ابن همام اسکافی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ هَمّامِ اِسْکافی، ابوعلی
محمد بن ابیبکر همام
بن سهیل
بن بیزان، ملقب به کاتب (۲۵۸-۱۹
جمادی الآخر ۳۳۶ق/۸۷۲-۵ ژانویه ۹۴۸م)، از محدثان ایرانیتبار
امامیمذهب در
قرن چهارم هجری قمری بود.
ابن همام از خاندان اسکافی و از محدثان بزرگ
بغداد بود. او با
نواب اربعه معاشرت داشته و در دوره
غیبت صغری به عنوان یک عالم امامی، توانسته در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی
امامیه بپردازد. از او تالیفاتی مانند
الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) بر جای مانده است.
سبب انتساب ابن همام اسکافی، به اسکاف (از
نواحی نهروان بین بغداد و
واسط) روشن نیست، ولی احتمال میرود نیاکانش که زرتشتی بودهاند،
در آنجا سکنی داشتهاند. همچنین به سبب انتساب وی به جدش بیزان،
سمعانی او را بیزانی خوانده است.
به گزارش
نجاشی،
نخستین کسی که از خاندان ابن همام به
اسلام گرویده، مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهیل و عموی همام بوده است. از اینرو سابقه گرایش این خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و میبایست آنان را از زرتشتیهای دوره اسلامی در منطقه
عراق بهشمار آورد که پس از قبول اسلام به
مذهب شیعه گرویدهاند.
نجاشی در دنباله گزارش خود، داستانی را در مورد چگونگی شیعه شدن مابنداذ و سهیل نقل میکند. به هر روی گرچه از ارتباط این دو با ائمه امامیه اطلاعی نداریم، اما میدانیم که همام
بن سهیل در
حدیث، دستی داشته
و یکبار با
امام حسن عسکری (علیهالسلام) مکاتبه کرده است.
زادگاه ابن همام دانسته نیست، اما میدانیم که در بغداد سکنی داشته است.
از مشایخ ابن همام باید از پدر و نیز داییاش
احمد بن مابنداذ،
احمد بن ادریس قمی، ابوجعفر
ابن رستم نحوی،
جعفر بن محمد بن مالک فزاری،
حسن بن محمد بن جمهور عمی،
حمید بن زیاد کوفی،
عبدالله بن جعفر حمیری و
محمد بن موسی بن حماد بربری نام برد.
در میان این مشایخ، بجز بغدادیان، از ساکنان
بصره و
کوفه نیز دیده میشوند که نشان از سفر احتمالی ابن همام به این دو شهر دارد.
در سندی نیز از حضور وی در
رحبه سخن رفته که به قرینه روایت ابن همام از یک شخص کوفی در آنجا، بر میآید که مقصود از رحبه جایی جز رحبه کوفه نیست و نمیتوان آن را دلیلی بر سفر ابن همام به رحبه شام دانست.
در برخی اسانید، به روایت ابن همام از
ابراهیم بن هاشم قمی و
محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره رفته است که باید در صحت ضبط این روایات تردید کرد.
درباره روایت ابن همام از
ابن عقده و
محمد بن جریر طبری (احتمالاً طبری مورخ) که در
نوادر الاثر ابن رازی آمده است، باید با تردید نگریست، چرا که اسناد این روایات خالی از خدشه نیست و ابن رازی نمیتوانسته، چنانکه در این دو روایت آمده است، بیواسطه از ابن همام نقل حدیث کرده باشد.
در میان مشایخ ابن همام، کسانی با گرایشها و مذاهب گوناگون همچون
اهل سنت،
واقفیه و نیز غُلاتی چون
اسحاق بن محمد احمر نخعی،
وجود داشتهاند.
ابن همام در عصر خود به عنوان یکی از بزرگترین محدثان بغداد شناخته میشده است، چنانکه نجاشی و
شیخ طوسی او را با عناوین «شیخ اصحابنا و متقدمهم» و «جلیل القدر» ستوده و ضمن بیان عظمت منزلت وی، امانت در نقل حدیث و سعه روایت او را مورد تأکید قرار دادهاند.
از آنجا که ابن همام نزد مشایخ اهل سنت نیز به
استماع حدیث پرداخته بود، در میان روایات باقیمانده از او احادیثی با طرق روایی غیر شیعی هم دیده میشود.
ابن همام به عنوان یک عالم برجسته امامی در بخش عمدهای از دوره غیبت صغری و در زمانی مقارن با ایام نواب اربعه امام زمان (علیهالسلام) توانست در موقعیتهای حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد.
