• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌بزاز حافظ‌الدین محمد بن محمد عمادی کردری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن بَزّاز، محمد بن محمد بن شهاب بن یوسف عمادی کَردَری ملقب به حافظ الدین (د ۸۲۷ق /۱۴۲۴م)، فقیه حنفی می‌باشد.



از آن‌جا که وی به «ابن بزاز»، «بزازی»، و گاه «ابن بزازی» معروف بوده، می توان احتمال داد که لقب یکی از پدران وی «بزاز» بوده است. چنانکه از نسبت های «کردری»، «خوارزمی» و «بریقینی» برمی آید و برخی از شرح حال نویسان
[۱] رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
متذکر شده اند، اصل این خاندان از «کردر خوارزم» بوده است.
خاندان ابن بزاز به دلایلی که بر ما معلوم نیست، خوارزم را ترک کرده و به شهر «سرای» واقع در ساحل رود اتل ( ولگا ) هجرت نمود و این در زمانی بود که شهر مذکور به عنوان مرکز «آلتین اردو» رونق به سزایی یافته بود.


اینکه ابن بزاز در شهر سرای تولد یافته باشد حدسی بیش نیست،
[۲] رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
لیکن به هر حال وی از عنفوان جوانی در کنار پدرش در سرای زندگی می‌کرد و از محضر استادان بزرگ سرای از جمله پدرش «ناصرالدین» بهره جست و روز به روز در کسب علم پیشرفت نمود تا حدی که در آن دیار شهرتی به دست آورد.
[۳] لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.
وی در سرای در مسند تدریس و فتوا قرار گرفت و با علمای مختلف به مناظره و مباحثه می‌پرداخت، تا این‌که مرجع یگانه فتوا گشت.
ابن بزاز نزد حکام سرای از نفوذ کلام بسیار برخوردار بود و در اجرای احکام دینی از کسی پروایی نداشت و چون شهر سرای از طرفی به علت ضرباتی که در جنگ بر آن وارد شده بود، و از طرف دیگر به علت انتقال مرکزیت منطقه اتل از سرای به «قازان» و «حاج طرخان»، رونق سابق خود را از کف داده بود، شاید نیز به دلایل سیاسی ، ابن بزاز پیش از ۸۱۴ق /۱۴۱۱م آن شهر را ترک کرد و به حاج طرخان رفته در آن‌جا سکنی گزید.

۲.۱ - نظر علما

عصام الدین سمرقندی که در ۸۱۴ق از حاج طرخان عبور کرده از نفوذ بسیار ابن بزاز در حکام شهر دچار شگفتی شده و در این باب شعری سروده است. بنا به گفته وی ابن بزاز در امور حاج طرخان نیز مداخله می‌کرده و سخن وی بسیار مقبولیت داشته است.
فاضل مرجانی ابن بزاز را از جمله کسانی شمرده که فتوا به تکفیر تیمور لنگ داده بودند.
[۴] رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹-۴۰.
این فتوا در آن زمان اقدام سیاسی مهمی به شمار می‌رفته، ولی نمی‌توان مشخص کرد که ابن بزاز دقیقاً کی و در کجا این فتوا را داده است.

۲.۲ - سفر

می گویند که وی به قریم ( شبه جزیره کریمه ) و بلغار (ظاهراً محل سکنای قوم بلغار در مشرق منطقه اتل ) مسافرت کرده و چند سالی نیز در آن‌جا اقامت گزیده و طبق عادت گذشته خود با علمای بزرگ آن دیار به مناظره پرداخته است.
[۵] رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
[۶] لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.

ابن بزاز در اواخر عمر منطقة اتل را که در آن زمان شدیداً دچار فتنه و آشوب بود، ترک کرده، راهی آسیای صغیر ، قلب امپراتوری عثمانی ، گردید و ظاهراً تا پایان عمر در آن‌جا به سر برد.
[۷] طاش کوپری زاده احمد، الشقائق النعمانیة، ج۱، ص۲۹، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۸] لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.

وی در آسیای صغیر احتمالاً در بروسه با مولی شمس الدین فناری دیدار و با او مناظره کرد. در فروع بر وی غالب آمد، لیکن در اصول و علوم دیگر مغلوب شد.
[۹] طاش کوپری زاده احمد، الشقائق النعمانیة، ج۱، ص۲۹، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.



از شاگردان ابن بزاز می‌توان از ابن عربشاه یاد کرد که حدود ۴ سال را برای فراگرفتن فقه و اصول نزد وی گذراند.
[۱۰] سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۳۷، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
نیز «محیی الدین کافیه جی» و «شرف الدین قریمی» از وی بهره جسته اند.
[۱۱] سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۴۶، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
[۱۲] سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۸۱، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.



