ابن ادریس حلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن ادریس حلّی، از فقهای نامدار و تاثیرگذار
شیعه و محدثان
قرن ششم هجری قمری بود.
نام او محمد و کنیهاش ابوعبداللّه، ابومنصور،
ابوجعفر و ابومحمد و لقبش فخرالدین و شمسالدین است. برخی از منابع ابن ادریس را نوه دختری
شیخ طوسی دانستهاند.
ابن زهره حلبی و
ابن شهرآشوب از اساتید معروف او بودند. وی باب نقد آرای شیخ طوسی را گشوده و در حرکت اجتهادی فقه شیعه که بعد از شیخ طوسی رو به افول میرفت، تاثیر گذاشت؛ عدهای وی را به خاطر نپذیرفتن خبر واحد و مخالفت با آرای شیخ طوسی، مورد سرزنش قرار دادهاند و عدهای دیگر او را به خاطر این شهامت كه اجتهاد را دوباره احیا كرد، مورد ستایش قرار دادهاند. وی دارای تالیفات بسیاری است که مهمترین آنها کتاب
السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی میباشد. مرقد او در محله جامعین
حلّه قرار دارد.
ابن ادریس حلّی منسوب به حلّه در
عراق است. او را عِجلی و رَبَعی (منسوب به
بنی عجل، قبیلهای از
بکر بن وائل از شاخه ربیعه
) نیز خواندهاند.
نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمسالدین است.
از دیگر کنیههای او، ابومنصور،
ابوجعفر و ابومحمد است.
ابن ادریس در پایان نسخه کتاب
مصباح المتهجد شیخ طوسی نسب خود را بهطور کامل ذکر کرده و نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است. از اینرو، شهرت او از جد اعلایش ادریس گرفته شده است.
در عینحال، در پارهای منابع، نام پدرش احمد بن ادریس، ادریس بن محمد و ادریس بن احمد بن ادریس ذکر شده است.
درباره نسب مادری ابن ادریس نیز اختلاف وجود دارد. برخی منابع ابن ادریس را نوه دختری شیخ طوسی دانسته و گفتهاند که او از طریق دایی خود،
ابوعلی طوسی، از شیخ
روایت کرده است،
اما محققان با توجه به فاصله زمانی زیاد میان سال وفات شیخ طوسی (
۴۶۰) و سال تولد ابن ادریس و ادله دیگر، این نظر را نپذیرفتهاند.
برخی منابع ابن ادریس را نوه دختری شیخ مسعود ورّام دانستهاند،
اما اگر مراد،
ورّام بن ابوفراس (متوفی
۶۰۵) باشد، در درستی این نظر باید تردید کرد، مگر آنکه شخص دیگری مراد باشد.
با توجه به آنکه خود ابن ادریس زمان بلوغش را
۵۵۸ ق دانسته است،
حدس زدهاند که وی در
۵۴۳ ق به دنیا آمده باشد.
فهرست فقیهان و دانشمندان بزرگ اسلامی که ایشان نزد آنان به تحصیل پرداخت و به درجه بالایی از فقاهت و كمال رسید. عبارتند از:
۱. ابوالمكارم حمزه بن علی بن زهره حسینی، معروف به سید ابوالمکارم ابن زهره حلبی (صاحب
غنیة النزوع) (متوفا:
۵۸۵ ه ق.)
۲. محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی معروف به ابن شهرآشوب (متوفا:
۵۸۸ ه ق)
۳.
عبدالله بن جعفر دوریستی: از شاگردان
شیخ مفید،
سید مرتضی و
سید رضی است و از آنها نقل روایت میكند. ابن ادریس و
شاذان بن جبرئیل از وی نقل روایت میكنند. كفایه در عبادات، یوم و لیله و كتاب اعتقادات از آثار اوست.
۴. شیخ ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی و از فقیهان قرن پنجم و ششم هجری است.
۵. عمادالدین
محمد بن علی طبری از شیخ ابوعلی بن شیخ الطائفه و
قطب راوندی روایت میكند.
بشارة المصطفی لشیعة المرتضی اثر او است.
۶.
حسین بن
هبةالله بن رطبه سوراوی از ابن ادریس روایت میكند.
۷. شیخ
عربی بن مسافر عبادی حلی.
