• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌ابی‌الفیاض ابوبکر احمد بن‌ سعید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن‌ِ اَبی‌ الْفَیّاض‌، ابوبکر، احمد بن‌ سعید بن‌ محمد بن‌ ابی‌ الفیاض‌، معروف‌ به‌ ابن‌ الغَشّاء (ح‌ ۳۷۹-۴۵۹ق‌/۹۸۹-۱۰۶۷م‌)، فقیه‌ و مورخ‌ اواخر دوره امویان‌ و اوایل‌ دوره ملوک‌ الطوایفی‌ اندلس است.



از جزئیات‌ زندگی ابن ابی الفیاض اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌.
تنها می‌دانیم‌ که‌ در اِسْتِجّه در جنوب‌ غربی‌ قُرطبه‌ به‌ دنیا آمد و در جوانی‌ نزد یوسف‌ بن‌ عَمْروس‌ استجی‌ درس‌ خواند و سپس‌ به‌ اَلمَریّة رفت‌ و از محضر استادانی‌ چون‌ ابوعمر طَلَمَنکی‌ و ابوعمر بن‌ عَفیف‌ و مُهَلّب‌ بن‌ ابی‌ صُفْرة و دیگران‌ بهره‌ گرفت‌
[۱] ابن‌ بشکوال‌، خلف، الصلة، قاهره‌، ۱۹۶۶م‌، ج۱، ص۶۰.
و در خدمت‌ آنان‌ که‌ غالباً فقیه‌ و قاضی‌ بودند به‌ مقام‌ قضا و فقاهت رسید.
نُباهی‌
[۲] نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص‌ ۸۰.
و ابن‌ عذاری
[۳] ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۸.
نیز به‌ ترتیب‌ او را فقیه‌ و قاضی‌ خوانده‌اند.
با این‌همه‌ شهرت‌ ابن‌ ابی‌ الفیاض‌ بیشتر به‌ سبب‌ تألیفات‌ تاریخ و جغرافیایی اوست‌.
آن‌چه‌ نیز در دو قرن‌ اخیر از او موضوعی‌ بحث‌انگیز ساخته‌، همانا سهم‌ وی‌ در تاریخ‌نگاری‌ اندلس‌ است‌.


ابن‌ ابی‌ الفیاض‌ در عصری‌ پرتلاطم‌ می‌زیست‌: ۲۴ ساله‌ بود که‌ دوره پرآشوب‌ «فتنه‌» پیش‌ آمد، حکومت‌ خاندان‌ عامری‌ فرو ریخت‌، خلافت‌ مرکزی‌ از میان‌ رفت‌ و دوره معروف‌ به‌ ملوک‌ الطوایف‌ در تاریخ‌ اندلس آغاز شد.
او که‌ خود شاهد همه این‌ آشوب‌ها و فراز و نشیب‌های‌ تاریخ‌ بود، گزارش‌گر مستقیم‌ آن‌ها نیز شد.


با مرد بزرگی‌ چون‌ ابن‌ حزم‌ و شاید با ابن‌ حیّان‌ و عُذری هم‌نشین‌ بود.
روایتی‌ که‌ او مستقیماً از ابن‌ حزم‌ درباره منصور بن‌ ابی‌عامر نقل‌ کرده‌، نشان‌گر ارتباط و مجالست‌ وی‌ با ابن‌ حزم‌ است‌، گرچه‌ روشن‌ نیست‌ که‌ این‌ ارتباط کی‌ و در کجا برقرار شده‌ است‌
[۴] ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷۷-۷۸.
[۵] نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص۸۱.
ارتباط مستقیم‌ او با ابن‌ حیّان‌ و عُذری‌ مسلم‌ نیست‌، اما ابن‌ ابی‌الفیاض‌، چنان‌که‌ گفته‌ شد، دوره‌ای‌ از عمر خود را در اَلمریة گذرانده‌ و می‌دانیم‌ که‌ عُذری‌ جغرافی‌دان‌ معروف‌ نیز اهل‌ همین‌ شهر بوده‌ است‌ و لذا ارتباط یا آشنایی‌ وی‌ که‌ خود نیز در جغرافیا دستی‌ داشت‌، با عذری‌ محتمل‌ به‌ نظر می‌رسد،
[۶] مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص۱۰۷.
جز این‌که‌ سندی‌ در این‌ باب‌ به‌ دست‌ نیامده‌ است‌، با این‌همه‌ مورالس‌ ارتباط وی‌ را با عذری‌ و ابن‌ حیّان‌ حتمی‌ دانسته‌ و آن‌ را در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ وی‌ مؤثر شمرده‌ است‌.