ابن بزاز دارای هوش سرشاری بود و بسیاری از متون فقه حنفی چون کافی، کنر، مختصر قدوری، هدایه و وافی را از حفظ داشت.
[۱۳] رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
از مطالعة آثار او چنین بر می‌آید که وی به همان اندازه که بر فتاوی و آراء علمای حنفی از متقدم و متأخر و حتی علمای غیر حنفی احاطه داشته، در طرح و حل مسائل فقهی نیز متبحر بوده است.
از خصوصیات بارز فقه ابن بزاز این است که وی به احکام مستحدثه پرداخته و این امر یکی از عوامل عمده توجه به شخص ابن بزاز و آثارش در دنیای فقه حنفی از شرق تا غرب بوده است، چنانکه وقتی از ابوالسعود عمادی مفتی قسطنطنیه پرسیدند که چرا به گردآوری مسائل مهم فقهی نمی‌پردازد وی در جواب گرفت :
«از ابن بزاز حیا می‌کنم که با وجود کتاب وی (الفتاوی) چیزی بنویسم».
[۱۴] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.

ابن بزاز نه تنها مدافع فقه ابوحنیفه بود، بلکه در دفاع و تجلیل از ابوحنیفه نیز اهتمام خاصی داشت. تألیف مناقب ابی حنیفة و نیز ردّیه ای بر غزالی در دفاع از ابوحنیفه به خوبی بیانگر این موضوع است.




۵.۱ - الجامع الوجیز

۱. الجامع الوجیز، معروف به الفتاوی البزازیة (قازان، ۱۳۰۸ق؛ بولاق، قاهره، ۱۳۱۱ق، در حاشیة الفتاوی الهندیة؛ میمنیه، قاهره، ۱۳۲۳ق).
در آغاز این کتاب چنین آمده است :
«فهذا مختصر من بیان تفریعات الاحکام»
[۱۵] ابن بزاز، «الفتاوی البزازیة»، مقدمه، فی هامش الفتاوی العالم گبریة، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م.

به نظر می‌رسد نسخی که تحت عنوان «مختصر فی بیان تعریفات الاحکام» یا «جزء من تعریفات الاحکام»
[۱۶] جامعه، خطی، ج۹، ص۲۷.
ذکر شده در واقع خلاصه و یا بخشی از همین کتاب باشد.
ابن بزاز این کتاب را در حدود ۸۱۲ق /۱۴۰۹م تألیف کرده است.
[۱۷] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.


۵.۱.۱ - تلخیص کتاب

این کتاب توسط برخی از جمله «محمد بن فرامرز رومی» معروف به ملاخسرو (د ۸۸۵ق /۱۴۸۰م) و «سراج الدین بن طبیب» در ۸۹۳ق /۱۴۸۸م تلخیص شده است.
[۱۸] ظاهریه، فقه حنفی، خطی، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.
[۱۹] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.

تلخیصی نیز از کتاب الفتاوی وجود دارد که به شخص ابن بزاز منسوب است و نمی‌توان در این مورد اظهار نظری قطعی کرد
[۲۰] کاراتای، موزه کاخ توپکاپی، شم ۴۰۴۰ -۴۰۳۸، کتابخانه عربی، نسخه های خطی، استانبول، ۱۹۶۴.
[۲۱] خالدوف، نسخه های خطی عربی موسسات Vostokovedenia، شم ۴۷۰۳، مسکو، ۱۹۸۶.
[۲۲] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲ در مورد کتب دیگری که درباره الفتاوی البزازیة تألیف شده، استانبول، ۱۹۴۳م.
[۲۳] خالدوف، نسخه های خطی عربی موسسات Vostokovedenia، شم ۴۷۰۳، مسکو، ۱۹۸۶.


۵.۱.۲ - جایگاه کتاب

کتاب الفتاوی ظرف مدت کوتاهی تا مصر رسید
[۲۴] سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۸۱، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
و مورد نقد و شرح جمعی از علما قرار گرفت.
ابن بزاز در قسمت های مختلف کتاب الفتاوی از جمله در بخش مربوط به طلاق و ارتداد در مواردی که حکم فقهی دایر بر مفهوم الفاظ می‌باشد، به گونه ای مشروح به تحلیل جمله های فارسی پرداخته است و این مطلب در یک کتاب فقهی مربوط به اوایل قرن ۹ق از نظرهای مختلف می‌تواند جالب باشد.
از جمله می‌توان در بررسی نقش زبان فارسی در منطقة اتل ، و نیز در تاریخ زبان فارسی به عنوان یک منبع قابل استناد از آن بهره برد.

