ابن سبیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن
سبیل در
لغت به معنای رهگذر، ره رو و
مسافر است و در اصطلاح به مسافری گفته میشود که در
راه مانده و زاد و توشه
مسافرت ندارد.
احسان به ابن
سبیل لازم است.
... و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل...
احسان به ابن
سبیل برای
اطاعت از
خداوند و به دور از
تکبر و
فخرفروشی لازم است.
واعبدوا الله و لاتشرکوا به شیـا... و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
(جمله «و اعبدوالله...» بیان
توحید عملی است برای همین، پس از آن جمله تعلیلیه «ان الله لایحب...» آمده تا بفهماند بخیل و ریاکار که در
آیه ۳۷ و ۳۸ ذکر شده
شرک عملی دارند. نتیجه این که احسان به ابن
سبیل اگر در جهت رضای خداوند باشد توحید عملی است و گرنه شرک عملی خواهد بود.)
احسان به ابن
سبیل، زمینه جلب
محبت الهی را ایجاد می کند.
... و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
(مفهوم «ان الله لایحب من کان مختالا فخورا» این است که خداوند، غیرمتکبر و غیرفخرفروش را دوست دارد که به قرینه مقابله، مقصود، احسان کننده است.)
بخل ورزی از موانع
احسان به ابن
سبیل به حساب می آید.
و اعبدوا الله و لاتشرکوا به شیئا و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا•
الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل ویکتمون مآ ءاتـهم الله من فضله...
تفاخر، از موانع احسان به در راه ماندگان است.
و اعبدوا الله و لاتشرکوا به شیئا و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
(از جمله «ان الله لایحب من کان مختالا فخورا» میتوان فهمید که
تکبر و فخرفروشی، مانع از احسان به ابن
سبیل میشود. گفتنی است که آیه ۳۷ قرینه و مؤیدی بر این برداشت است.)
تکبر، از موانع احسان خداپسندانه به در راه ماندگان به حساب می آید.
و اعبدوا الله و لاتشرکوا به شیئا و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا.
اطعام در راه ماندگان، اقدامی شایسته و خداپسندانه است.
فانطلقا حتی اذا اتیا اهل قریه استطعما اهلها فابوا ان یضیفوهما...
(
آیه فوق مربوط به
موسی و
خضر (علیهما السلام) است که در
مسافرت خود نیاز به غذا پیدا کردند.)
انفاق مال به در راه ماندگان لازم است.
لیس البر... و لکن البر من ءامن بالله... و ءاتی المال علی حبه... وابن
سبیل...
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل...
فـات ذا القربی حقه و المسکین و ابن
السبیل...
انفاق به در راه ماندگان، سبب قرار گرفتن در زمره رستگاران می شود.
فـات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل... و اولئک هم المفلحون.
کسب خشنودی
خدا از آثار انفاق به در راه ماندگان است.
فـات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله...
انفاق مال به در راه ماندگان سبب قرار گرفتن در زمره راست گویان می شود.
... و لکن البر من ءامن بالله... و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی و... و ابن
السبیل... اولئک الذین صدقوا...
انفاق از
مال دوست داشتنی به در راه ماندگان، نشانه تقواپیشگی است.
... و لکن البر من ءامن بالله... و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی... و ابن
السبیل... اولئک هم المتقون.
۱. اجتناب از تبذیر
دوری از زیاده روی و
تبذیر در انفاق خداپسندانه به ابن
سبیل لازم است.
و ءات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل و لاتبذر تبذیرا.
۲. اخلاص
داشتن
اخلاص در انفاق به در راه ماندگان، امری پسندیده می باشد.
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من ءامن بالله... و ءاتی المال علی حبه... و ابن
السبیل...
(بنابراین که ضمیر «علی حبه» به «الله» برگردد، برداشت فوق قابل استفاده است.)
فات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله...
۳. اعتدال
انفاق خداپسندانه به ابن
سبیل، مشروط به
میانه روی و
اعتدال است.
و ءات... و ابن
السبیل و لاتبذر تبذیرا•
ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک ولاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا.
۴. رغبت
انفاق به در راه ماندگان از روی رغبت، عملی پسندیده است.
... و لکن البر من ءامن بالله... و ءاتی المال علی حبه... و ابن
السبیل...
(برداشت فوق بنابر این است که ضمیر «علی حبه» به «المال» برگردد.)
۵. رفتار پسندیده
مؤمنان به داشتن رفتار پسندیده، هنگام انفاق به ابن
سبیل ترغیب شده اند.
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم.
(در جمله «ما تفعلوا من خیر» از
انفاق، به
خیر تعبیر شده است که اشاره دارد به این که رفتار انفاق کننده نیز باید پسندیده باشد.)
۶. مرغوبیت مال
پسندیده بودن انفاق به در راه ماندگان از مال مرغوب از
آیات زیر استفاده می شود.
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل...
(بنابراین که «خیر» در جمله «ما انفقتم من خیر» قید احترازی، و «من» ابتدایی باشد نه بیانی، معنا چنین میشود: «آن چه انفاق میشود، باید خیر باشد». )
انفاق مال به در راه ماندگان از مصادیق بر و نیکی تلقی می شود.
