ابنجعفر ابوجابر محمد بن جعفر ازکوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ جَعْفَر ابوجابر محمد بن جعفر اَزکوی (د ۲۸۱ق/ ۸۹۴م)،
فقیه اباضی عمان و مؤلف کتاب معروف
الجامع، منابع شرح حال اباضی از جزئیات زندگی او اطلاعی به دست ندادهاند.
از نسبت ازکوی او چنین برمیآید که اهل ازکی (در جنوب غرب
مسقط) بوده است. اگر عبارت ابن جعفر در
الجامع را دال بر استفاده مستقیم او از ابوعلی موسی بن علی از کوی (د ۲۳۰ق) بدانیم، تولد او باید در اوایل
سده ۳ق روی داده باشد.
ابن جعفر مدتی نیز برای استفاده از ابوعبدالله محمد بن محبوب بن رحیل (د ۲۶۰ق) در عوتب از توابر صُحار سکنی داشته است.
او سخت تحت تأثیر این دو شیخ بوده و
آرای ایشان را با عناوین ابوعلی و ابوعبدالله در جای جای کتاب خود با لحنی تأییدآمیز نقل کرده است.
وی تعالیم موسی بن علی را عمدتاً از طریق شاگردانش چون عمر بن محمد و ابومروان فرا گرفته است.
ابن جعفر از مشایخ دیگری چون عمر بن مفضل و احتمالاً ابوصفره عبدالملک بن صفره نیز
فقه و
حدیث فرا گرفته
و از شخصی به نام عباد یا عُباده برخی
روایات تاریخی را از طریق واقدی و دیگران اخذ کرده است.
از دیگر شیوخ معاصر ابن جعفر که وی اقوال یا روایات ایشان را در
الجامع مورد نظر قرار داده، میتوان هاشم بن غیلان، علی بن عرزه، حسن بن احمد و ابوبکر احمد بن محبوب را نام برد.
درباره اوضاع
سیاسی در عصر ابن جعفر باید گفت: در ۲۷۲ق/ ۸۸۵م موسی بن موسی بن علی عالم ازکی با تمسک به برخی نقاط ضعف
امام وقت
صلت بن مالک به مخالفت با وی برخاست و در ۲۷۳ق صلت را به کنارهگیری وادار ساخت و با راشد بن نظر
بیعت کرد. از این تاریخ تا ۲۸۰ق/ ۸۹۳م عمان یک دوره کشمکش سخت سیاسی را به خود دید
که در همین
سال با تصرف عمان توسط قوای
عباسی و کشتار اباضیان پایان یافت.
اختلافات سیاسی بین هواداران صلت و موسی بن موسی به زودی به اختلافات فکری منجر شد
و دو مکتب رستاق - هواداران صلت - و نزوان - مخالفان ایشان - را به وجود آورد.
اگر چه برخی منابع به صراحت ابن جعفر را از مکتب
رستاق شمردهاند،
با این همه سندی دال بر شکلگیری دو مکتب مذکور پیش از
وفات ابن جعفر در دست نیست. در بخش «
ولایت و
برائت» از
الجامع در عین اینکه از شخصیت بخصوصی نام برده نشده و ممکن است تألیف آن اصلاً مربوط به پیش از ۲۷۲ق باشد، لیکن نظرات طرح شده و در آن میتواند تأیید کننده یا دست کم معذور دارنده امام صلت باشد.
شاید بتوان اشتراک ابن جعفر با صلت در نزدیک به ابن محبوب را که تا پایان عمرش قاضی و حامی صلت بود
عاملی برای گرایش او دانست. به هر حال عدم مخالفت جدی با اقدام موسی بن موسی در برکناری صلت توسط عالمان موافق امام نشان میدهد که نه ابن جعفر و نه دیگر همفکرانش نتوانسته بودند جای ابن محبوب را به عنوان یک عالم سیاسی مقتدر بگیرند. در منابع اباضی تصریح شده که ابن جعفر از معدود عالمان اباضی بود که از
تیغ عباسیان رهیده
و تاریخ وفات وی در ۲۸۱ق نیز شاهدی بر این امر است.