۸. شیخ
الیاس بن ابراهیم حائری از شیخ ابوعلی طوسی نقل روایت میكند.
۹.
راشد بن ابراهیم بحرانی.
۱۰. سید عزالدین
شرفشاه بن محمد افطسی.
۱۱. ابوالحسن
علی بن ابراهیم علوی عُرَیضی.
۱۲.
سید نظامالشرف ابن عریضی.
۱۳. عمیدالرؤسا
هبةاللّه بن حامد.
برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارت بودند از:
فخار بن مَعْد موسوی (متوفای:
۶۳۰ ه ق) از فقیهان شهر تاریخی حله است. او وارث اندوختههای علمی ابن ادریس است.
کتاب معروف او، «
الحجة الذاهب الی تکفیر ابی طالب» درباره ایمان ابیطالب، پدر
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است.
نجیبالدین محمد بن
جعفر بن نما و پدربزرگش
جعفر بن نما؛
ابوالحسن
علی بن یحیی خیاط؛
سید محییالدین حسینی حلبی، برادرزاده ابن زهره حلبی؛
جعفر بن احمد قمرویه حائری؛
بهاءالدین ورّام؛
حسن بن
یحیی بن سعید حلّی، پدر
محقق حلی؛
محییالدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره؛
احمد بن مسعود اسدی.
فقیهانی كه از روش فقهی ابن ادریس پیروی میكردند، عبارتند از:
۱. ابوالقاسم
جعفر بن حسن، معروف به
محقق حلی؛
۲.
یحیی بن سعید هذلی (متوفای:
۶۹۰ ه ق)؛
۳. ابومنصور جمالالدین
حسن بن
سعید بن سدیدالدین
یوسف بن
علی بن طالب حلّی. (متوفای:
۷۲۶ ه ق)؛
۴. جمالالدین
مقداد بن عبدالله سیوری (متوفای: ۷۲۶ ه ق)؛
۵. زینالدین جباعی عاملی، (معروف به
شهید ثانی) (متوفای:
۹۶۶ ه ق)؛
۶. ابومنصور جمالالدین
حسن بن زینالدین، فرزند شهید ثانی (متوفای:
۱۰۱۱ ه ق)؛
۷.
شیخ بهایی (متوفای:
۱۰۳۱ ه ق)؛
۸. علامه عبدالله بن محمد بشروی خراسانی، معروف به
فاضل تونی (متوفای:
۱۰۷۱ ه ق)؛
۹. علامه
سید جمالالدین، فرزند
سید حسین خوانساری (متوفای:
۱۱۲۵ ه ق).
به نظر محققان، بیشتر فقیهانِ پس از شیخ طوسی، بهسبب اعتماد و حسن اعتقادی که به شیخ طوسی داشتند، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی میکردند، از اینرو استنباط و
اجتهاد در فقه شیعه، رو به افول نهاد. در این میان شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس، که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.
آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است
و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحاً : حِلّیون) ذکر شده است.
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن ادریس را نادرست شمردهاند، زیرا وی
خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت میدانسته و فقط عمل کردن به
خبر واحد را نفی میکرده است
که برخی علمای پیش از او، مانند
سید مرتضی علمالهدی (متوفی
۴۳۶ ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند ابن شهرآشوب (ذیل إسراء: ۳۶)،
طَبْرِسی (ذیل حجرات: ۶) و ابن زهره
هم بدان قائل بودهاند و پذیرش این نظر به هیچوجه نمیتواند موجب طعن و ضعف ابن ادریس باشد.
هرچند ابن ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده
و آن را علمآور ندانسته است،
آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست
زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند
کتاب،
سنّت یا
اجماع تأیید شود، جایز شمرده است.
از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و
اصول عملیه است.
به نقل
منتجبالدین رازی،
شیخ
سدیدالدین محمود حِمِّصی (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود که ابن ادریس دچار خلط بوده و از اینرو، تصانیف او قابل اعتماد نیست. این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانستهاند، زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات السرائر از
اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده
یا سیّاری (
احمد بن محمد بن سیّار) را از اصحاب
امام کاظم و
امام رضا (علیهماالسلام) ذکر کرده
در حالی که او از اصحاب دوران
امام هادی و
امام حسن عسکری (علیهماالسلام) بوده است. در عینحال گفتهاند که آثار او در خور اعتماد است، زیرا میتوان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد نمود، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.
