ابنالمقفع ساویرس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ مُقَفَّع، ساویرس، مورخ و متکلم
مسیحی مصر در
سده ۴ق /۱۰م میباشد.
وی از نخستین نویسندگان قبطی است که آثار خود را به
زبان عربی نوشته است. با وجود
شهرت و تأثیر عمیق او در فرهنگ مسیحی مشرق زمین، منابع گوناگون آگاهی چندانی درباره زندگی وی ندادهاند. آنچه از یادداشتهای پراکنده در میان نسخههای خطی به دست میآید، در این حد است که او پیش از آنکه به زیّ روحانیان درآید، به دبیری اشتغال داشت و «ابوبِشر» خوانده میشد. چندی بعد شغل دبیری را رها کرده به
رهبانیت گروید و در صومعههای مصر به
عبادت و فراگیری تعالیم کلیسای یعقوبی روی آورد. وی به تدریج مراتب ترقی را در
کلیسا پیمود تا اینکه از جانب بطریق اسکندریه به عنوان اسقفِ اُشْمونَین (شهری در مصر علیا) برگزیده شد
در برخی منابع گفته شده که وی توسط بطریق مَقّاری (۹۳۲-۹۵۲م) بدین سمت منصوب شد،
ولی نمیتوان در این باره با اطمینان سخن گفت.
تاریخهای قابل اعتمادی که از سراسر دوران زندگی ابن مقفع در اختیار داریم مربوط به سالهای ۹۵۱، ۹۵۵ و ۹۸۷م است. او در ۹۵۱م یکی از آثار خود را تألیف کرده، در ۹۵۵م «کتاب دوم مجامع» را به پایان آورده و در ۹۸۷م پاسخ بطریق فیلوتئوس به اقرارنام یک عالم یعقوبی را امضاء نموده است.
از این رو میتوان ولادت او را در ربع نخست
سده ۱۰م و درگذشت وی را سالی چند پس از ۹۸۷م تخمین زد.
ابن مقفع در دوره حیات خود شاهد انتقال قدرت از
اخشیدیان به
فاطمیان (۳۵۸ق/۹۶۹م) بود. با ورود خلیفه فاطمی المعزلدینالله به مصر در ۳۶۲ق/۹۷۳م، فصل تازهای در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مصر گشوده شد که رهآورد آن برای
مسیحیان و
یهودیان برخورداری از کمال
احترام و آزادیهای مذهبی بود. این آزادیها که آنان را از نظر سیاسی نیز توانا ساخته بود، پس از انتقال قدرت بهجانشین وی العزیزبالله (۳۶۵ق/ ۹۷۶م) تا آن اندازه روی به فزونی نهاد که تحمل ادامه آن وضع بر
مسلمانان گران میآمد
در چنین اوضاعی ابن مقفع در دفاع از باورهای کلیسای یعقوبی قبطی و رد بر مخالفان، پای از دفاعیهنویسی و ردیهنویسی فراتر نهاد و در مجالس مناظرهای که در حضور خلیفه ترتیب مییافت، با مخالفان خود به بحث و
جدل میپرداخت. بارزترین نمونه از این دست، مباحثهای است که بین او و یک عالم یهودی به نام موسی (احتمالاً پسر العازار) با حضور خلیفه المعز و وزیر مشهور ابن کلّس و بطریق افرام یا ابراهام (۹۷۵- ۹۷۸م) درگرفت و ابن مقفع که در این مجلس سخنگوی بطریق شناخته میشد، درباره یهودیان به طور عام و نسبت به موسی به طور خاص با لحنی توهینآمیز سخن گفت، به طوری که ابن کلس که با موسی دوستی داشت (چنانکه گفته شده) از آن پس نسبت به بطریق قبطیان
کینه به دل گرفت.
فضای تسامح در عهد عزیز تا بدانجا بود که وی (در روایتی المعز) ابن مقفع را بر آن داشت تا با عالمان و قاضیان
مسلمان نیز در مسائل اعتقادی به
مناظره پردازد. در این مورد بهخصوص از قاضی ابوالحسن علی بن نعمان
فقیه اسماعیلی نام برده شده است.