با بررسی آثاری چون
کمال الدین ابن بابویه،
الغیبه طوسی و
دلائل الامامه منسوب به
ابن رستم طبری، میتوان نقش ابن همام را در تبیین مسائل مربوط به
امام زمان (علیهالسلام) و غیبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا حدی تصویر کرد.
رابطه نزدیک ابن همام با
محمد بن عثمان عمری و نقل برخی مسائل به طریق خود از عمری نیز قابل ذکر است.
همچنین به هنگام مرگ
محمد بن عثمان عمری، ابن همام و ابوسهل نوبختی و جمعی دیگر که در دو روایت با عنوان «وجوه و اکابر شیعه» معرفی شدهاند، به عنوان شاهد بر نیابت
حسین بن روح نوبختی، نزد عمری حضور داشتهاند
و این مطلب با توجه به اینکه ابن همام در آن زمان در قیاس با ابوسهل، سن
زیادی نداشته است، مهمتر جلوه میکند.
در دوران
حسین بن روح نوبختی نیز ابن همام، معاشر وی شمرده شده است.
به عنوان نمونه ابن همام از طرف نوبختی مأمور میشود تا
توقیعی را که وی در
ذیحجه ۳۱۲ از زندان در باب لعن
ابن ابیالعزاقر شلمغانی به او داده بود، برای دیگران بازگو نماید.
ابن همام با شلمغانی آشنایی نزدیک داشته و یکبار هم شلمغانی برخی سخنان غلوآمیز خود را به او گفته بود.
و در میان آثار ابن ابیالعزاقر نیز کتابی با عنوان رساله الی ابن همام نام برده شده که قابل تأمل است.
در میان شاگردان ابن همام باید از
ابوالحسن ابن جندی،
ابوغالب زراری،
جعفر بن محمد ابن قولویه،
محمد بن احمد صفوانی،
محمد بن ابراهیم نعمانی،
محمد بن احمد بن داوود قمی،
محمد بن عباس
ابن حجام، ابوالمفضل
محمد بن عبدالله شیبانی، ابوالجیش
مظفر بن محمد بلخی،
هارون بن موسی تلعُکبری و معافی
بن زکریا
ابن طرارا نام برد.
در نسخه موجودِ
تفسیر علی بن ابراهیم قمی روایاتی هست که دلالت بر استفاده مؤلف از ابن همام دارد، اما با توجه به طبقه رجالی علی
بن ابراهیم و ابن همام، احتمال میرود که این روایات از اضافات جامع این تفسیر بوده باشد.
همچنین روایتِ با واسطه
کشی از ابن همام که در
اختیار معرفه الرجال دیده میشود، نیز شایان تأمل است.
در منابع متقدم تنها نجاشی
به یک اثر ابن همام با عنوان
الانوار فی تاریخ الائمه (علیهمالسلام) اشاره کرده است.
از کتاب الانوار که بنابر برخی منقولات موجود، اثر مهمی در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) بوده است، امروزه نشانی در دست نیست، اما منقولاتی از آن در
عیون المعجزات منسوب به
حسین بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سده ۵ق ــ دیده میشود.
همچنین این کتاب در سده ۶ق مورد استفاده
ابن شهرآشوب و
ابن ادریس و در سده ۷ق مورد استفاده
عبدالکریم بن طاووس قرار گرفته است. منتخبی از آن نیز نزد
مجلسی موجود بوده است.
ظاهراً منقولاتی که در زمینه تاریخ ائمه (علیهمالسلام) از ابن همام در آثاری همچون الغیبه طوسی
و دلائل الامامه منسوب به ابن رستم طبری
نقل شده، برگرفته از همین کتاب است.
حر عاملی در
وسائل الشیعه کتابی با عنوان المزار به ابن همام نسبت داده که مستند آن دانسته نیست؛ تنها میدانیم که روایاتی در خصوص زیارات و
ادعیه به نقل از ابن همام در
کامل الزیارات ابن قولویه
المزار ابن داوود قمی،
المزار شیخ مفید و برخی آثار دیگر نقل شده است.
درباره کتاب التمحیص که به ابن همام منسوب شده
و در
قم (
۱۴۰۴ق) به چاپ رسیده است، نمیتوان به قطع سخن گفت، زیرا افزون بر اینکه در آثار متقدمان اشارهای به عنوان چنین اثری از ابن همام نشده است، در خود کتاب نیز قرینه استواری بر این انتساب وجود ندارد.
