ابن ناظم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمد بن محمد بن عبدالله
بن مالک، بدرالدین
بن جمالالدین طائی، دمشقی،
شافعی، ملقب به ابن ناظم و
ابن مصنف، یکی از دانشمندانی است که در
علوم و فنون عربی زحماتی بیدریغ کشیده و نوآوریهای گستردهای انجام داده است.
برای آشنایی با
قرآن کریم و همچنین برای فراگیری
احادیث و درک سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اهل البیت (علیهالسّلام) راهی جز یادگیری فنون
زبان عرب و دانشهای مرتبط با آن نیست.
برای این امر
دانشمندان زیادی از میان
مسلمانان تمام عمر و زندگی خود را به مطالعه و گسترش ادبیات زبان عرب صرف نمودهاند که میتوان به علوم
صرف،
نحو،
معانی و
بیان اشاره نمود.
یکی از این دانشمندان فردی است به نام "
محمد بن محمد بن عبدالله
بن مالک، بدر الدین
بن جمال الدین طائی، دمشقی، شافعی، ملقب به ابن ناظم و ابن مصنف. او در سال ۶۴۰ هجری قمری متولد شده
و در سال ۶۸۶ بدرود حیات گفته است.
این عالم فرزانه در علوم و فنون عربی زحماتی بی دریغ کشیده و نوآوریهای گستردهای انجام داده است که این نوشته به دنبال معرفی این شخصیت ممتاز است.
دوره کوتاه چهل و شش ساله زندگی ابن ناظم (از۶۴۰ تا ۶۸۶ هجری) دورهای، پرحادثه در
جهان اسلام است. جالب است بدانیم این دوره در قرنی واقع شده که مغولها در آن ظهور یافتند و به یکباره چون طوفانی دهشتناک
تمام جهان اسلام را در نوردیدند. آنان در این یورش ویرانگر که همراه با
قتل بیرحمانه و کشتار سراسری بود؛
به راحتی توانستد حکومتهای ایران
و خلافت عباسی
و دیگرانی چند را منقرض سازند.
مغولان در راستای توسعه طلبی خود چشم
طمع به مرزهای غربی خود از جمله
حکومت ممالیک در
مصر دوخته بودند و در پی حمله به قلمرو مصر بودند.
در این میان مصر آخرین دژ در جهان اسلام بود که توانست در برابر مغولان ایستادگی کند و اگر این دژ نیز سقوط میکرد، شاید حاکمیت
مغول بر شرق ممالک اسلامی نیز کامل میشد.
سلطان قطز مملوکی توانست در معرکه عین الجالوت مغولها را به سختی شکست دهد
و بر
شام مستولی شود. این درحالی بود که قبل از آن مغولها
دمشق را اشغال کرده بودند.
خلافت عباسیان در این
زمان برای بار دوم بعد از متلاشی شدن خلافت در
بغداد توسط مغول در
قاهره توسط بیبرس احیاء شد،
البته این خلافت بدون
اراده و
قدرت سیاسی، ضعیف و به صورت ظاهری بود.
فقط ممالیک بدین سبب توانستند مشروعیت
حکومت خود را دست آوردند.
تحولات سیاسی، نظامی این دوره از سویی باعث که برای شناخت علمای این دوره با
فقر شدید منابع مواجه شویم؛ خصوصا علوم و دانشهای اسلامی مانند
ادبیات عرب.
و از سوی دیگر رشد و تعالی علوم و فرهنگ و همچنین تالیف کتابها نیاز به امنیت سیاسی و فرهنگی دارد که این دوره فاقد آن بوده است.
قبل از پرداختن به زندگی ابن ناظم لازم است به صورت خیلی کوتاه به زندگی
ابن مالک پدر ابن ناظم پرداخته شود.
پدر ابن ناظم، شیخ جمال الدین
محمد بن عبدالله
بن مالک؛ ابو عبدالله طائی جیانی اندلسی؛ معروف به ابن مالک، مولف و ناظم کتاب معروف الفیه
است که یکی از پیشوایان علوم (ادبیات) عرب میباشد.
ابن مالک در سال ۶۰۰ هجری
یا ۶۰۱ هجری
در
شهر جیان
اندلس که در هفده فرسخی شهر قرطبه قرار داشت،
متولد شده است.
او علاوه بر شهرهای اندلس در شهرهای
حلب و دمشق نیز رحل اقامت افکنده است و در دوازده
شعبان سال ۶۷۲ هجری قمری در دمشق رحلت نموده است.
ابن کثیر وفات وی را در شب چهارشنبه ۱۲
ماه رمضان سال۶۷۲ هجری قمری میداند که پس از رحلت در کنار آرامگاه قاضی
عزالدین بن صائغ در قاسیون
دفن شده است.