همچنین میتوان به حضور ابن مقفع در مجلس مناظره خلیفه المعز با اسقف شامی یُونّس بن شمّاع اشاره کرد
در روایات مربوط به مناظرات دینی در آغاز خلافت فاطمی مصر، همواره نام ابن مقفع به عنوان نماینده قبطیان دیده میشود. روایتهای پراکنده دال بر اینکه بطریق افرام او را به عنوان سخنگوی خود در مجلس مناظره پذیرفته، یا اینکه بطریق فیلوتئوس از او خواسته است تا بر پاسخی که خود نوشته بوده، مهر تأیید زند، از قدر و منزلت او در کلیسای یعقوبی اسکندریه حکایت دارد. این روایات در کنار عنایت ویژهای که خلیفة فاطمی نسبت به وی، به عنوان یک
عالم توانا در مذهب خود داشته و او را به مجالس مناظره خود میخوانده است، بیان کننده این واقعیت است که او در این دوره تنها یک اسقف در شهری دور از مرکز چون اشمونین نبوده است.
دانستن چند زبان کارآمد از عواملی است که نباید تأثیر آن را در موفقیت ابن مقفع نادیده گرفت. تسلط بر ادبیات زبان قبطی (که زبان مادریش بود) و آشنایی وی با زبان یونانی او را با میراث فرهنگی همکیشان خود پیوند میداد و تبحرش در
ادب عربی او را قادر میساخت تا ضمن استفاده از منابع عربی، آثار خود را در قالب این زبانِ نو پذیرفته بیافریند، زیرا که در نیمه دوم سده ۴ق/۱۰م هنوز زبان متداول مسیحیان مصر، زبان قبطی بود
(در مورد دقت او در کاربرد
زبان عربی، به این آدرس رجوع کنید:
) ابن مقفع با آثاری که به زبان عربی تألیف نمود، در واقع دورهای را در ادبیات قبطیان آغاز کرد که ادامه آن به تدریج زبان قبطی را به فراموشی سپرد. این نه بدان معناست که شخص ابن مقفع عامل این دگرگونی بوده باشد، بلکه وی برجستهترین فرد از نخستین مؤلفان قبطی است که تحت تأثیر نفوذ روزافزون زبان عربی، آن را به جای قبطی به عنوان ابزار نگارش بهکار گرفتند.
آثار ابن مقفع از حیث محتوا نیز در ادبیات عربی - قبطی جایگاه ویژهای دارند، به طوری که تاریخ او برای بطریقان
اسکندریه، بهعنوان تاریخ رسمی کلیسای قبطی یعقوبی پذیرفته شده و دیگر آثار او در مورد اعتقادات و آداب کلیسایی تأثیر قابل ملاحظهای در فرهنگ مسیحی مصر و حتی سرزمین مجاور گذارده است. چنانکه شخصیتهای سرشناس قبطیِ دورههای بعد، چون
ابواسحاق ابن عسال و
ابوالبرکات ابن کبر این دسته آثار او را مورد توجه قرار دادهاند.
ویهمچنین در دفاع از باورهای یعقوبی خود و نقض عقاید مخالفان مسیحی خویش از نسطوری و ملکایی ردیههایی پرداخته که از آن میان بهخصوص باید به ردیة او بر اسقف نسطوری
دمشق، ایلیا،
اشاره کرد. البته آثار او نیز به نوبه خود مورد رد و نقض مخالفان قرار گرفته است
ترجمه آثار او به زبانهای حبشی، سریانی و لاتین در سدههای متقدم نیز خود نشان میدهد که آثار وی در سرزمینهای مجاور نیز رواج داشته است.
ابن مقفع دارای آثاری است که در ادامه آنها را بیان میکنیم:
در تاریخ بطریقان اسکندریه. ابن مقفع بیشتر
شهرت خود را از تاریخی دارد که برای بطریقان اسکندریه تألیف کرده است. این اثر با بیان احوال قدیس مرقس که براساس روایات، بنیانگذار کلیسای اسکندریه بوده، آغاز میشود و به بطریق پنجاه و پنجم شنوده (۸۵۹ -۸۸۰م) انجام میپذیرد. او برای تألیف این اثر مدت ۸ سال در کتابخانههای مختلف مصر علیا و سفلی جستوجو کرده و از منابع قبطی و یونانی، همچون نوشتههای اُسبیوس قیساری، یوحنای اهل نیکیو و یک تاریخ کهن قبطی صعیدی در کار خود بهره برده است
برخی کتاب ابن مقفع را با «تذکرة آباء کلیسا» در کلیسای رُم مقایسه کردهاند.
