• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن سبیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابن‌سبيل در کلام فقها به شخصی که در راه مانده باشد گویند.



ابن‌ سبيل در لغت به كسى گفته مى‌شود كه فراوان سفر مى‌كند؛ چون با راه ملازم و همراه است. برخى گفته‌اند: چون مسافر را كسى نمى‌شناسد، به راه نسبتش مى‌دهند.
[۲] غياث اللغات ص ۱۹،« ابن‌السبيل».



در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود كه در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نياز باشد.
[۴] لسان العرب ج۶، ص۱۶۳(سبیل).

برخى، كسى را كه عزم سفر كرده، ولى قدرت بر آن ندارد نيز داخل در گستره ابن ‌سبيل دانسته‌اند
[۶] الروضه ج۱، ص۱۷۱.

و بعضى، مسافر نيازمند را گرچه مهمان باشد نيز از مصادیق آن برشمرده ‌اند.
[۸] جامع البیان مج۴، ج۵، ص۱۱۷.
[۹] مجمع البیان ج۳، ص۷۲.
[۱۰] مختلف الشیعه ج۳، ص۸۱.
فقيهان، شرايطى از جمله اسلام، ایمان، عدالت، مباح بودن سفر و عدم امكان استقراض را در اداى حقوق به ابن سبيل مورد بررسى قرارداده‌اند.
[۱۱] منز العرفان ج۱، ص۲۳۷.
برخى ابن سبيل را ابن‌سبيلاللَّه و مورد آن‌را هركسى كه در راه خدا كوشش كند دانسته‌اند؛ اگرچه در وطن بوده، و فقير هم نباشد.
[۱۳] الفرقان ج ۱۰ و ۱۱، ص ۱۸۴.
واژه ابن سبيل هشت بار در آيات سوره اسراءسوره رومسوره بقرهسوره نساءسوره انفالسوره توبهو سوره حشرآمده است.


از برخى متون برمی آيد كه دست‌گيرى از ابن‌سبيل، پيش از اسلام نيز رايج بوده است
[۲۱] ثمارالقلوب، ص ۲۶۷.
و اسلام، افزون برامضاى آن، كمك به ابن‌ سبيل را در نظام اقتصادى خويش قرار داد.قرآن کریم، نيكى به ابن‌سبيل را در كنار عبادت خداوند، پرهيز از شرک و نيكى به پدر و مادر و خويشاوندان سفارش كرده است:
«واعْبُدوا اللّهَ و لاتُشرِكوا بِه شَيئًا و بِالولدين إحسنًا و بِذِى‌القُربى‌...وابنِ‌السَّبيلِ ...»
همچنين پرداخت مال به ابن‌سبيل را در كنار ایمان به خدا و روز قیامت و كمك به ذوی‌ القربی از مصاديق نيكى برشمرده است.آيه ۲۱۵ بقره بر انفاق به پدر و مادر و خويشان و در راه ماندگان تأكيد كرده است:«يَسئَلونَك ماذايُنفِقونَ قُل ما أنفَقتُم مِن خَيرٍ فَلِلولِدَينِ و الأَقرَبينَ...وابنِ ‌السَّبيلِ ...»
درآيه ۲۶ اسراء و آيه‌۳۸ روم به اداى حقّ ابن‌سبيل سفارش شده است.
علّامه طباطبايى مى‌گويد:از آن‌جا كه آيه ۲۶ اسراء از سوره‌ هاى مکّی است، دادن حقوق خويشان،مسكينان و در راه ماندگان از احكامى است كه پيش از هجرت در مکّه تشریع
شده است؛ البتّه عدّه‌اى با استناد به بعضى روايات كه بخشيدن فدک به حضرت فاطمه سلام الله علیها را پس از نزول اين آيه دانسته‌اند، آن را از آيات مدنی مى‌دانند.


ابن سبيل در آيه ۶۰ توبه از مستحقّان زكات شمرده شده است: لِلفُقراءِ والمسکینِ... وَ ابنِ‌السَّبیلِ...»    . با توجّه به ذيل آيه (فريضةً من اللَّه) مى‌توان گفت: آيه مربوط به زکات واجب است وامّا زکات مستحب را از آيات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‌سبيل مى‌توان استفاده كرد. در آيه ديگرى مى‌فرمايد:«لَيسَ البِرَّ أن تُوَلّواوُجوهَكم قِبَلَ‌المَشرِقِ والمَغرِبِ و لكِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ واليَومِ الأخرِ ... و ءاتَى المالَ على‌حبّهِ ذَوِى‌القُربى‌ ... وَابنَ‌السَّبيلِ ...»
برخى گفته‌اند: اين آيه را نمى‌توان بر زکات حمل كرد؛ زيرا در ادامه آيه، زكات به طور مستقل مطرح شده است.
[۲۶] مجمع البیان ج۲، ص۴۷۷.