مهم‌ترین‌ اثر ابن‌ ابی‌ الفیاض‌ کتابی‌ تاریخی‌ است‌ به‌ نام‌ العبر که‌ اکنون‌ در دست‌ نیست‌، اما به‌ دلایلی‌ که‌ ذکر خواهد شد، در دو قرن‌ اخیر توجه‌ خاورشناسان را به‌ خود جلب‌ کرده‌ است‌.

۴.۱ - بررسی نسخه

نخستین‌ بار میخائیل‌ غزیری‌ (۱۷۱۰-۱۷۹۱م‌) هنگام‌ تهیه‌ فهرست‌ نسخ‌ خطی‌ کتابخانه اسکوریال متوجه‌ متنی‌ تاریخی‌ شد که‌ در ۳ برگ‌ ضمیمه نسخه‌ای‌ از الحلة السیراء ابن‌ ابار شده‌ بود و چون‌ در نخستین‌ برگ‌ عبارت‌ «قال‌ احمد» آمده‌ بود، به‌ اشتباه‌ گمان‌ برد که‌ متن‌ از احمد رازی‌ (۲۷۴- ۳۴۴ق‌) مورخ‌ اندلسی‌ است‌.
[۷] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۴-۴۵.

حال‌ آن‌که‌ در دنباله همان‌ متن‌ عبارت‌ «قال‌ احمد بن‌ ابی‌ الفیاض‌» نیز درج‌ شده‌ است‌.
[۸] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۲.

غزیری‌ ظاهراً متوجه‌ این‌ مسأله‌ نیز نشده‌ بود که‌ چگونه‌ رازی‌ که‌ در نیمه اول‌ سده ۴ق‌/۱۰م‌ درگذشته‌، توانسته‌ فی‌ المثل‌ از دوره «فتنه‌» یا «ایام‌ منذر بن‌ یحیی‌ التجیبی‌» یعنی‌ از روی‌دادهای‌ سده ۵ق‌ سخن‌ گوید.
[۹] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۶.

در هر حال‌ غزیری‌ بخش‌هایی‌ از متن‌ این‌ ۳ برگ‌ را، که‌ به‌ خط مغربی‌ و ضمیمه نسخه شماره ۱۶۵۴ کتابخانه اسکوریال است‌، بی‌آنکه‌ پی‌ به‌ هویت مؤلف‌ واقعی‌ آن‌ ببرد، با ترجمه لاتین‌ آن‌ منتشر ساخت‌.
در اوایل‌ سده ۱۹م‌ کنده‌ مورخ‌ اسپانیایی‌ به‌ وجود نام‌ احمد بن‌ ابی‌الفیاض‌ در این‌ برگ‌ها اشاره‌ کرد، اما نخستین‌ بار دوزی‌ متوجه‌ این‌ اشتباه‌ شد و نظر غزیری‌ را نادرست‌ خواند و احتمال‌ داد که‌ متن‌ یاد شده‌ بخشی‌ از تاریخ‌ ابن‌ ابی‌الفیاض‌ یا کتاب‌ متأخرتری‌ باشد که‌ در آن‌ از ابن‌ ابی‌الفیاض‌ نقل‌ قول‌ شده‌ است‌.
اندکی‌ بعد گایانگوس‌ و سپس‌ چند محقق‌ دیگر از جمله‌ پالنسیا (۲۱۲) و حسین‌ مؤنس‌
[۱۰] مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶.
نیز رأی‌ به‌ اشتباه‌ غزیری‌ دادند و متن‌ مزبور را بخشی‌ از کتاب‌ العبر ابن‌ ابی‌الفیاض‌ دانستند.
ملچور آنتونیا نیز در تحقیقی‌، دیدگاه‌های‌ مختلف‌ از جمله‌ نظر دوزی‌ را در این‌ باره‌ مورد بحث و انتقاد قرار داده‌ و متن‌ مزبور را نیز به‌ اسپانیایی‌ ترجمه کرده‌ است‌.
مورالس‌ آخرین‌ دانشمندی‌ است‌ که‌ به‌ تحقیق‌ درباره ابن‌ ابی‌الفیاض‌ و گردآوری‌ آثار او پرداخته‌ و متن‌ مندرج‌ در ۳ برگ‌ یاد شده‌ را نیز در قطعات‌ پراکنده العبر که‌ از منابع‌ گوناگون‌ گردآوری‌ کرده‌، گنجانیده‌ و با ترجمه کامل‌ آن‌ به‌ اسپانیایی‌ و مقدمه‌ و حواشی‌ در نشریه «دفترهای‌ تاریخ‌ اسلام‌» به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌.