فقها و شرححالنگاران، از
اهل سنّت و شیعه، ابن ادریس را به علو مقام و کثرت فهم و علم ستوده و از وی با اوصافی چون بینظیر در
علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کردهاند.
وی با برخی از عالمان اهل سنّت درباره مسائل فقهی مکاتباتی داشت.
اظهار نظرهای مختلفی درباره ابن ادریس وجود دارد؛ عدهای وی را به خاطر نپذیرفتن خبر واحد و مخالفت با آرای شیخ طوسی، مورد سرزنش قرار دادهاند و عدهای دیگر او را به خاطر این شهامت كه اجتهاد را دوباره احیا كرد، مورد ستایش قرار دادهاند، در ذیل، چند نمونه از سخنان بزرگان را متذكر میشویم:
«در اشتغال فهم و بلند پروازی، از فخرالدین رازی پیش و در علم فقه و نكته طرازی (پردازی) از
محمد بن ادریس شافعی در پیش است. كتاب السرائر كه از جمله مصنفات شریفه اوست، در دقت فهم و كثرت او، دلیلی ظاهر و برهانی باهر است و او را بر تصانیف شیخ اجل
ابوجعفر طوسی، ابحاث بسیار است و در اكثر مسایل فقهی او را خلافی یا اعتراضی و یا استدراكی هست.»
«ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادریس عجلی حلی عالم بزرگوار و معروفی است كه بزرگان فقها در اجازههای خود به عظمت مقام علمی، فهم و دقت او اعتراف كردهاند و او را ستودهاند.»
«شیخ فقیه و اصولی خالص و مجتهدی صرف و او اولین فردی بود كه باب طعن (منظور از طعن، عبارت است از انتقاد سخت و تندی كه ابن ادریس نسبت به شیخ طوسی بیان داشته است.) بر
شیخ طوسی را گشود.
«در نگاهی گذرا این مقارنه و تطبیق دست یازیده و یادآوری كردهاند كه
السرائر ابن ادریس در بكارگیری قواعد اصول و تكیه بر مبانی استنباط و نیز بهرهگیری از استدلال و توسّع در احتجاج، بر
المبسوط شیخ الطائفه برتری دارد.»
«ابن ادریس حلی از فحول علمای شیعه است ... و به حریت فكر معروف است. صولت و هیبت جدّش، شیخ طوسی را شكست و به علما و فقهاء تا حد اهانت، انتقاد میكرد.»
شهید مرتضی مطهری شجاعت ابن ادریس در نقد آرای شیخ طوسی را میستاید و میفرماید:
«ابن ادریس با این عمل خود اولاً ثابت كرد كه از ضمیری آگاه برخوردار است و نیاز عصر خویش را درک میكند. ثانیاً ثابت كرد كه از موهبت شجاعت عقلی و ادبی بهرهمند است او از كسانی نیست كه فقط نیاز را احساس كند، ولی جرأت اقدام را نداشته باشد. با جرأت و جسارتی كمنظیر این گام خطیر را برمیدارد.»
«این بزرگوار در بیست و پنج سالگی به
درجه اجتهاد رسید و
صحیفه سجادیه را روایت میكند.»
ابن فوطی، دانشمند مشهور سنی در كتاب «
تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب» از ابن ادریس اینگونه یاد میكند:
«فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس بن محمد عجلی حلی، فقیه شیعه از فضلاء و فقهای شیعه و دانایان اصول شریعت است.»
ابن حجر عسقلانی، عالم شهیر سنی در كتاب «
تاریخ اسلام» خود اینگونه از ابن ادریس یاد میكند:
«محمد بن ادریس عجلی حلی فقیه شیعه و دانشمند بزرگ آنان است. او راست تصانیفی در فقه امامیه، شیعه در زمان وی دانشمندی چون او را نداشتند.»
عبدالرحمن صفدی، دانشمند سنّی در كتاب «
الوافی بالوفیات» میگوید:
«وی را در فقه عدیمالنظیر دانسته.»