درآيه ۴۱ انفال، يك پنجم غنایم براى خدا و پیامبر و خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و درراه‌ماندگان دانسته شده است «وَاعلَموا أنّماغَنِمتم مِن شى‌ءٍ فأنّ للّهِ خُمُسَه و لِلرّسولِ و لِذى القربى‌ واليتمى‌ و المسكينِ و ابنِ‌السبيلِ ...»بنابر نظر مفسّران و فقيهان شیعه، قسمتى از خمس كه به ابن‌سبيل داده مى‌شود مخصوص درراه‌ماندگان خاندان پيامبر است
[۲۸] همان ج ۴، ص ۸۳۵.
[۲۹] فقه‌ القرآن ج ۱، ص ۲۴۳.
[۳۰] مختلف الشیعه ج۳، ص۲۰۱.
كه خداوند آن را عوض زكات براى آن‌ها قرار داده؛ ولى مفسّران و فقهاى اهل‌سنّت، اين قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‌اى (اعمّ از سادات) متعلّق مى‌دانند.
[۳۱] احكام القرآن ج ۳، ص ۹۱.
[۳۲] جامع‌البيان مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲.

طبری و زمخشری رواياتى را از امام سجاد و حضرت على عليهما السلام نقل كرده‌ اند كه نظر شيعه را تأييد مى‌كند.
[۳۳] جامع ‌البيان مج۶، ج۱۰، ص۱۱.
[۳۴] الكشّاف ج ۲، ص ۲۲۲.



طبق آيه«ما أفاءَ اللّهُ على‌ رَسولِه‌مِن‌أهلِ‌القُرى‌ فَلِلّه و لِلرَّسولِ و لِذى القُربى‌ واليَتمى‌ والمَسكينِ وابنِ‌السَّبيلِ ...»ابن‌سبيل، يكى از موارد مصارف شش‌گانه فىء است.
مفسّران و فقيهان دراين كه آيا مقصودآيه، يتيمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است يا از خاندان پيامبر، اختلاف نظر دارند. به نظر مفسّران اهل‌ سنّت
[۳۶] جامع البیان مج۱۴، ج۲۸، ص۴۹.
[۳۷] مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
[۳۸] تفسیر قرطبی ج۱۸، ص۱۰.
و برخى از مفسّران شيعه،
[۳۹] تفسیر نمونه ج ۲۳، ص ۵۰۶.
مقصود، يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است؛ ولى برخى مفسّران شيعه گفته‌اند: يتيمان، مستمندان و در راه‌ماندگان اهل بيت عليهم السلام منظور است.
[۴۱] مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.



«ابن‌ السبیل‌»؛ کسی است که در غربت درمانده شده اگر چه در شهر خودش بی‌نیاز باشد.

۷.۱ - احکام زکات دادن به ابن السبیل

هشتم (از موارد مصرف زکات): «ابن‌ السبیل‌»؛ و آن کسی است که در غربت درمانده شده - اگرچه در شهر خودش بی‌نیاز باشد - در صورتی که سفر او مباح باشد، پس اگر سفرش برای معصیت باشد (زکات) به او داده نمی‌شود. و همچنین است اگر از قرض گرفتن و مانند آن متمکّن باشد. (که در این صورت هم زکات به او داده نمی‌شود). و به ابن السبیل به‌اندازه‌ای از زکات داده می‌شود که او را یا به شهرش به طور آبرومند که لایق شان او است برساند و یا به جایی که بتواند و لو با قرض گرفتن تحصیل نفقه نماید. و اگر به وطن رسید و مقداری از زکاتی که به او داده شده زیاد آمد - هرچند به واسطه سخت گرفتن بر خود باشد - بنابر اقوی باید آن را برگرداند حتی در مثل حیوان سواری و جامه و مانند آن؛ پس آن را به دهنده زکات یا به وکیل او می‌رساند و اگر ممکن نباشد یا حرجی باشد به حاکم شرع می‌رساند. و بنابر احتیاط (واجب) اگر اقوی نباشد، بر حاکم شرع است که آن را به یکی از آن دو برساند و یا از زکات دهنده اجازه مصرف آن را بگیرد.

۷.۱.۱ - شرط نبودن عدالت

دوم (از اوصاف مستحقین زکات): آن که بنابر احتیاط (واجب) شراب‌خوار نباشد، بلکه بنابر احتیاط (واجب) متجاهر به امثال این گناه کبیره نباشد. و در کسی که زکات می‌گیرد عدالت شرط نیست اگر چه احوط (استحبابی) است؛ پس جایز است به مؤمن غیر عادل که متجاهر به گناه کبیره نباشد زکات داده شود، هرچند مراتب رجحان در افراد متفاوت است. البته اگر در دادن زکات کمک به گناه یا وادار کردن به کار زشت باشد و ندادن آن جلوگیری از منکر باشد بنابر اقوی جایز نیست، و احتیاط (مستحب) آن است که عدالت، در عامل زکات هنگامی که مشغول کار است معتبر باشد اگر چه کفایت وثوق و اطمینان بعید نیست، و اما در مورد بدهکار و ابن‌ السبیل‌ و بردگان، عدالت معتبر نیست تا چه رسد به مؤلّفة قلوبهم و فی سبیل اللَّه.