ابن مالک از نحویین مشهور و معروف عرب که در علوم صرف و نحو
شعر عربی دریای
علم است.
کتاب
الفیه از مشهورترین تالیفات اوست که هنوز هم در حوزههای علمیه شرحی از آن به نام کتاب "
البهجة المرضیة فی شرح الالفیة" تالیف جلال الدین عبدالرحمن
بن ابی بکر
السیوطی الشافعی تدریس میشود.
«بدرالدین
محمد بن جمال الدین
بن مالک» یا «ابن ناظم» در دمشق متولد شد
و تحت اشراف پدرش در علوم نحو،
لغت، معانی و بیان استاد شد.
او دانشمندی فهیم، پاکدامن، خوش اخلاق، خوش ذوق، خوش فکر، تیزهوش و سریع الجواب و با ارادهای قوی بوده است.
و همچنین دانشمندی بلیغ، صریح اللهجه و اهل مناظره بوده است.
در اینکه ابن ناظم در مکتب چه کسی به تحصیل پرداخته و از چه کسی بار دانش برداشته است، منابع تاریخی تنها به پدر او اشاره میکنند.
او از پدرش دانشهای نحو،
منطق و لغت را فراگرفت
و در نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، منطق صاحب نظر بود.
قاضی شهبه در ادامه میگوید او در علوم عربیه یگانه دوران بود و مخصوصا در شناخت کلام و نظرات پدرش ابن مالک از همه استادتر بود و در
فقه و
اصول نیز دستی داشت. ابن ناظم با اینکه شعر را به خوبی میشناخت اما بر خلاف پدرش ابن مالک از سرودن حتی یک بیت شعر نیز عاجز بود.
او پس از رشد کافی در علوم و فنون به تدریس در دمشق پرداخت اما به واسطه اختلافی که بین او و پدرش افتاد از شهر دمشق به شهر
بعلبک رفته و در آنجا ساکن شد. وی در بعلبک نیز کرسی تدریس خود را به راه انداخت و مجلس درس او در آنجا نیز دایر شد.
وی بعلبک را پس از آن ترک نمود که، پدرش ابن مالک در سال ۶۷۲ هجری در دمشق رحلت کرد و مردم دمشق از ابن ناظم دعوت کردند به دمشق بازگردد تا عهده دار امور پدر شود. ابن ناظم نیز قبول نموده به دمشق بازگشت و اقدامات پدر را در تدریس و تالیف به عهده گرفت.
او مقتدای ارباب معانی و بیان بوده است.
برخی منابع در خصوص ابن ناظم اینگونه نقل کردهاند که او فردی طرفدار عیش و طرب بوده و با کسانی رفت و آمد مینموده است که لیاقت او را نداشتهاند.
اما باید خاطر نشان ساخت که این مطلب با توصیفات اولیه آنان در این منابع سازگاری ندارد.
قبل از پرداخت به تالیفات این
دانشمند بایستی اشاره کرد که بدرالدین علاوه بر تالیفاتی که خود انجام داده است، برخی کارهای تالیفی
ناتمام پدر را نیز به سرانجام رسانده است؛ از جمله تکمیل کتاب «
تسهیل الفوائد و تکمیل المقاصد» در علم نحو.
هدف ابن مالک از تالیف این کتاب آن بود که
تمام مسائل علم نحو را در آن بیاورد و به
تمام مسائل نحو اشاره کند که
مرگ به او فرصت انجام این کار را نداد. پس از مرگ ابن مالک ابتداء یکی از شاگردانش به نام
شهاب الدین شاغوری مقداری از تالیف کتاب «تسهیل الفوائد و تکمیل المقاصد» را ادامه داد و از انجام کار منصرف شد و به
یمن رفت. اما
فرزند ابن مالک کار
ناتمام پدر را به
اتمام رساند.
مشهورترین نوشته ابن ناظم کتاب «
شرح الفیه ابن مالک» در علم نحو است که در اسلوبی زیبا به سرانجام رسیده است
و از بهترین و مفیدترین شرحها بر دیوان الفیه ابن مالک است.
کتاب دیگر او «المصباح فی اختصار المفتاح فی علوم المعانی والبیان والبدیع» که ابن ناظم در این کتاب دست به تلخیص بخش سوم کتاب «مفتاح العلوم» سکاکی زده است. او در این نوشته دست به نوآوری زده و بر محسنات لفظی و معنوی نام ویژهای گذاشت و آن را علم بدیع نامید.
از دیگر نوشتههای او کتابی است بنام «
بغته الاریب و غنیه الادیب»
تالیفی مختصر در علم اصول فقه که در چهار مطلع (فصل) و یک خاتمه نگاشته شده است.
تالیف دیگر او «
روض الاذهان فی البدیع و المعانی و البیان» نام داردکه در آن از علوم معانی و بیان بحث کرده است.
کتاب دیگر او به نام «
عروض ابن مالک» است
که نشان دهنده مهارت او در شعرشناسی است.
کتابهای دیگر او عبارتند از: «
شرح غریب تصریف ابن الحاجب»
و «
تتمه المصباح فی اختصار المفتاح» و «
شرح الخلامه» و «
شرح بر کتاب کافیه شافیه» و «مقدمهای در منطق» و «
شرح لامیه الافعال» و «
شرح اللمحه» و «
شرح ملحه الاعراب».
همانطور که گفته شد یکی از کتابهای بسیار معروف ابن ناظم شرح الفیه است. که به خاطر غنی بودن این کتاب برخی از دانشمندان علم نحو مبادرت به نوشتن شرح بر این کتاب نمودهاند که به برخی از آنها اشاره میشود.
از جمله کسانی که مبادرت به نوشتن شرح بر شرح الفیه نمودهاند قاضی بدرالدین معروف به ابن جماعت است که از شاگردان ممتاز و مبرز ابن ناظم محسوب میشده است.
شرح دیگر بر کتاب شرح الفیه ابن ناظم را شخصی به نام سید صدرالدین نوشته است که در کتاب
عدة الاصول و
الذریعه به آن اشاره شده است.
از نوشتههای در این خصوص حاشیهای است بر شرح الفیه ابن ناظم به نام «
الدرر السنیه» که شخصی به نام زکریا
بن محمد الانصاری السنیکی القاهری آن را به وجود آورده است
نظر به اینک ابن ناظم حلقه درسی بزرگی داشته است، اما در این زمینه نیز منابع تاریخی ضعیف عمل کرده موارد زیادی را انتقال نداده است.
از میان شاگردان و دانش آموختگان مکتب علمی ابن ناظم دو نفر از دیگران ممتازترند؛ این دو نفر عبارتند از:
۱- قاضی بدرالدین
بن جماعت؛
۲- کمال الدین ابن زملکانی:
وی همانگونه که گفته شد بر شرح الفیه استادش شرحی نیز نگاشته است.
از دیگر شاگردان بدرالدین دانشمندی است به نام "اسرائیل
بن عبد الرحمن
بن خلیل المقدسی البعلی" متوفی در
جمادی الآخر سال ۷۴۲ هجری، او علاوه بر این که در علم نحو استادی ماهر بوده است، شعر نیز میسروده است.
"
محمد بن عمر
بن علی
بن عبد الصمد
بن عطیة
بن احمد الاموی صدرالدین
بن الوکیل وابن المرحل" معروف به
ابن خطیب از دیگر شاگردان اوست که علاوه بر اینکه در علوم و فنون عربی استاد بوده شعر را نیز بسیار عالی میسروده است. گفته شده حافظه او آن قدر قوی بوده که در یک روز
تمام دیوان متنبی را حفظ کرده است.
از دیگر شاگردان او "عبدالله
بن احمد بن تمام بن حسان التلی الحنبلی" است که از شاگردان او و پدرش محسوب میشده و گفته شده او یار غار بدرالدین بوده است.
همچنین "امام بدرالدین
بن زید" از دیگر شاگردان او بوده است.
در خصوص رحلت ابن ناظم آن چیزی که مورخان اکثرا به آن اشاره کردهاند، روز هشتم
محرم سال ۶۸۶ میباشد.
ذهبی در
تاریخ الاسلام نقل نموده: درد قولنج او را بسیار عذاب میداد و او قبل از اینکه به پیری برسد، رحلت کرد و مردم بر مرگ او بسیار متاسف و ناراحت شدند.
ابن ناظم از دانشمندان بزرگ جهان اسلام در علوم مختلف از جمله علم نحو است که شهرت پدرش اقدامات علمی او را تحت تاثیر قرار داده است و به علت اینکه زندگی او در دورهای پرآشوب بوده است، منابع تاریخی نتوانستهاند حق او را به درستی ادا کنند.
با
تمام این مقدمات او دانشمندی با
اخلاق و پر کار بوده است که تالیفات زیاد او گواهی بسیار خوبی بر تلاشهای علمی او در
عمر کوتاهش دارد. و نشان از آن دارد که او در برخی علوم چون علم نحو بعد از پدر سرآمد بوده و علاوه بر آن برخی او را مقتدای ارباب معانی و بیان میدانند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زندگی و آثار علمی ابن ناظم».