برخی رجالیان با استناد به عبارتی در السرائر، بر آناند که ابن ادریس به شیخ طوسی بیاحترامی نموده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانستهاند
اما چنین تعبیر اهانتآمیزی در السرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است،
حتی ابن ادریس بارها از شیخ طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضیاللّهعنه» و «رَحِمَهاللّه» را آورده است.
وی از
التبیان شیخ طوسی به عظمت یاد نموده
و هنگام نقد دیدگاههای شیخ نیز هرگز به ناسزاگویی نپرداخته و حتی گاه سخن او را توجیه یا اقوالِ به ظاهر متعارضِ او را به گونهای جمع کرده است.
محقق حلّی
گاه با تعبیری چون المتأخر به ابن ادریس اشاره و آرای او را نقد کرده است. به نوشته خوانساری،
علامه حلّی از او با عنوانی طعنهآمیز (الشاب المترف) یاد کرده است، ولی مدرک این سخن معلوم نیست. بهعلاوه، علامه در بسیاری موارد آرای ابن ادریس را نقل کرده و پذیرفته است
و چهبسا از او با احترام نام برده است.
به نظر
ابن داوود حلّی ابن ادریس بهطور کلی از احادیث
اهل بیت (علیهمالسلام) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است.
بحرانی این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی
با توجه به اینکه خودِ ابن داوود حلّی
ابن ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر میکرد.
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود
۵۹۷ ق،
و به گفته فرزندش صالح
در حدود
۵۹۸ ق درگذشته است، بنابراین، وفات او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی، که در بعضی منابع به آن اشاره شده،
نادرست است و به نظر برخی ناشی از تصحیف کلمه تسعین به سبعین بوده است.
بهعلاوه، این مطلب با گفته خود ابن ادریس
درباره سال تألیف السرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او، که در
۵۹۳ ق از او حدیث شنیده
ناسازگار است.
ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامعین»
حلّه قرار دارد و در ۱۳۴۰ ش تجدید بنا شده است.
ابن ادریس چندین تالیف دارد.
مهمترین و تأثیرگذارترین اثر ابن ادریس، کتاب
السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، معروف به السرائر،
شامل تمام ابواب فقه (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در
۵۸۷ ق و
۵۸۸ ق تألیف کرد.
این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامعترین کتابی است که تا عصر ابنادریس نگارش یافته است.
در پایان کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیث جالب توجهی از آثار متقدمان گردآوری شده است و در میان آنها، احادیث نادر و منحصر به فردی نیز دیده میشود.
(برای منابع مورد استفاده در مستطرفات رجوع شود به،
) مستطرفات السرائر در ۱۴۰۸ در قم جداگانه چاپ شده است.
ابن ادریس حلّی
هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاههای خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانا نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است
(برای مناظره ابن ادریس با حمصی رجوع شود به
و برای مناظره ابن ادریس با ابن زهره رجوع شود به
)
هرچند ابن ادریس در السرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانآ نقد کرده، (برای نام فقها رجوع شود به
) اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای فقهی و احیاناً اصولی شیخ طوسی پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته
و شماری دیگر را نپذیرفته است،
بهطوری که میتوان السرائر را کتابی در نقد آثار شیخ بهشمار آورد.
تألیف این کتاب و نیز کتاب
غنیة النزوع (اثر ابن زهره) در چند سال پیشتر، که به نقد آرای اصولی شیخ طوسی در
عدة الاصول پرداخته بود، بیانگر پیشرفت علم فقه و اصول تا مرحله مناقشهجویی و نقادی در آرای شیخ بود.
ابن ادریس حلّی گاهی
از رجوع شیخ از فتواهای قبلیِ خود یاد کرده و عملا فهمانده که نپذیرفتن برخی فتاوای شیخ بر دیگران نیز جایز است. وی در برخی موارد
توضیح داده که آنچه شیخ آورده، ممکن است صرفآ از باب نقل قول یا مجادله باشد و نه رأی و فتوای او. نکته دیگری که ابن ادریس، گاه به آن اشاره کرده،
اقتباس برخی آرای شیخ طوسی از اهل سنّت است،
همچنان که خود او نیز، در موارد متعدد، آرای اهل سنّت را بهگونه تطبیقی مورد توجه قرار داده و گاه پذیرفته است.
