ابنباکویه ابومحمد بن عبدالله شیرازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ باکویه شیرازی،
ابومحمد بن عبدالله بن عبیدالله، از مشایخ بزرگ
صوفیه در سده ۴ و اوایل سده ۵ق/۱۰ و ۱۱م میباشد.
شهرت او در منابع عربی به صورت ابن باکویه، و ابن باکو، و در کتب فارسی گاهی به شکل باکو و باکویه ضبط شده است. نام او و نام پدرش در اکثر منابع معتبر قدیمی به صورتی است که در بالا آورده شده. ولی در بعضی از منابع متأخر نام او را علی و نام پدرش را
محمد نوشتهاند،
و در بعضی منابع نام جد او را
احمد ضبط کردهاند
فیروزآبادی، ذیل «باک»). شهرت او مأخود از نام جدش «باکویه» است که آن نیز منسوب به
باکوی شروان است
و چون او در آخر عمر در دامنه کوهی در نزدیکی
شیراز عزلت گزید، نزد عامه مردم آن نواحی به باباکوهی یا بابایکوهی مشهور گشت.
ابن باکویه در جوانی در حلقه مریدان و شاگردان
شیخ ابوعبدالله ابن خفیف درآمد و پس از وفات شیخ (۳۷۱ق/۹۸۱م) به سیر آفاق و سیاحت کشورهای مختلف پرداخت و حکایات و روایات بسیاری در احوال و اقوال مشایخ
صوفیه گرد آورد.
گفتهاند که او در شیراز
متنبی را ملاقات کرده و اشعار او را از خود وی شنیده است.
او پس از سیر و سیاحت در کشورهای شرقی اسلامی، سرانجام به
نیشابور آمد و در
خانقاه
ابوعبدالرحمان سلمی اقامت گزید. و پس از مرگ سلمی (۴۱۲ق/۱۰۲۱م) پیر خانقاه او شد.
ابن باکویه در نیشابور با
ابوالقاسم قشیری و
شیخ ابوسعید ابوالخیر مصاحب بوده است. وی ابتدا ابوسعید ابوالخیر و آیین سماع او را منکر بود، اما پس از دیدن کراماتی از شیخ، نسبت به او ارادتی تمام یافت.
ابن باکویه مدتی با
شیخ ابوالعباس نهاوندی نیز مصاحب بوده و شیخ او را بزرگ داشته و به فضل و کمال او اعتراف نموده است.
خواجه عبدالله انصاری نیز از معتقدان وی بوده و در نیشابور در خانقاه او توقف میکرده است. خواجه
عبدالله گوید که «من خود از او به انتخاب، هزار حکایت نوشتهام و سی هزار
حدیث ».
امروز بر ما آشکار نیست که چرا ابن باکویه در اواخر عمر خانقاه نیشابور و حلقه مریدان را ترک گفت و به شیراز بازگشت و در غاری نزدیک آن شهر عزلت گزید. در شیراز مشایخ صوفیه و بزرگان علما از صحبت او کسب فیض میکردند.
ابن باکویه سرانجام در همان
غار درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد و بقعهای بر
مرقد وی ساخته شد که اکنون زیارتگاه است. وفات او را
جنید شیرازی در ۴۴۲ق (۱۰۵۰م) نوشته
و مؤلفان متأخر چون
جامی و دیگران غالباً همین تاریخ را ضبط کردهاند، ولی
فارسی ،
ابن حجر و ذهبی
سال وفات او را ۴۲۸ق (۱۰۳۷م) نوشتهاند و
سمعانی
آن را چهار صد و بیست و اندی ذکر کرده است. با توجه به قدمت و اعتبار منابع اخیر و طبق محاسبه
محمد قزوینی در حواشی شدالازار،
تاریخ ۴۲۸ق صحیحتر به نظر میرسد.
ابن باکویه در
علوم مختلف متبحر بوده
و به ویژه در
استماع و نقل حدیث و آشنایی به حکایات و سیرههای مشایخ طریقت شهرتی تمام داشته است.
احمد بن علی
بن خلف شیرازی ادیب که در نیشابور میزیسته، کتابهایی از جمله کتاب الحکایات را از ابن باکویه نقل کرده است.
از آثار منسوب به او یکی رسالهای است درباره
حسین بن منصور حلاج به عنوان بدایه حال الحلاج و نهایته که لوئی ماسینیون بخشی از آن را به چاپ رسانده است. دیگری کتاب اخبار العارفین است که
حاجی خلیفه در کشف الظنون از آن یاد کرده است،
اما نسخهای از آن در دست نیست. دیوان شعری به فارسی نیز به او نسبت دادهاند که در آن شاعر به «کوهی» تخلص کرده است. اگر چه برخی از مستشرقین همچون ریو، اته، ژوکوفسکی و برتلس در صحت این انتساب اصرار ورزیدهاند،
لیکن شیوه گفتار در این اشعار هیچ گونه مناسبت و شباهتی با سبک و اسلوب شعر فارسی در سدههای ۴ و ۵ق ندارد، و هیچ یک از مؤلفاتی که تا پیش از سده ۱۳ق به ذکر احوال ابن باکویه پرداختهاند از شاعری او سخنی نگفته و شعری به او نسبت ندادهاند. به نظر
آقابزرگ سراینده این دیوان قبل از قرن ۹ق نمیزیسته است
و به نظر زرین کوب سراینده این اشعار که شاعری با تخلص کوهی است، متعلق به بعد از عصر حافظ است.
(۱) آقابزرگ، الذریعة.
(۲) ابن حجر،
احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ق.
(۳) ابن ماکولا، علی، الاکمال، به کوشش شیخ عبدالرحمان یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۲م.
(۴) انصاری،
عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش
محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵) برتلس، آندره، ی، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمه سیروس ایزدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۶) جامی، عبدالرحمان، مقامات شیخ الاسلام، به کوشش علی اصغر بشیر، کابل، ۱۳۵۵.
(۷) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۸) جنید شیرازی، معینالدوله، شدالازار، به کوشش
محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸ش.
(۹) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م.
(۱۰) دیلمی، ابوالحسن، سیره الشیخ الکبیر ابی
عبدالله ابن خفیف، ترجمه رکن الدین یحیی
بن جنید شیرازی، به کوشش آن ماری شیمل، آنکارا، ۱۹۵۵م.
(۱۱) ذهبی،
محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر
محمد، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۲) زبیدی، تاج العروس.
(۱۳) زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۴) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان
بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۵) فارسی، عبدالغافر، تاریخ نیسابور، به کوشش محمدکاظم
محمودی، قم، ۱۳۶۲ش.
(۱۶) فیروز آبادی،
محمد، قاموس المحیط.
(۱۷) قزوینی،
محمد، حواشی شدالازار (نک: جنید شیرازی در همین مآخذ).
(۱۸)
محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن باکویه شیرازی»، ج۳، ص۹۴۰.