نام ابن همام که در آغاز سند نخستین کتاب آمده است،
نمیتواند دلیل کافی بر انتساب تألیف کتاب به ابن همام بوده باشد.
ابن همام محدثی برجسته و حلقهای اساسی در زنجیرههای روایی
امامیه محسوب میشود، چنانکه برخی از اصول حدیث امامیه همچون اصلهای
زید زراد و
عاصم بن حمید و نیز کتاب
الرساله الذهبیه و
کتاب سلیم بن قیس هلالی از طریق او به آیندگان رسیده است.
ظاهراً ابن همام کتابی در فهرست آثار امامیه داشته که مورد استفاده وسیع نجاشی در
الرجال و طوسی در
الفهرست قرار گرفته است.
همچنین
ابن ندیم و
غضائری از برخی گفتههای رجالی وی بهره بردهاند.
ابن همام به گفته
خطیب بغدادی و طوسی
در
۳۳۲ق و به گفته نجاشی
در
۳۳۶ق درگذشته است، اما به جهت دقتی که در گفتار نجاشی دیده میشود، تاریخ اخیر مرجح مینماید.
خطیب بغدادی
همچنین یادآور شده است که ابن همام در
بغداد درگذشت و در مقابر قریش به خاک سپرده شد.
(۱) ابن ادریس حلی،
محمد بن ادریس، السرائر، قم، ۱۴۱۰ق.
(۲) ابن بابویه قمی،
محمد بن علی، کمالالدین، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق.
(۳) ابن رازی، جعفر
بن احمد، نوادر الاثر، همراه جامع الاحادیث، تهران، ۱۳۶۹ق.
(۴) ابن شهرآشوب،
محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب –علیهالسلام-، قم، چاپخانه علمیه.
(۵) ابن طاووس، عبدالکریم
بن احمد، فرحه الغری، نجف، ۱۳۶۳ق.
(۶) ابن طاووس، علی
بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، ۱۳۹۰ق.
(۷) ابن طاووس، علی
بن موسی، الیقین، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۸) ابن قولویه، جعفر
بن محمد، کامل الزیارات، نجف، ۱۳۵۶ق.
(۹) ابن ندیم،
محمد بن اسحاق، الفهرست.
(۱۰) ابوغالب زراری،
احمد بن محمد، رساله فی ذکر آل اعین، به کوشش محمدرضا حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
(۱۱) الاصول السته عشر، به کوشش
حسن مصطفوی، تهران، ۱۳۷۱ق.
(۱۲) تاریخ اهل البیت (علیهالسلام)، به کوشش محمدرضا حسینی، قم، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) التمحیص، منسوب به ابن همام اسکافی، قم، ۱۴۰۴ق.
(۱۴) حر عاملی،
محمد بن حسن، وسائل الشیعه، به کوشش
محمد رازی، تهران، ۱۳۸۹ق.
(۱۵) خزاز قمی، علی
بن محمد، کفایه الاثر، قم، ۱۴۰۱ق.
(۱۶) خطیب بغدادی،
احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۱۷) دلائل الامامه، منسوب به ابن رستم طبری، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۸) الرساله الذهبیه، به کوشش
محمد مهدی نجف، قم، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۹) سمعانی، عبدالکریم
بن محمد، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۲۰) شیخ طوسی،
محمد بن حسن، رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۲۱) شیخ طوسی،
محمد بن حسن، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق.
(۲۲) شیخ طوسی،
محمد بن حسن، الفهرست، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانه مرتضویه.
(۲۳) قمی، علی
بن ابراهیم، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، نجف، ۱۳۸۷ق.
(۲۴) عیون المعجزات، منسوب به
حسین بن عبدالوهاب، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۲۵) غضائری،
حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، همراه رساله فی ذکر آل اعین (نک : هم، ابوغالب زراری).
(۲۶) کتاب سلیم
بن قیس، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
(۲۷)
محمد کشی، معرفه الرجال، اختیار طوسی، به کوشش
حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
(۲۸) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۹) شیخ مفید،
محمد بن محمد، الامالی، به کوش غفاری و استادولی، قم، ۱۴۰۳ق.
(۳۰) شیخ مفید،
محمد بن محمد، المزار، قم، ۱۴۰۹ق.
(۳۱) نجاشی،
احمد بن علی، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) نعمانی،
محمد بن ابراهیم، الغیبه، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، کتابخانه صدوق.
•
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن همام اسکافی».