کتابِ سرائر را در بهکارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهرهگیری از استدلال ، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانستهاند.
بهرهگیری از اصول فقه در استنباط مسائل فقهی در سرائر بسیار چشمگیر است.
استفاده فراوان او از
ادبیات عرب در تبیین اصطلاحات فقهی و بازشناسی واژهها و یاری جستن از کتب تاریخ و متخصصان این فن در مسائل تاریخی
و توجه به برخی مباحث کلامی،
از ویژگیهای مهم سرائر است.
در السرائر فتاوای نادری نیز دیده میشود، از جمله شرط نبودن فقر در استحقاق یتیم هاشمی برای دریافت خمس
و جواز شستن دست و صورت از پایین در وضو
(برای فتاوایی دیگر به این منابع رجوع کنید
)
از السرائر نسخههای خطی متعددی موجود است، از جمله در کتابخانههای
آستان قدس رضوی (متعلق به ۶۰۳)،
مجلس شورای اسلامی (متعلق به ۶۳۹) و دانشگاه تهران. سرائر در ۱۲۴۷ و ۱۲۷۰ در قطع رحلی به چاپ رسید
و در ۱۴۱۰ در قم و در ۱۴۲۸ با تحقیق
محمدمهدی موسوی خرسان در
نجف (همراه
منتخب التبیان و حاشیه الصحیفة السجادیه) چاپ شد.
کتاب دیگر ابن ادریس،
المنتخبُ من تفسیر القرآن و النُکَتُ المُسْتخرَجَةُ مِنْ کتاب التبیان یا مختصر تفسیر التبیان است.
صفدی،
نام آن را به اشتباه منتخب کتاب البیان ذکر کرده است. تألیف این کتاب که گزیدهای است از
التبیان (اثر شیخ طوسی)، در
۵۸۲ ق پایان یافته است.
این کتاب با تحقیق محمدمهدی موسوی خرسان در نجف به چاپ رسیده است. چاپ دیگری از آن نیز در ۱۴۰۹ در قم در دو جلد، به کوشش
سید مهدی رجائی، صورت گرفته است.
برخی از کتابی با عنوان تعلیقات بر التبیان شیخ طوسی، که نسخههایی از آن موجود است، در شمار آثار ابن ادریس نام بردهاند.
آقا بزرگ طهرانی این اثر را کتابی جز مختصر تفسیر التبیان میداند، اما از آنجا که ابن ادریس هریک از نه جزء کتاب مختصر تفسیر التبیان را تعلیق نامیده، احتمال داده شده است که این دو کتاب یک اثر باشد.
آثار دیگر ابن ادریس عبارتاند از:
خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایَقَة
یا
المختصر فی المضایقه که
جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در
۵۸۸ ق کتابت کرده است.
هرچند در برخی منابع فقهی به آرای ابن ادریس در این کتاب اشاره شده،
اما نسخهای از این کتاب در دسترس نیست.
رسالة فی معنی الناصب، که
محقق کرکی آن را به ابن ادریس نسبت داده است.
المسائل که برخی پرسشهای فقهی را پاسخ داده و
جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در ۵۸۸ با املای ابن ادریس نوشته است.
مناسک الحج.
( برای آثار دیگر رجوع شود به
)
ابن ادریس از برخی کتب پیشین نسخهبرداری کرده است، از جمله صحیفه سجادیه، که به آن حاشیه نیز زده و نسخه خطی کامل آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
مؤلف این نسخه خود را ابن ادریس معرفی کرده و نام کامل خود را نیاورده،
اما وجود نام ابن ادریس حلّی در سلسله سند صحیفه سجادیه و استفاده عالمان معاصر ابن ادریس از این نسخه همراه با انتساب آن به او و مؤیدات دیگر حاکی از درستی انتساب این نسخه به ابن ادریس است.
ابن ادریس در این کتاب به توضیح واژگان مهم صحیفه سجادیه پرداخته (حدود ششصد لغت) و توضیحات خود را با حرف «س» و توضیحات منقول از منابع لغوی، مانند
الصحاح جوهری، را با حروف دیگر مشخص کرده است.
این حاشیه با تحقیق محمدمهدی موسوی خرسان در ۱۴۲۸ در نجف چاپ شد.