۷.۱.۲ - ابن السبیل که واجب النفقه است

زکاتی که انسان نمی‌تواند به افراد واجب النفقه خود بدهد زکاتی است که از سهم فقرا و به لحاظ فقر به آن‌ها داده می‌شود، و اما از غیر آن، مانند سهم بدهکاران و مؤلّفة قلوبهم و سبیل اللَّه و بندگان و ابن‌ السبیل ‌- نسبت به مخارج اضافه از مخارجش که در وطن واجب است - مانعی ندارد، به شرط آنکه از یکی از افراد اصناف مزبور باشد با اشکال در صنف آخری (یعنی ابن‌ السبیل‌)؛ بنابراین برای پدر جایز است به فرزندش که مشغول تحصیل علم است برای کتاب‌های علمی و دیگر چیزهایی که
نیاز دارد از سهم سبیل اللَّه زکات بدهد.

۷.۲ - شرایط خمس دادن به ابن السبیل

خمس به شش سهم تقسیم می‌شود: یک سهم برای خدای متعال، و یک سهم برای پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و یک سهم برای امام (علیه‌السلام). و الآن این سه سهم برای حضرت صاحب الامر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌باشد. و سه سهم دیگر برای یتیمان و مساکین و ابن سبیل‌ها از کسانی که از طرف پدر، به حضرت عبد المطّلب، انتساب دارند؛ پس اگر از طرف مادر به او نسبت پیدا کند، بنابر قول اصح، خمس برایش حلال نیست و صدقه برای او حلال است.

۷.۲.۱ - شرط نبودن فقر ابن السبیل

اقوی آن است که در مورد یتیم‌ها فقیر بودن لازم است. اما ابن‌ السبیل‌ یعنی مسافری که سفر او در معصیت نباشد، لازم نیست که در شهر خودش فقیر باشد، البته در شهری که خمس به او تسلیم می‌شود لازم است که به آن نیاز داشته باشد، اگر چه در شهر خودش غنی باشد؛ همان‌گونه که در زکات گذشت.


۱. ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الآثار ر، ج ۲، ص ۳۳۸،«سبل».    
۲. غياث اللغات ص ۱۹،« ابن‌السبيل».
۳. علی بن ابراهیم، تفسیر قمی ج۱، ص۳۲۴.    
۴. لسان العرب ج۶، ص۱۶۳(سبیل).
۵. ابوبکر جصاص، احکام القرآن ج۲، ص۲۴۹     .
۶. الروضه ج۱، ص۱۷۱.
۷. نجفی، محمد حسن،جواهر الکلام،ج۱۵،ص۳۷۳    
۸. جامع البیان مج۴، ج۵، ص۱۱۷.
۹. مجمع البیان ج۳، ص۷۲.
۱۰. مختلف الشیعه ج۳، ص۸۱.
۱۱. منز العرفان ج۱، ص۲۳۷.
۱۲. جواهر الکلام ج۱۵، ص۳۷۳.    
۱۳. الفرقان ج ۱۰ و ۱۱، ص ۱۸۴.
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۶.    
۱۵. روم/سوره۳۰، آیه۳۸.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۵.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۱۸. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۰. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۲۱. ثمارالقلوب، ص ۲۶۷.
۲۲. نساء/سوره۴، آیه ۳۶.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۱۵.    
۲۴. المیزان، ج ۱۳، ص ۸۱    .
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۲۶. مجمع البیان ج۲، ص۴۷۷.
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۲۸. همان ج ۴، ص ۸۳۵.
۲۹. فقه‌ القرآن ج ۱، ص ۲۴۳.
۳۰. مختلف الشیعه ج۳، ص۲۰۱.
۳۱. احكام القرآن ج ۳، ص ۹۱.
۳۲. جامع‌البيان مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲.
۳۳. جامع ‌البيان مج۶، ج۱۰، ص۱۱.
۳۴. الكشّاف ج ۲، ص ۲۲۲.
۳۵. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۳۶. جامع البیان مج۱۴، ج۲۸، ص۴۹.
۳۷. مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
۳۸. تفسیر قرطبی ج۱۸، ص۱۰.
۳۹. تفسیر نمونه ج ۲۳، ص ۵۰۶.
۴۰. تفسیر التبیان ج۹، ص۵۶۴.    
۴۱. مجمع البیان ج۹، ص۳۹۱.
۴۲. تفسیر المیزان ج۱۹، ص۲۰۴.    
۴۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۶، کتاب الزکاة، القول فی اصناف المستحقین للزکاة و مصارفها، الثامن، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۷، کتاب الزکاة، القول فی اوصاف المستحقین للزکاة، الثانی، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۵۸، کتاب الزکاة، القول فی اوصاف المستحقین للزکاة، مسالة۱، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۸۴، کتاب الخمس، القول فی قسمته و مستحقیه، مسالة۱، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۸۴، کتاب الخمس، القول فی قسمته و مستحقیه، مسالة۳، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۳۴ ه. ق.    



دانش‌نامه موضوعی قرآن    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار