ابن بسام علی بن محمد بغدادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن بسام علی بن محمد بغدادی، از شاعران هجاگو
قرن سوم و چهارم قمری در
بغداد بود. وی هوادار
شیعه بود و درباره
اهلبیت (علیهمالسلام) مرثیههایی سرود.
ابوجعفر، علی بن محمد بن نصر بن منصور بن بسّام بغدادی از شاعران هجاگو بود و به بسّامی نیز شناخته میشد. در سال ۲۳۰ ق در خاندان توانگر و نامداری در بغداد زاده شد و زندگی را با شادکامی و سرخوشی گذراند. در سرودن
شعر، بهویژ شعرهجایی دستی توانا و زبانی رسا داشت و به هجو بزرگان پرداخت.
قاسم بن عبیدالله وزیر
معتضد را هجو کرد و هنگامی که او خواست از شاعر انتقام بگیرد، خلیفه مانعش شد. همچنین هنگامی که
محمد بن عبیدالله بن خاقان وزیر
مقتدر عباسی روشی ناروا پیشه کرد و از خواستاران خدمات دولتی
رشوه گرفت، ابن بسّام او را هجو کرد. این وزیر چه بسا برای یک سمت دولتی در آن واحد چندین تن را میگماشت. گفته میشود که در یک روز، نوزده تن را بهعنوان ناظر
کوفه معین کرد و از هر یک نیز رشوه گرفت.
شاعران او را بد گفتند و ابن بسّام در قطعه ذیل، او را چنین هجو کرد:
«وزیری که از بیماری حکم و منشور نویسی رها نمیشود،
[
و کسی را
]
ولایت میدهد و ساعتی بعد برکنار
[
ش
]
میکند. آنرا که با مال نزدش بشتابد، به خود نزدیک میکند، و هر کس را که به شفاعت و پایمردی متوسل شود، از خود میراند. هنگامی که اهل رشوه نزدش میآیند، آنکس موفقتر است که پول بیشتری بپردازد.
جز درهمهای دُرُست و کامل، نه خویشاوندی و نه شفاعت، کسی را به او نزدیک نمیکند. این کارها از او بعید نیست، زیرا این پیر سالخورده، تازه از قحطی و خشک سالی نجات یافته است.»
متوکل عباسی را به سبب ویران کردن بارگاه
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) در سال ۲۳۶ق هجو کرد و گفت:
«به خدا سوگند! اگر
بنی امیه به ناحق و ظالمانه نوه
پیامبر را کشتند، برادرانشان نیز مانند آن مرتکب شدند آری! به جانت سوگند! این قبر اوست که ویران شده است. گویا آنان از اینکه در کشتن حسین شریک امویان نبودند، متاسف بودند، لذا در قبرش به جستوجوی پیکرش برآمدند.»
او هوادار شیعه بود و درباره اهلبیت مرثیههایی سرود. ابن بسّام شاعری دبیر پیشه، متوّسل، ادیب و نویسنده بود. کتاب اخبار عمر بن ابی ربیعه، الزنجبیین (شرابخواران)، کتاب
مناقضات الشعراء و دیوان رسائل از تالیفات اوست. او در ۷۲ سالگی درگذشت.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۷۶.