تاریخ بطریقان ابن مقفع بعدها توسط نویسندگان دیگر تکمیل گردید. نخستین کسی که بر تاریخ وی ذیل نوشت، میخائیل اسقف تنّیس بود که در ۱۰۵۱م شرح حال بطریقان اسکندریه را در فاصله ۸۸۰ -۱۰۴۶م بر آن علاوه کرد و در ۱۰۸۸م موهوب بن منصور بن مفرح، شمّاس اهل اسکندریه، نوشته ابن مقفع را تهذیب و تنظیم کرد و شرححال بطریق معاصرش کریستودُلُس۵ (۱۰۴۷-۱۰۷۷م) را بر آن افزود. چندی بعد نیز یوحنا بن صاعد ملقب به ابن قلزمی شرح زندگی بطریقان را در فاصله ۱۰۸۷-۱۱۶۶م بدان ضمیمه کرد
تاریخ ابن مقفع بعدها در مغرب زمین اساس کار رنودو در «تاریخ بطریقان اسکندریه» قرار گرفت.
همچنین این نکته نیز مطرح شده که
ابن راهب مورخ
مسیحی سده ۱۳م از تاریخ بطریقان و تاریخ مجامع ابن مقفع در کار خود به عنوان منابع اساسی استفاده کرده است
تاریخ بطریقان نه تنها منبع اصلی برای مطالعه تاریخ کلیسای قبطی در
قرون وسطی بهشمار میرود، بلکه اطلاعات پرارزشی هم درباره تاریخ کلیسای حبشه و مسیحیان بهنوبه دست میدهد.
تاریخ ابن مقفع در فاصله ۱۹۰۴-۱۹۱۰م به کوشش زایبولد در «مجموعه نوشتههای مسیحی شرقی» در
بیروت / پاریس به چاپ رسید. این ویرایش بر اساس نسخ خطی متعدد صورت گرفته و با شرح حال بطریق پنجاه و دوم یوسف خاتمه مییابد. در همین اوان اوتز ویرایش دیگری از کتاب را به همراه ترجمه انگلیسی در چند بخش در سلسله انتشارات «آباء کلیسای شرق» منتشر ساخت. در ۱۹۱۲م زایبولد چاپ جدیدی از کتاب را بر اساس نسخه کهن هامبورگ به تحریر موهوب بن منصور انتشار داد که شرح احوال قدیس مرقس تا بطریق میخائیل را مشتملبود.
جدیدترین چاپ کتاب از ۱۹۴۳م به اهتمام «انجمن باستان شناسی قبطی۱۱» و به کوشش یسّا عبدالمسیح، عزیز عطیه و بورمستر۱۲ در قاهره آغاز شده است (برای تلخیصها و گزیدههای آن، به این آدرس رجوع کنید: Graf Gref>Graf G, Geschichte der christlichen arabischen Literatur, Vatican, ۱۹۴۴،۵۱، ج۲، ص۳۰۴ به بعد. ).
این کتاب که دارای دو جنبه تاریخی و کلامی است، در ۴ فصل مرتب شده و مؤلف در آن ضمن ارائه مختصری از تاریخ کلیسا از دیدگاه خاص خود، قصد داشته است که گفتار سعید بن بطریق تاریخ نویس ملکایی را نقض کند. او سخن خود را با وصف ظهور
خداوند در
آدم تا صعود
حضرت مسیح (علیهالسلام) آغاز کرده، سپس بهمناسبت موضوع کتاب به نقل نصوص
کتاب مقدس و تعالیم رسولان و آباء پرداخته است. آنگاه به تفصیل مجامع چهارگانه کلیسا، بهویژه مجمع خَلقیدونه را از دیدگاه تاریخی - کلامی مورد بررسی قرار داده و همین موجب نام گذاری کتاب بوده است. وی در خاتمه به بیان نکاتی درباره روز ولادت حضرت مسیح (علیهالسلام)،
غسل تعمید، وفات و رستاخیز آن حضرت در اعتقاد مسیحیان یعقوبی پرداخته است.
