸) ابنحبان، محمد، المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، دارالمعرفة.
(۹) ابنخزیمه، محمد، توحید، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
(۱۰) ابنخزیمه، محمد، صحیح، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۱۱) ابنشهر آشوب، محمد، معالم العلماء، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۱۲) ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۳) ابنفهد، محمد، «لحظ الالحاظ»، همراه ذیل تذکرة الحفاظ ذهبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۱۴) ابنهبیره، یحیی، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۱۵) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، بیروت، دارالقلم.
(۱۶) ابوعمرو نیشابوری، محمد، کتاب فی قوارع القرآن، به کوشش قاسم النوری، مشهد، ۱۴۱۰ق.
(۱۷) ارنؤوط، شعیب، مقدمه بر الاحسان فی تقریب صحیح ابنحبان.
(۱۸) اعظمی، محمد مصطفی، مقدمه بر صحیح ابنخزیمه.
(۱۹) اندرابی، احمد، قراءات القراء المعروفین، به کوشش احمد نصیف الجنابی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
(۲۰) بغدادی، هدیةالعارفین.
(۲۱) بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش قاری سید کلیم الله حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م.
(۲۲) حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
(۲۳) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۲۴) خطیب بغدادی، احمد، شرف اصحاب الحدیث، به کوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنکارا، ۱۹۷۱م.
(۲۵) ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
(۲۶) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم البوشی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۲۷) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید
بن زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲۸) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، ۱۳۸۴ق.
(۲۹) سخاوی، محمد، فتح المغیث، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۳۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان
بن یحیی معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۳۱) سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۳۲) سید مرتضی، علی، الذریعة الی اصول الشریعه، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۳۳) سیوطی، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۳۴) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۵) عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیه، به کوشش گوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۴م.
(۳۶) عراقی، عبدالرحیم، التبصرة و التذکره، به کوشش محمد
بن حسین عراقی، بیروت، ۱۳۵۴ق.
(۳۷) فارسی، علی
بن بلیان، الاحسان فی تقریب صحیح ابنحبان، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۳۸) مرعشلی، یوسف عبدالرحمان، علم فهرست الحدیث، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۳۹) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، توپکاپی، شم ۶۲۹۶.
(۴۰) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۴۱) نووی، محییالدین، «التقریب»، همراه صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت؛ ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛
(۴۲) نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، ادارة الطباعة لمنیریه.
(۴۳) ونسینک، آرنت یان، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، استانبول، ۱۹۸۸م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخزیمه»، ج۳، ص۱۱۴۷.