• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن حنزابه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






جعفر بن فضل بغدادی (۳۰۸-۳۹۱ق) معروف به ابن فرات و ابن حنزابه، محدث و حافظ حدیث و دارای مذهب تشیع بود. وی بعد از وفات پدرش به مقام وزارت دولت بنی اخشید رسید که از جمله دولت‌مردان مصر در قرن چهارم هجری قمری شمرده می‌شد.



ابوالفضل جعفر بن فضل بن جعفر بغدادی معروف به ابن فرات و ابن حنزابه در سوم یا هشتم ذی الحجه سال ۳۰۸ هجری در بغداد به دنیا آمد. پدرش فضل، وزیر مقتدر بالله عباسی (۲۹۵-۳۲۰ق) بود و او دوران کودکی و نوجوانی را کنار پدر سپری کرد و چون پدرش از دنیا رفت، شغل دیوانی پدر به او واگذار شد.


ابن حنزابه پیش از آنکه مرد سیاست باشد، محدث بود و مباحث علمی را بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ترجیح می‌داد؛ ازاین رو گفته‌اند: وی حدیث را در اصفهان از افرادی همچون عبدالله بن محمد بن عبدالکریم، محمد بن حمزه و حسن بن محمد دارکی فراگرفت و در بغداد نیز از محمد بن‌هارون حصری استماع حدیث کرد. از شاگردان وی در حدیث افزون بر دارقطنی از ابومحمد عبدالغنی مصری نیز یاد کرده‌اند.


ابن حنزابه نیز هنگامی که به مصر رفت و در آنجا مستقر شد، کرسی تدریس برپا کرد و به تکریم اهل علم و حدیث پرداخت و چون در صدد تصنیف مُسندی در حدیث برآمد، ابوالحسن دارقطنی را از بغداد به مصر دعوت کرد و از او خواست، در تخریج احادیث و روایات به او کمک کند و در برابر آن، مالی هنگفت به او داد.
به هرحال ابن حنزابه را فردی ثقه و از حافظان حدیث دانسته‌اند. گفته شده وی به استنساخ کتاب‌ها اهمیت می‌داد؛ بدین سبب هرساله برای او از سمرقند کاغذ می‌آوردند و او در کتابخانه اش ورّاقانی را گماشته بود تا کتاب‌ها را برایش استنساخ کنند. ابن حنزابه گذشته از اهمیت فراوانی که به دانش و دانشمندان می‌داد و همواره آنان را تکریم می‌کرد.


ابن حنزابه مرد سیاست بود و همچون پدرش در دربار خلفا و سلاطین به خدمت اشتغال داشت. او پس از درگذشت پدرش به مقام وزارت در دولت بنی اخشید در مصر رسید. نخست در دربار کافور اخشیدی (حکومت ۳۵۵-۳۵۷ق) وزیر بود.
پس از درگذشت کافور به وزارت احمد بن علی اخشید دست یافت و به استقلال و قدرتی ویژه رسید؛ تا بدانجا که گروهی از کارگزاران و دولتمردان را باز داشت و اموال آنان را مصادره کرد؛ اما طولی نکشید که با شورش و مخالفت لشکریان و درباریان روبرو شد و خانه و اموالش به تاراج رفت و خود نیز به دست حسین بن عبیدالله بن طغج به زندان افتاد و شکنجه شد؛ اما سرانجام با وساطت ابوجعفر مسلم حسینی آزاد شد و دوباره به اداره امور مصر برگزیده شد.


ابن شهرآشوب ابن حنزابه را از رجال و مصنفان شیعه برشمرده و اثری با عنوان الغرر را به وی نسبت داده است. اثر دیگر وی مسند است.
ابن خلکان نیز او را دارای آثاری در رجال و انساب دانسته؛ اما نامی از آنها نبرده است.


ابن حنزابه در سیزدهم صفر سال ۳۹۱ یا ۳۹۲ هجری در مصر از دنیا رفت و بنا بر وصیت خودش، پیکرش را به مدینه منتقل کردند و در خانه‌ای که از پیش خریداری کرده و در نزدیک مسجد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واقع بود، به خاک سپردند. (دیگر منابع: ).


۱. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ۱۵۸.    
۲. ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، ج۱، ص۲۹۲.    
۳. صولی، محمد بن یحیی، کتاب الاوراق، ج۲، ص۱۳۴.    
۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادبا، ج۲، ص۷۸۲.    
۵. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۳۶.    
۶. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۵۶.    
۷. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۱۵۱.    
۸. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادبا، ج۲، ۷۸۷.    
۹. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۴۶.    
۱۰. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ص۳۲.    
۱۱. بغدادی، اسماعیل بن محمد، ایضاح المکنون، ج۲، ص۴۸۱.    
۱۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۴۷.    
۱۳. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۲، ۷۸۲.    
۱۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۷، ص۲۴۹.    
۱۵. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۵، ص۲۷.    
۱۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۱۱، ص۳۷۷.    
۱۷. ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهره، ج۴، ص۲۰۳.    
۱۸. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۴، ص۴۸۵.    
۱۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۶، ص۷۷.    
۲۰. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۹۲.    
۲۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۶۸.    
۲۲. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۱۲۶.    
۲۳. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۳۴.    
۲۴. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۴۲.    
۲۵. ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۲، ص۱۸۱.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «جعفر بغدادی»، ج۲، ص۱۵۵.






جعبه ابزار