۵.۲ - مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة

۲. مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة: (حیدرآباد دکن، ۱۳۲۱ق).
این کتاب یک بار همراه مناقب ابی حنیفة اثر خطیب خوارزمی در ۱۳۱۱ق در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده
[۲۵] سرکیس، چاپی، ج۱، ص۱۸۱۸.
و یک بار نیز توسط محمد بن عمر حلبی و بار دیگر توسط حسین ادرنه ای (ادرنوی) مفتی بغداد در ۱۰۰۷ق /۱۵۹۸م به ترکی ترجمه شده است
[۲۶] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۸۳۸، استانبول، ۱۹۴۳م.


۵.۳ - رسائل خمسة اسانید

۳. رسائل خمسة اسانید (حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق).


۱. آداب القضاء؛ نسخه ای از آن در کتابخانه اسکندریه موجود است.
۲. شرح مسائل تلخیص الجامع الکبیر، تألیف محمد بن عباد خلاطی (آلوارت، شم ۴۵۱۰)؛
۳. الرد علی الامام الغزالی بما تکلم بحق امامنا ابی حنیفة؛
احتمالاً نسخه ای که تحت عنوان الحق المبین فی دفع شبهات المبطلین در رامپور موجود است، نسخه ای دیگر از همین رساله است.
۴. مسألة؛ که موضوع آن نامشخص است.


۱. زوائد مسند ابی حنیفة؛ ۲. شرح مختصر القدوری؛
[۲۷] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۶۳۳، استانبول، ۱۹۴۳م.
[۲۸] حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۶۸۱، استانبول، ۱۹۴۳م.
۳. مناسک الحج.
[۲۹] کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۲۲۴، دمشق، ۱۹۶۷م.



(۱) ابن بزاز، «الفتاوی البزازیة»، فی هامش الفتاوی العالم گبریة، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م.
(۲) جامعه، خطی.
(۳) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۳م.
(۴) رمزی، مم،.
(۵) تلفیق الاخبار، اورنبورگ، ۱۳۲۵ق /۱۹۰۷م.
(۶) سخاوی محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
(۷) سرکیس، چاپی.
(۸) طاش کوپری زاده احمد، الشقائق النعمانیة، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۹) ظاهریه، خطی.
(۱۰) کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، دمشق، ۱۹۶۷م.
(۱۱) لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.
(۱۲) کاراتای، موزه کاخ توپکاپی، کتابخانه عربی، نسخه های خطی، استانبول، ۱۹۶۴.
(۱۳) خالدوف، نسخه های خطی عربی موسسات Vostokovedenia، مسکو، ۱۹۸۶.


۱. رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
۲. رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
۳. لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.
۴. رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹-۴۰.
۵. رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
۶. لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.
۷. طاش کوپری زاده احمد، الشقائق النعمانیة، ج۱، ص۲۹، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۸. لکنهوی محمد عبدالحی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، ج۱، ص۱۸۷، قاهره، ۱۳۲۴ق /۱۹۰۶م.
۹. طاش کوپری زاده احمد، الشقائق النعمانیة، ج۱، ص۲۹، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۱۰. سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۳۷، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
۱۱. سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۴۶، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
۱۲. سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۸۱، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
۱۳. رمزی، م.م، ج۲، ص۳۹.
۱۴. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.
۱۵. ابن بزاز، «الفتاوی البزازیة»، مقدمه، فی هامش الفتاوی العالم گبریة، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م.
۱۶. جامعه، خطی، ج۹، ص۲۷.
۱۷. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.
۱۸. ظاهریه، فقه حنفی، خطی، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.
۱۹. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲، استانبول، ۱۹۴۳م.
۲۰. کاراتای، موزه کاخ توپکاپی، شم ۴۰۴۰ -۴۰۳۸، کتابخانه عربی، نسخه های خطی، استانبول، ۱۹۶۴.
۲۱. خالدوف، نسخه های خطی عربی موسسات Vostokovedenia، شم ۴۷۰۳، مسکو، ۱۹۸۶.
۲۲. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۴۲ در مورد کتب دیگری که درباره الفتاوی البزازیة تألیف شده، استانبول، ۱۹۴۳م.
۲۳. خالدوف، نسخه های خطی عربی موسسات Vostokovedenia، شم ۴۷۰۳، مسکو، ۱۹۸۶.
۲۴. سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۸۱، قاهره، ۱۳۵۵ق /۱۹۳۶م.
۲۵. سرکیس، چاپی، ج۱، ص۱۸۱۸.
۲۶. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۸۳۸، استانبول، ۱۹۴۳م.
۲۷. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۶۳۳، استانبول، ۱۹۴۳م.
۲۸. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۶۸۱، استانبول، ۱۹۴۳م.
۲۹. کحاله عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۲۲۴، دمشق، ۱۹۶۷م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «محمد ابن‌بزلز»، شماره۹۵۹.    




جعبه ابزار