در اینجا یک سئوال بدون پاسخ میماند و آن اینکه ابن جعفر در جریان کمک خواهی
بشیر بن منذر هم قطار ابن محبوب از محمد بن ثور عامل عباسی
بحرین
و اشغال عمان توسط او چه موضعی داشته و سال پایانی عمر خود را چگونه گذرانده است؟ از نظر شخصیت علمی آنچه از ابن جعفر به دست رسیده، با تصرفاتی که در آن صورت گرفته، نمیتواند منعکس کننده آرای شاذّ احتمالی او باشد. به هر صورت استدلال عاری از اغلاق به ظاهر
قرآن،
سنت
نبوی
و دلایل استحسانی
را میتوان از مشخصات
فقه او شمرد. یکی از اصول کلی که ابن جعفر ذیل یک مسأله جزئی بیان کرده
این است که وی ترک سنت را تنها در صورت تعمد بر مخالفت سنت، مبطل
عبادت دانسته است.
ابن جعفر از فقه و
حدیث
اهل سنت نیز آگاه بوده و
فتاوی و روایات ایشان را در مواضع مختلف
الجامع نقل کرده است،
با این همه او اهل سنت را مدعیان دروغین تبعیت از سنت دانسته است.
دقیقاً مشخص نیست که
اجماع مقبول نزد ابن جعفر اتفاق تمام فقهای
مذاهب
اسلامی بوده است یا تنها
فقهای اباضی،
اما در مورد بخصوصی که از تمسک او به
اجماع در دست است،
اهل سنت بر وفق و امامیه بر خلاف
اباضیه اجماع کردهاند.
بنابراین ابن جعفر در اینجا لااقل همراهی
شیعه را در
اجماع لازم ندانسته است.
درباره عقاید
کلامی ابن جعفر تنها مورد جالب به دست آمده این است که او در باب اختلاف قدیمی جواز یا عدم جواز وصف
خداوند به صفتی غیرمنصوص عملاً جواز را پذیرفته و خداوند را به
صفت «عارف» وصف کرده است.
البته با نگاهی به مواضع فرق مختلف در این زمینه،
باید گفت عدم جواز با تعالیم اباضیه سازگارتر است و به همین جهت ابوسعید کدمی از ابن جعفر در این مورد خرده گرفته است.
تنها اثر مهم او کتاب
الجامع است که برای تمییز آن از دیگر
جامعهای اباضی
جامع ابن جعفر خوانده میشود. نام آن در برخی نسخ کتاب با عنوان
جامع الادیان یا
جامع الدماء ضبط شده است.
اگر چه
الجامع ابن جعفر نخستین
جامع اباضی نیست و پیش از آن ابوصفره و موسی بن علی کتابی با همین عنوان تألیف کردهاند،
با این حال حتی در همان زمان
الجامع ابن جعفر آن دو را تحتالشعاع قرار داد تا حدی که در طول نیم
قرن پس از تألیف آن چندین تن از بزرگترین عالمان اباضی بر آن شرح و حاشیه نوشتند که از آن میان میتوان از حواشی ابوالمؤثر صلت بن خمیس، ابوالحواری،
ابوعبدالله محمد بن روح.
ابوالحسن محمد ابن حسن نزوانی،
شرح ابوسعید محمد بن سعید کدمی با عنوان «المعتبر علی حذو تصنیف
جامع ابن جعفر»
و شرح ابومحمد عبدالله بن محمد بن برکه بهلوی
نام برد.
الجامع ابن جعفر کتابی فقهی است که اکنون تنها ابواب عبادات و
معاملات آن در دست است، اما دانسته نیست که آیا متن اصلی آن بر مباحث
احکام و سیاسات - که در
امامت اباضی به طور قطع از اهمیت ویژهای برخوردار بوده - نیز شامل میشده است یا نه.
الجامع ابن جعفر طی قرون متمادی بین علمای
عمان متداول بود و چنانکه گفته شد
کمتر کتاب اباضی (البته عمانی) یافت میشود که دست کم اشارهای به آن نداشته باشد. در میان اباضیان
مغرب تا
سده ۷ق/ ۱۳م نشانی از
الجامع ابن جعفر دیده نمیشود. در این قرن درجینی از آوردن آن از عمان به مغرب توسط
عیسی بن زکریا سخن گفته است.
در قرن ۹ق/ ۱۵م نیز برادی از این کتاب سخن به میان آورده است.
باز بودن باب حذف و اضافه از طرفی، و مورد توجه بودن کتاب از طرف دیگر موجب شده است تا متن اصلی
الجامع ابن جعفر امروز در دست نباشد. آنچه در ۱۹۸۱م به کوشش عبدالمنعم عامر تحت عنوان
الجامع لابن جعفر در
مصر به چاپ رسیده، تقریباً از ۳ بخش فرضی الف، ب، ج تشکیل شده است که تنها بخش الف آن را میتوان با اندکی تسامح همان متن اصلی، البته با تلخیص و تغییر در ترتیب مطالب دانست. بخش ب که در کتاب با عنوان «
زیاده» یا «
زیادات» شناخته شده، افزودههای فرد یا افرادی است که موضوع آن را گفتههای عالمان پیشین اباضی تشکیل میدهد و تدوین آنها میتواند از حیث زمان به
متن اصلی نزدیک باشد. بخش ج هم اضافاتی است که توسط عالمان متأخر افزوده شده و زمان آن را حدود سده ۱۰ق/ ۱۶م باید دانست. در هر باب کتاب، این ۳ بخش را میتوان با ترتیب و تفکیک نه چندان دقیقی مشاهده کرد. بخش الف با آنچه ابن برکه در نیمه اول
قرن ۴ق/ ۱۰م به نام
جامع ابن جعفر میشناخته کاملاً مطابقت ندارد. مثلاً مطلب مورد استفاده در کتاب
الجامع در
الجامع چاپی
دیده میشود، اما مطلب منقول در همان مأخذ
در
الجامع چاپی
به شکل متفاوت آمده، و نیز مطلب منقول دیگر
اساساً در مظان خود در
الجامع چاپی دیده نمیشود.
رابطه آنچه که برادی در قرن ۹ق/ ۱۵م آن را
جامع ابن جعفر نامیده و آن را در دو مجلد بزرگ یاد کرده، با
الجامع چاپی نیز روشن نیست. همچنین تعیین هویت نسخههای خطی کهن مزاب۱ که منابع
اروپایی از آن یاد کردهاند و کهنترین آنها تاریخ ۹۱۴ق را دارد نیازمند بررسی نسخههای مزبور است. به هر حال میدانیم که در قرن ۱۲ق/ ۱۸م مهنا بن خلفان بوسعیدی با یاری سعید بن عامر کتابی با عنوان تهذیب الاثر فی تلخیص
جامع الشیخ محمد بن جعفر تألیف کرده که نسخه خطی هم عصر مؤلف با تاریخ ۱۱۴۲ق نخستین نسخه اساس در چاپ
الجامع ابن جعفر بوده است.
محقق کتاب با استناد به پارهای قراین بر آن است که آنچه به چاپ رسانیده، در واقع تهذیب الاثر بوسعیدی است و تنها به برخی ملاحظات عنوان
الجامع لابن جعفر را بر آن گذارده است.
بجز کتاب
الجامع جوابیههایی نیز از ابن جعفر در دست بوده که گاهگاه در
زیادات الجامع از آن نقل شده است.
(۱) عبدالله ابن برکه، کتاب
الجامع، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
(۲) محمد ابن جعفر،
الجامع، قاهره، ۱۹۸۱م.
(۳) محمد ابن حوقل، صورة الارض، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۳۸م.
(۴) یحیی ابن هبیره، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
(۵) سالم حارثی، العقود الفضیة، عمان، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۶) علی سید مرتضی، الانتصار، نجف، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
(۷) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۸) محمد طوسی، الخلاف، قم، ۱۴۰۷ق.
(۹) عبدالمنعم عامر، مقدمه و ذیل بر
الجامع (نک: ابن جعفر در همین مآخذ).
(۱۰) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م.
(۱۱) محمد مفید، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۶۳ق.
(۱۲) یوسف ورجلانی، العدل و الانصاف، عمان، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوجابر ابنجعفر»، ج۳، ص۱۰۳۶.