۴.۲ - موضوعات

مسأله دیگر موضوع‌ کتاب‌ العبر و به‌ عبارت‌ بهتر تعیین‌ محدوده تاریخی‌ و جغرافیایی‌ مورد بحث‌ در آن‌ است‌.
از آن‌جا که‌ این‌ کتاب‌ از میان‌ رفته‌ و جز روایات‌ و پاره‌های‌ پراکنده‌ از آن‌ در دست‌ نیست‌، حدود موضوع‌ آن‌ را نمی‌توان‌ به‌ دقت‌ تعیین‌ کرد.
ابن‌ بشکوال‌
[۱۱] ابن‌ بشکوال‌، خلف، الصلة، قاهره‌، ۱۹۶۶م‌، ج۱، ص۶۰.
تنها به‌ این‌ نکته‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ ابن‌ ابی‌الفیاض‌ کتابی‌ در «خبر و تاریخ‌» تألیف‌ کرده‌ است‌.
مراکشی‌
[۱۲] مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۷۲.
او را مؤلف‌ کتابی‌ در تاریخ‌ شمرده‌ که‌ موضوع‌ آن‌ «اخبار قُرطبه‌» بوده‌ است‌.
ابن‌ ابار
[۱۳] ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۱۰.
و مقری‌
[۱۴] مقری‌ تلمسانی‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌، ج۳، ص۱۸۲.
وی‌ را مؤلف‌ کتاب‌ العبر دانسته‌اند و ابن‌ ابی‌ذرع‌ از کتاب‌ النیر وی‌ که‌ ظاهراً تصحیف‌ کلمه «العبر» بوده‌، نام‌ برده‌ است‌.
[۱۵] ابن‌ ابی‌ الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۲.

سایر منابع‌ نیز یا تنها با اشاره‌ به‌ «کتاب‌» او و بی‌آن‌که‌ نام‌ یا موضوع‌ آن‌ را مشخص‌ کنند و یا با ذکر «قال‌ ابن‌ ابی‌الفیاض‌» و بدون‌ اشاره‌ به‌ کتاب‌ وی‌ از او نقل‌ قول‌ کرده‌اند.
بنابراین‌ جز مراکشی‌ که‌ «اخبار قرطبه‌» را موضوع‌ العبر دانسته‌، هیچ‌ یک‌ از منابع‌ صریحاً به‌ محدوده تاریخی‌ و جغرافیایی‌ مورد بحث‌ در این‌ کتاب‌ نپرداخته‌اند.
همین‌ مختصر بودن‌ اطلاعات‌ نویسندگان‌ نزدیک‌ به‌ زمان‌ ابی‌ ابی‌الفیاض‌ نیز که‌ قاعدتاً می‌بایست‌ کتاب‌ العبر او را به‌ خوبی‌ شناخته‌ باشند، این‌ احتمال‌ را پیش‌ آورده‌ که‌ چه‌ بسا اصل‌ این‌ کتاب‌ بسیار زود از میان‌ رفته‌ و مورخان‌ آن‌ عصر نیز جز به‌طور غیر مستقیم‌ نتوانسته‌ بودند از مندرجات‌ آن‌ استفاده‌ کنند.
با این‌همه‌ شاید امروزه‌ بتوان‌ با بررسی‌ قطعات‌ بازیافته‌ از این‌ کتاب‌ به‌ تقریب‌ محدوده تاریخی‌ و جغرافیایی‌ مورد بحث‌ در آن‌ را تعیین‌ کرد.
مورالس‌ که‌ بقایای‌ بازسازی‌ شده‌ العبر را منتشر ساخته‌، ۳۰ قطعه کوتاه‌ و بلند مندرج‌ در آن‌ را بر حسب‌ موضوع‌ به‌ ۴ بخش‌ که‌ به‌ ترتیب‌ مطابق‌ با ۴ دوره‌ از تاریخ‌ اندلس‌ است‌، تقسیم‌ کرده‌ است‌: بخش‌ نخست‌، شامل‌ ۱۲ قطعه‌، مربوط به‌ پیشینه تاریخی‌ و افسانه‌ای اندلس‌ و فتح آن‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ و دوره والیان‌ (۹۶- ۱۳۸ق‌/۷۱۵- ۷۵۵م‌).
[۱۶] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۵۲.

