ابن عاصم ابویحیی غرناطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ عاصِم، ابویحیی محمد بن محمد (ح ۷۹۰-۸۶۰ق/۱۳۸۸- ۱۴۵۶م)، قیسی غرناطی، قاضی، ادیب، شاعر، فقیه و
محدث
مالکی معاصر
نصریان
غرناطه است.
علاوه بر پدر نام ۳ تن از اجدادش نیز همه محمد بوده است.
وی بیشتر عمر خود را در غرناطه سپری کرد و احتمالاً خاندان او از جمله کسانی بودند که پس از سقوط تدریجی شهرهای اندلس به دست
مسیحیان ، به غرناطه پناه آوردند.
وی از پدر و عموی خود و دیگر دانشمندان عصر از جمله
ابوالحسن ابن سمعة ،
ابوالقاسم ابن سراج غرناطی ،
ابوعبدالله منتوری ،
ابوعبدلله بیانی و
ابوجعفر ابن ابی القاسم سبتی علوم مختلف را فراگرفت و در شمار مشاهیر روزگار خود درآمد.
او خود در شرحی که بر تحفه پدرش نوشته، گوید در ۸۳۸ق
منصب قضا را در غرناطه برعهده گرفت
ظاهراً وی سالیان دراز در این مقام باقی ماند و در اداره امور جدیت و پایبندی بسیار از خود نشان داد، چنانکه در ۸۴۵ق نامهای به ابن طرکاط که شاید یکی از قاضیان زیردستش بود، نوشت و او را سرزنش کرد و به اجرای
عدالت در امر
قضا فراخواند.
۱۲ سال پس از این تاریخ، یعنی در ۸۵۷ق بود که بنابر حکم مشروحی از طرف سلطان محمد الغالب بالله
به سمت
قاضی القضاتی غرناطه
منصوب شد.
در این حکم وی همطراز
ابن جیاب و
ابن خطیب معرفی شده و از تمامی قضات و خطبا و فقها خواسته شده است تا به
اطاعت و فرمانبری از او گردن نهند.
برخی پنداشتهاند که وی در آنِ
واحد، ۱۲
منصب از جمله
وزارت ، قضا،
کتابت و
امامت
مسجد را برعهده داشته است.
تردید نیست که اینهمه مسئولیت و
قدرت ، بسیاری از معاصران را
خشمگین میساخت.
شاید به همین جهت میان او و
ابوعبدالله سرقسطی ، مفتی غرناطه درگیریهایی رخ داد، هر چند که منشأ آن را اختلاف در مسائل فقهی دانستهاند.
وی
کینه و
خشم و
نفرت شدیدی نسبت به
مسیحیان ابراز میکرده و بر آن بوده است که آنان با فریب و نیرنگ و ایجاد تفرقه بین صفوف مسلمانان قوای ایشان را
تضعیف کرده، شهرهای اندلس را یکی پس از دیگری به اشغال خود در میآورند.
از این رو مسلمانان را به یاری
دین
خدا خوانده آنان را برضد دشمن اشغالگر تحریک به
قیام میکرد.
ابنعاصم سرانجام به دلایلی که اینک بر ما پوشیده است، به دستور حاکم غرناطه کشته شد.
وی به سبب شیوایی سخن و نیز کاردانی و آزمودگی در کشورداری، در زمان حیاتش به ابن خطیب ثانی مشهور شد.
در شعر و نثر به صنایع لفظی و معنوی سخت عنایت داشت و در این باب تکلف بسیار به خرج میداد.
یکی از کارهای جالب، اما تکلفآمیز او، پرداختن قصیدهای است که اگر شمار معینی کلمه از درون آن استخراج گردد، از مجموع آنها دو قصیده دیگر و از هر کدام نیز موشّحهای به دست میآید.
از این رو شاعر ناچار شده است در درون قصیده برخی کلمات را به
رنگ
سبز و برخی دیگر را به رنگ قرمز بنگارد، تا استخراج آنها میسر شود.
مقری یکی از این موشحات را اختصار کرده و در نتیجه از آن
موشحه ناقص دیگری پدید آمده است.
این قصیده شامل ۱۲۰ بیت است و در مدح سلطان ابوالحجاج یوسف (د ۷۵۵ق، ص۱۳۵۴م) سروده شده است.
چندین کتاب به ابن عاصم نسبت دادهاند که امروز هیچیک از آنها در دست نیست.
این کتابها عبارتند از:
۱. جنّة الرّضَی فی التسلیم لما قدّرالله و قضی.
۲. الروض الا´ریض فی تراجم ذوی السیوف و الاقلام و القریض، که ذیلی است بر کتاب الاحاطة فی اخبار غرناطة تألیف ابن خطیب.
۳. شرح تحفة الحکام فی نکت العقود و الاحکام.
(۱) احمد بابا تنبکتی، «نیل الابتهاج»، در حاشیة الدیباج المذهب ابن فرحون، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۲) بستانی.
(۳) محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، بیروت، ۱۳۴۹ق.
(۴) احمد مقری، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۸ق.
(۵) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش یوسف شیخ محمد بقاعی، بیروت، ۱۴۰۶ق؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن عاصم»، ج۴، ص۱۴۵۸.