لیس البر... و لکن البر من ءامن بالله... ءاتی المال علی حبه... و ابن
السبیل...
انفاق به ابن
سبیل، عملی خیر و پسندیده است.
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم.
انفاق خالصانه به در راه ماندگان عملی نیک و ارزشمند است.
فـات... و ابن
السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله...
انفاق مال به در راه ماندگان لازم و ضروری می باشد.
انما الصدقت للفقراء... و ابن
السبیل فریضة من الله...
فـات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل...
(
سوره روم از سورههای مکی
قرآن است؛ بنابراین مقصود از «آت ذاالقربی» مطلق
انفاق و احسان است.)
انفاق به در راه ماندگان، سبب بهره مندی از
پاداش دو چندان می گردد.
فـات ذا القربی حقه... ابن
السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله... •
... وما ءاتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولـئک هم المضعفون.
تضمین پاداش انفاق مال به در راه ماندگان، از سوی خداوند از
آیات زیر استفاده می شود.
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم.
(جمله «فان الله به علیم» کنایه از پاداش
الهی است.)
مؤمنان به انفاق
مال به در راه ماندگان از سوی
خداوند تشویق شده اند.
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین... و ابن
السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم.
بخل ورزیدن به در راه ماندگان، زمینه ساز
عذاب خوارکننده است.
... و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا•
الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل ویکتمون ما ءاتهم الله من فضله واعتدنا للکـفرین عذابا مهینا.
بخل ورزیدن به در راه ماندگان، زمینه قرار گرفتن در زمره
کافران می باشد.
... و بالولدین احسنا... و ابن
السبیل... ان الله لایحب من کان مختالا فخورا•
الذین یبخلون ویامرون الناس بالبخل ویکتمون مآ ءاتهم الله من فضله واعتدنا للکـفرین عذابا مهینا.
لزوم گفتاری نرم و وعدهای نیک در مواجهه با ابن
سبیل در صورت ناتوانی از تامین نیازهای وی از آیات زیر استفاده می شود.
و ءات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل... • واما تعرضن عنهم ابتغآء رحمة من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، موظف به ادای
حقوق در راه ماندگان، بدون
تبذیر بود.
و ءات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل و لاتبذر تبذیرا.
فـات ذا القربی حقه و المسکین و ابن
السبیل...
پرداخت
حق در راه ماندگان، امری لازم است.
و ءات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل...
فـات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل...
در راه ماندگان از ذریه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم (سادات) صاحب حق
واجب از خمس درآمدها هستند.
و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی... و ابن
السبیل...
(با توجه به این که «غنمتم» در هر نوع فائده عمومیت دارد. شامل هر نوع درآمدی میشود و مقصود از «ابن
السبیل» در آیه فوق براساس
روایات متعدد، در راه ماندگان از ذریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است.)
و ءات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل...
(مقصود از «ذاالقربی» ذریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. روایتی از
امام زین العابدین علیهالسّلام نیز همین مطلب را تایید میکند. نقل شده پس از نزول
آیه فوق حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
فدک را به
حضرت فاطمه علیهاالسّلام اعطا کرد. این
شان نزول قرینه است که این آیه
مدنی است نه
مکی و بنابراین مقصود از حق ابن
سبیل نیز میتواند خمس باشد.)
فـات ذا القربی حقه... و ابن
السبیل...
پرداخت حق در راه ماندگان از خمس درآمدها، نشانه
ایمان به
خدا و
قرآن است.
و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی... و ابن
السبیل ان کنتم ءامنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان...
پرداخت بخشی از
زکات به درراه ماندگان واجب است.
انما الصدقت للفقراء... و ابن
السبیل فریضة من الله...
اختصاص حقی برای در راه ماندگان از زکات، مقتضای
علم و
حکمت خدا می باشد.
انما الصدقت... و ابن
السبیل فریضة من الله و الله علیم حکیم.
توزیع عادلانه
ثروت،
فلسفه اختصاص یافتن حقی از فیء برای در راه ماندگان است.
ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی... و ابن
السبیل کی لا یکون دولة بین الاغنیاء منکم...
ادای حق ابن
سبیل از ذریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از فیء، مصداق تقواپیشگی است.
ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی... و ابن
السبیل... و ما ءاتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا و اتقوا الله...
(امر «اتقوا الله» در ذیل آیه، پس از بیان حکم «فیء» و این که هرچه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم امر کرد، باید پذیرفت و از هر چه
نهی کرد، باید امتناع ورزید، میتواند به منزله ذکر عام پس از خاص باشد؛ یعنی عمل به حکم فیء، از مصادیق
تقوا است.)
در راه ماندگان از ذریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، از حق فیء برخوردار هستند.
ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی... و ابن
السبیل...
(در
روایات، مقصود از ابن
سبیل ذریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هستند. گفتنی است: که «فیء» به غنایمی اطلاق میشود که بدون
جنگ در اختیار
مسلمانان قرار گیرد.)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ابن
سبیل».