مندرجات‌ ۳ برگ‌ متعلق‌ به‌ کتابخانه اسکوریال‌ نیز در همین‌ بخش‌ جای‌ گرفته‌ است‌.
[۱۷] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۵۲.

بخش‌ دوم‌ شامل‌ ۶ قطعه‌، مربوط به‌ دوره امارت‌ (۱۳۸-۳۱۶ق‌/۷۵۵- ۹۲۸م‌).
[۱۸] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۳-۵۶.

بخش‌ سوم‌ شامل‌ ۱۰ قطعه‌، مربوط به‌ دوره خلافت و عصر عامریان‌ (۳۱۶-۴۲۲ق‌/ ۹۲۸- ۱۰۳۱م‌).
[۱۹] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۶ - ۶۵.

بخش‌ چهارم‌ شامل‌ ۲ قطعه‌، مربوط به دوره ملوک الطوایف‌ در شرق‌ اندلس‌ و اشبیلیه‌ (۴۲۲- ۴۸۴ق‌/۱۰۳۱- ۱۰۹۱م‌).
[۲۰] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۵ -۶۷.

اگر این‌ قطعات‌ را به‌ طور کلی‌ نموداری‌ از اصل‌ کتاب به‌ شمار آوریم‌، می‌توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ موضوع‌ کتاب‌ العبر تاریخ‌ اندلس‌ از آغاز فتح‌ آن‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ در پایان‌ سده نخست‌ هجری‌ تا اواسط عصر ملوک‌ الطوایف‌ اول‌ در سده ۵ق‌ یعنی‌ سال‌های‌ پایانی‌ عمر ابن‌ ابی‌الفیاض‌ بوده‌ است‌.
خاورشناسانی‌ نیز که‌ به‌ این‌ نکته‌ توجه‌ کرده‌اند، نظریاتی‌ کمابیش‌ مشابه‌ ابراز داشته‌اند.
دوزی‌ و به‌ دنبال‌ وی‌ پونس‌ بویگس‌ العبر را حاوی‌ تاریخ‌ امویان‌ و سده ۵ق‌/۱۱م‌ اندلس‌ دانسته‌اند، اما سانچز آلبورنوز در تحقیقات‌ خود به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ که‌ محدوده تاریخ‌ مورد بحث‌ در این‌ کتاب‌ از اوایل‌ فتح‌ اندلس‌ تا نیمه‌ سده ۵ق‌/۱۱م‌ بوده‌ است‌.

۴.۳ - منابع

از منابع‌ ابن‌ ابی‌الفیاض‌ تنها عبدالملک‌ بن‌ حبیب‌،
[۲۱] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۸.
ابن‌ قوطیه‌ و ابن‌ حزم‌
[۲۲] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۸.
[۲۳] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۰.
شناخته‌ شده‌اند.
وی‌ در مواردی‌ نیز به‌ گفته‌های‌ کسانی‌ که‌ آنان‌ را «بعض‌ من‌ رویت‌ُ عنه‌»
[۲۴] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۹.
و «احد اخوانی‌»
[۲۵] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۴.
می‌خواند، استناد می‌کند و این‌ نشان‌ دهنده آن‌ است‌ که‌ او روی‌دادهای‌ عصری‌ را که‌ خود در آن‌ می‌زیسته‌، یعنی‌ اواخر دوره خلافت‌ و اوایل‌ دوره ملوک‌ الطوایفی‌، مستقیماً یا از قول‌ کسانی‌ که‌ خود شاهد وقایع‌ بوده‌اند، گزارش‌ کرده‌ است‌.