از دیگر آثاری که ابن ادریس استنساخ کرده،
قرب الاسناد عبداللّه بن جعفر حِمْیَری قمی (متوفی ح۳۱۰) در
۵۷۴ ق و
مصباح المُتَهَجِّد شیخ طوسی است.
(۱) آقا بزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) آقا بزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳) ابن ادریس حلّی، حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة، چاپ حسن موسوی خرسان، قم ۱۳۸۷ش.
(۴) ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰-۱۴۱۱.
(۵) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، چاپ محمد عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۱۵-۱۴۱۷/ ۱۹۹۵-۱۹۹۶.
(۶) ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم.
(۷) ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷.
(۸) ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، تهران ۱۳۲۸ش، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۹) ابن طاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، چاپ محمد حسون، قم ۱۳۷۵ش.
(۱۰) ابن فُوَطی، تلخیص مجمع الآداب فی معجم الالقاب، ج ۴، قسم ۳، چاپ مصطفی جواد، (دمشق ۱۹۶۵).
(۱۱) افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، تعلیقة املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۰.
(۱۲) افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۳) امین، سید محسن، اعیان الشیعه.
(۱۴) انصاری، مرتضی بن محمدامین، فرائدالاصول، قم ۱۴۲۷.
(۱۵) بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی، رجال السید بحرالعلوم، المعروف بالفوائد الرجالیة، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۶) بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم.
(۱۷) همتبناری، علی، زندگی و اندیشههای ابن ادریس، قم ۱۳۸۱ش.
(۱۸) تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، قم ۱۴۱۸.
(۱۹) حرّ عاملی، محمد بن حسن، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش.
(۲۰) حسینی اشکوری، احمد، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴.
(۲۱) حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، چاپ محمدباقر خالصی، قم ۱۴۱۹-۱۴۲۳.
(۲۲) موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات.
(۲۳) خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث.
(۲۴) ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۵۹۱-۶۰۰ه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۲۵) ذهبی، محمد بن احمد، سیراعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱-۱۴۰۹/ ۱۹۸۱-۱۹۸۸.
(۲۶) سمعانی، عبدالكريم، الانساب.
(۲۷) شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین.
(۲۸) شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم ۱۴۱۲-۱۴۱۴.
(۲۹) شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(۳۰) صدر، حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، (بغداد ۱۳۷۰)، چاپ افست تهران.
(۳۱) صدر، محمدباقر، «پیدایش و تطور علم اصول»، حوزه، ش ۹ (فروردین ۱۳۶۴).
(۳۲) صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات.
(۳۳) طبرسی.
(۳۴) علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰-۱۴۲۲.
(۳۵) علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲-۱۴۲۰.
(۳۶) علمالهدی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵-۱۴۱۰.
(۳۷) علیاری تبریزی، علی بن عبداللّه، بهجةالآمال فی شرح زبدةالمقال، ج ۶، چاپ
جعفر حائری، تهران ۱۳۶۶ش.
(۳۸) قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، چاپ سنگی نجف ۱۳۵۲-۱۳۵۵، چاپ افست بیروت.
(۳۹) قمی، عباس، فوائد الرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (۱۳۲۷ش).
(۴۰) قمی، عباس، هدیة الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴۱) کنتوری، اعجاز حسین بن محمدقلی، کشف الحجب و الاستار عن اسماءالکتب و الاسفار، قم ۱۴۰۹.
(۴۲) مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهیالمقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶.
(۴۳) مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹-۱۳۵۲.
(۴۴) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار.
(۴۵) محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، ج ۱ و ۲، قم ۱۳۶۴ش.
(۴۶) مشار، خانبابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
(۴۷) منتجبالدین رازی، علی بن عبیداللّه، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ش.
(۴۸) مهدویراد، محمدعلی، «تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن»، آینه پژوهش، سال ۱، ش ۴ (آذر و دی ۱۳۶۹).
(۴۹) نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۵۰) محدث نوری، حسین، خاتمة مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵-۱۴۲۰.
(۵۱) هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلّی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسیها، دفتر ۵۹-۶۰ (زمستان ۱۳۷۵).
•
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن ادریس فخرالدین»، ج۹، ص۳. •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ابن ادریس حلی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۰۱.