متن عربی این کتاب بر اساس چندین نسخه خطی از کتابخانههای پاریس و
واتیکان به کوشش شبلی در مجموعه «آباء کلیسای شرق» در ۱۹۰۵م به چاپ رسیده است (در مورد نسخههای خطی دیگر، به این آدرس رجوع کنید:
کتاب المجامع به زبان حبشی نیز ترجمه شده و نسخههای خطی متعددی از آن در موزه بریتانیا و مجموع عَبّادی در پاریس یافت میشود. این ترجمه در ادبیات حبشی با عنوان «مَصْحَف هِدار» (هدار یا هتور، نام یکی از ماههای قبطی است) نیز شناخته میشود.
این کتاب همچنین به زبان سریانی ترجمه شده و چند نسخه خطی از این ترجمه در فهرستهای مختلف معرفی شده است.
ترجمهای از این اثر نیز به لاتین توسط رنودو صورت گرفته که هنوز منتشر نشده است.
گفتنی است که ابن مقفع در ۹۵۵م تکملهای بر کتاب المجامع فراهم آورد که به «کتاب دوم» شهرت دارد. در ۹ فصل اول این تکمله همان موضوعات کتاب المجامع با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین بخش این کتاب فصل دهم آن است که به شرح و
تفسیر «اعتقادات مکتب ازنیکی - قسطنطینی» اختصاص یافته و برخورد جدلی بهخصوص نسبت به نسطوریان در آن فراوان است. وی بهویژه به اسقف دمشق ایلیا علی بن عبید که او نیز کتابی در شرح همان اعتقادات نوشته بود، تاخته است.
ابن مقفع در این بخش از کتاب به نقض آراء
یهودیان و متکلمان مسلمان معتزلی که به زعم او به «تجسم کلمه
خداوند» قائل بودهاند، نیز نظر داشته و از
ابراهیم نظام متکلم معتزلی (د ۲۳۱ق/۸۴۵م) به نام یاد کرده است.
متن عربی «کتاب دوم» به کوشش لوروا و گربو به همراه ترجمه حبشی و فرانسوی آن در ۱۹۰۰م در مجموعه «آباء کلیسای شرق»، شم ۶، به چاپ رسیده است. این کتاب در برخی از نسخ خطی با عنوان «
تفسیر الامانة و تأویل الفاظها» شناخته شده است.
و ابوالبرکات ابن کبر نویسنده قبطی در اثر خود مصباح الظلمة خلاصهای از ۱۰ فصل آن را ارائه نموده است.
کتاب الایضاح که گاه
الدر الثمین فی ایضاح الاعتقاد فی الدین نیز نامیده شده و در ۱۲ فصل به بررسی مسائل مختلف
خداشناسی، مسیحشناسی و آداب کلیسایی پرداخته است. این کتاب اولبار در ۱۹۲۵م به کوشش مرقس جرجس در
قاهره و بار دیگر در ۱۹۷۲م با ویرایش و ترجمه آلمانی به وسیله مایبرگره در ویسبادن به چاپ رسیده است (در مورد دهها نسخه خطی کامل و ناقص که تفاوتهایی با هم دارند، به این آدرس رجوع کنید:
) این کتاب به زبانهای حبشی و سریانی نیز ترجمه شده و نسخههای خطی متعددی از هر دو ترجمه نشان داده شده است.
در ادبیات حبشی این ترجمه با عنوان «مَصْحَف ساویرس» (کتاب ساویرس) شناخته میشود.
به طور کلی ابوالبرکات در فهرستی که از آثار ابن مقفع در مصباح الظلمة به دست داده،
برای ابن مقفع ۲۶ اثر برشمرده و در سندی دیگر ضمن شرح زندگی بطریق فیلوتئوس از ۲۰ تألیف او یاد داده شده است.