۴.۴ - منبع مورخان

کتاب‌ العبر ابن‌ ابی‌الفیاض‌ گذشته‌ از آن‌که‌ خود منبع‌ بسیاری‌ از مورخان‌ و مؤلفان‌ بعدی‌ مانند مراکشی‌،
[۲۶] مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۷۲.
ابن‌ اثیر،
[۲۷] ابن‌ اثیر، الکامل‌ فی التاریخ، ج۹، ص۲۸۶.
ابن‌ ابّار،
[۲۸] ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸.
[۲۹] ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۱۰-۱۲.
[۳۰] ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.
ابن‌ خلکان‌،
[۳۱] ابن‌ خلکان‌، وفیات‌ الاعیان، ج۶، ص۱۴۵.
ابن‌ شَبّاط،
[۳۲] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۴۴.
ابن‌ عذاری‌،
[۳۳] ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۸.
[۳۴] ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۹.
ابن‌ ابی‌زرع‌،
[۳۵] ابن‌ ابی‌زرع‌، علی، الانیس‌ المطرب‌ بروض‌ القرطاس‌، رباط، ۱۹۷۲م‌، ج۱، ص‌ ۹۴.
[۳۶] ابن‌ ابی‌زرع‌، علی، الانیس‌ المطرب‌ بروض‌ القرطاس‌، رباط، ۱۹۷۲م‌، ج۱، ص‌۱۱۵.
ابن‌ خطیب‌،
[۳۷] ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵- ۱۳۹۵ق‌/۱۹۵۵- ۱۹۷۵م‌، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.
[۳۸] ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵- ۱۳۹۵ق‌/۱۹۵۵- ۱۹۷۵م‌، ج۳، ص۳۸۰.
[۳۹] ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷- ۸.
[۴۰] ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷۷-۷۸.
[۴۱] ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
نُباهی‌
[۴۲] نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص‌ ۸۰-۸۳.
و مقری‌
[۴۳] مقری‌ تلمسانی‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌، ج۲، ص۱۰-۱۱.
بوده‌، قطعات‌ بازیافته آن‌ در ۳ برگ‌ یاد شده‌ نیز به‌ تحقیقات‌ برخی‌ مورخان و پژوهش‌گران‌ معاصر از قبیل‌ کنده‌، ساآودرا و دوزی‌ مدد رسانده‌ است‌.


اثر دیگر ابن‌ ابی‌الفیاض‌ که‌ آن‌ نیز از میان‌ رفته‌ و هم‌چون‌ دیگر اثر وی‌ از بحث‌ و جدل‌ برکنار نمانده‌، کتابی‌ است‌ جغرافیایی‌ در باب‌ «مسالک‌ و ممالک‌» که‌ تنها مراکشی‌
[۴۴] مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۴۵.
از وجود آن‌ خبر داده‌ است‌ و با آن‌که‌ محققانی‌ چون‌ دوزی‌، پونس‌، سانچز آلبورنوز و پالنسیا در تأیید نظر وی‌ سخن‌ گفته‌اند، حسین‌ مؤنس‌
[۴۵] مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶-۱۰۷.
از عبارت‌ «تم‌ الجزء الاول‌» که‌ در حاشیه نخستین‌ برگ‌ از نسخه اسکوریال‌ آمده‌
[۴۶] ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۵.
چنین‌ نتیجه‌ گرفته‌ که‌ بخش‌ نخست‌ کتاب‌ العبر که‌ با عبارت‌ فوق‌ به‌ پایان‌ رسیده‌، همان‌ تألیف‌ جغرافیایی‌ مورد اشاره مراکشی‌ بوده‌ که‌ در واقع‌ مقدمه جغرالفیایی‌ العبر محسوب‌ می‌شده‌ و اکنون‌ از میان‌ رفته‌ است‌، اما با توجه‌ به‌ این‌که‌ دقیقاً روشن‌ نیست‌ که‌ عبارت‌ فوق‌ به‌ کدام‌ جزء اشاره‌ دارد و اصولاً مراد از آن‌ چیست‌ و به‌ علاوه‌ در سطور پیش‌ و پس‌ از آن‌ نیز از روی‌دادهای‌ تاریخی‌ مربوط به‌ فتح‌ اندلس‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ سخن‌ رفته‌ است‌، در این‌ نظر باید به‌ دیده‌ تأمل‌ نگریست‌.


(۱) ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.
(۲) ابن‌ ابی‌زرع‌، علی‌، الانیس‌ المطرب‌ بروض‌ القرطاس‌، رباط، ۱۹۷۲م‌.
(۳) ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌.
(۴) ابن‌ اثیر، الکامل‌ فی التاریخ.
(۵) ابن‌ بشکوال‌، خلف‌، الصلة، قاهره‌، ۱۹۶۶م‌.
(۶) ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵- ۱۳۹۵ق‌/۱۹۵۵- ۱۹۷۵م‌.
(۷) ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌.
(۸) ابن‌ خلکان‌، وفیات‌ الاعیان.
(۹) ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌.
(۱۰) پالنسیا، آنخل‌ گونزالس‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ترجمه حسین‌ مؤنس‌ قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
(۱۱) مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌.
(۱۲) مقری‌ تلمسانی‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
(۱۳) مؤنس‌، حسین‌، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌.
(۱۴) نُباهی‌، علی‌، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌.


۱. ابن‌ بشکوال‌، خلف، الصلة، قاهره‌، ۱۹۶۶م‌، ج۱، ص۶۰.
۲. نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص‌ ۸۰.
۳. ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۸.
۴. ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷۷-۷۸.
۵. نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص۸۱.
۶. مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص۱۰۷.
۷. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۴-۴۵.
۸. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۲.
۹. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۶.
۱۰. مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶.
۱۱. ابن‌ بشکوال‌، خلف، الصلة، قاهره‌، ۱۹۶۶م‌، ج۱، ص۶۰.
۱۲. مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۷۲.
۱۳. ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۱۰.
۱۴. مقری‌ تلمسانی‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌، ج۳، ص۱۸۲.
۱۵. ابن‌ ابی‌ الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۲.
۱۶. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۵۲.
۱۷. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۵۲.
۱۸. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۳-۵۶.
۱۹. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۶ - ۶۵.
۲۰. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۵ -۶۷.
۲۱. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۸.
۲۲. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۸.
۲۳. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۰.
۲۴. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۵۹.
۲۵. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۶۴.
۲۶. مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۷۲.
۲۷. ابن‌ اثیر، الکامل‌ فی التاریخ، ج۹، ص۲۸۶.
۲۸. ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸.
۲۹. ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۱۰-۱۲.
۳۰. ابن‌ ابار، محمد، الحلة السیراء، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.
۳۱. ابن‌ خلکان‌، وفیات‌ الاعیان، ج۶، ص۱۴۵.
۳۲. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۰-۴۴.
۳۳. ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۸.
۳۴. ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المُغرب‌، به‌ کوشش‌ کولن‌ و لوی‌ پرووانسال‌، لیدن‌، ۱۹۵۱م‌، ج۲، ص۱۲۹.
۳۵. ابن‌ ابی‌زرع‌، علی، الانیس‌ المطرب‌ بروض‌ القرطاس‌، رباط، ۱۹۷۲م‌، ج۱، ص‌ ۹۴.
۳۶. ابن‌ ابی‌زرع‌، علی، الانیس‌ المطرب‌ بروض‌ القرطاس‌، رباط، ۱۹۷۲م‌، ج۱، ص‌۱۱۵.
۳۷. ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵- ۱۳۹۵ق‌/۱۹۵۵- ۱۹۷۵م‌، ج۱، ص۴۸۶-۴۸۷.
۳۸. ابن‌ خطیب‌، محمد، الاحاطة، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵- ۱۳۹۵ق‌/۱۹۵۵- ۱۹۷۵م‌، ج۳، ص۳۸۰.
۳۹. ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷- ۸.
۴۰. ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۷۷-۷۸.
۴۱. ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
۴۲. نُباهی‌، علی، تاریخ‌ قضاة الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌، ج۱، ص‌ ۸۰-۸۳.
۴۳. مقری‌ تلمسانی‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌، ج۲، ص۱۰-۱۱.
۴۴. مراکشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید العریان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، ۱۹۴۹م‌، ج۱، ص‌ ۳۴۵.
۴۵. مؤنس‌، حسین، تاریخ‌ الجغرافیة و الجغرافیین‌ فی‌ الاندلس‌، مادرید، ۱۳۸۶ق‌/۱۹۶۷م‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶-۱۰۷.
۴۶. ابن‌ ابی‌الفیاض‌، احمد، بخش‌هایی‌ از العبر در مقاله‌ مورالس‌، ج۱، ص۴۵.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن ابی الفیاض»، ج۲، ص۸۴۸.    






جعبه ابزار