برخی از آثار یاد شده در این دو فهرست در حال حاضر مفقود شناخته میشوند، ولی جز چند اثر مهم یاد شده، برخی دیگر از آثار ابن مقفع هماکنون بهصورت خطی در کتابخانههای جهان نگهداری میشوند، از جمله آنهاست: ترتیب الکَهَنوت، در آداب کنیسه. نسخهای از آن در قاهره یافت میشود؛ البیان المختصر فی الایمان، که نسخههایی از آن در واتیکان و دیگر جایها نشان داده شده است؛ استبصار العقل و منهاجه یا مصباح العقل، که نسخههایی از آن در پاریس و جاهای دیگر موجود است؛ طب الغَمّ (النفس) و شفاء الحُزن، که نسخهای از آن در کتابخانه بادلیان و کتابخانه یعقوبی قُدس نگهداری میشود؛ آلام المسیح (علیهالسلام)، که آن را از قبطی به
عربی ترجمه کرده و نسخههایی از آن در کتابخانه گوتا و کتابخانه قبطی قاهره یافت میشود (برای نسخ خطی یاد شده و نسخ برخی دیگر از آثار او، به این آدرس رجوع کنید:
) باید افزود نسخه خطی کتاب تریاق العقول که به شماره ۴۰۳ در کتابخانه بطریقیِ قبطیِ قاهره موجود است، به ابن مقفع نسبت داده شده که در واقع از آثار رشید ابوالخیر ابن طیب است
(۱) ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن خلکان، احمد بن ابراهیم، وفیات الاعیان.
(۳) بخیت، محمد عدنان و نوفان رجاحمود، فهرس المخطوطات العربیة المصورة، عمّان، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴) دائرة المعارف بستانی.
(۵) مقدسی، محمد بن احمد، احسن التفاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۶) انطاکی، یحیی بن سعید، تاریخ، همراه ج ۲ تاریخ سعید بن بطریق، بیروت، ۱۹۰۹م.
(۷) Ahlwardt.
(۸) Ambrosiana.
(۹) Bellet, P, X Severus Ibn al - Mukaffa q n , New Catholic Encyclopedia, vol XIII.
(۱۰) Brockelmann, Carl, Katalog der orientalischen Handschriften zu Hamburg Hamburg, ۱۹۶۹.
(۱۱) X Chroni - que samaritaine n , ed & French tr A Neubauer, J A, ۱۸۶۹, S ۶, vol XIV.
(۱۲) Conti Rossini, C, X Netice sur les manuscrits E thipiens de la collection d'Abbadie n , JA, ۱۹۱۳, S ۱۱, vol II.
(۱۳) De Slane.
(۱۵) Dillmann, A, Catalogus codicum manuscriptorum orientalium qui in Museo Britannico asseruantur, ۱۸۴۷.
(۱۶) EI ۲.
(۱۷) Graf G, Catalogue de manuscrits arabes chr E tiens conseru E s au Gaire, Vatican, ۱۹۳۴.
(۱۸) Graf G, Geschichte der christlichen arabischen Literatur, Vatican, ۱۹۴۴-۵۱.
(۱۹) Guidi, I, X Patrologia orientalis n , RSO, ۱۹۱۱-۱۹۱۲, vol IV.
(۲۰) Lane - Poole، S, A History ofEgypt, Karachi، ۱۹۷۷.
(۲۱) Lewis، B, X Paltiel: a note n , Bulletin of the School of Oriental & African Studies, ۱۹۶۷, vol XXX.
(۲۲) mann, J, The Jews in Egypt & in Palestine under the F t imid Caliphs, Oxford, ۱۹۶۹.
(۲۳) Mingana, A, Catalogue of the Mingana Collection of Manuscripts, Cambridge, ۱۹۳۳-۱۹۳۶.
(۲۴) Pertsch.
(۲۵) Sidarus, A Y, Ibn ar-Rahibs Leben und Werk, Freiburg, ۱۹۷۵.
(۲۶) Steinschneider, M, Polemische und apologetische Literatur in arabischer Sprache, Leipzig, ۱۸۷۷.
(۲۷) Troupeau, G, Catalogue des manuscrits arabes, Paris, ۱۹۷۴.
(۲۸) WOstenfeld, F, X Geschichte der Fatimiden Chalifen n , Schriften zur arabisch - islamischen Geschichte, Frankfurt, ۱۹۸۶.
[http://lib.eshia.ir/۲۳۰۲۲/۴/۱۸۰۲/ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنالمقفع، ساويروس»، شماره۱۸۰۲ .